عجیبترین مکانها، اتفاقات و انسانها
الهام مشعوف
از عهد عتیق تا امروز، علم همیشه آخرین ابزاری بوده که انسان برای درک دنیای اطرافش از آن بهره برده است. با این وجود، موارد ثبتشده متعددی وجود داشته که حتی علم هم نتوانسته پاسخ منطقی و قابل قبولی برای این دسته از پدیدههای عجیب ارائه کند. دنیا پر از معماهایی است که اغلب توضیح مشخص و عقلانی برای توجیه آنها وجود ندارد. از انسان و مخلوقات عجیب گرفته تا اتفاقات ماوراء طبیعی. اتفاقات همیشه عجیبی که هنوز دلایل وجودیشان کشف نشده است. در این شماره ایکس فایل میخواهیم به چند نمونه از این اتفاقات بپردازیم.
جنگل آئوکیگاهارا
پیادهروی در جنگل، بهخصوص در طول شب بسیار ترسناک به نظر میرسد، حالا اگر طبق شایعات جنگلی تسخیرشده باشد، کمتر کسی جرئت میکند وارد آنها شود. در سراسر دنیا جنگلهایی با تاریخچه غنی وجود دارند. برخی از آنها میدان جنگ، محل دفن گنج و اجساد مردم محلی، جنایت و قتل، اعدام، خودکشی و در بعضی از آیینها محل قربانی کردن بودند. بنابراین تعجبی ندارد اگر تسخیر شده باشند. در سال ۱۹۹۹، هالیوود فیلمی به نام «پروژه جادوگر بلر» را با الهام از این جنگلها تولید کرد، داستانی که طی آن گروهی از دانشآموزان برای تحقیق به جنگلی میروند که گفته میشد تسخیر شده است.
جنگل آئوکیگاهارا را «بهترین مکان برای خودکشی» نامگذاری کردهاند. جنگل آئوکیگاهارا که در شمال غرب کوه فوجی واقع شده، در دنیا دومین مکانی است که بیشترین تعداد خودکشی در آن اتفاق افتاده میافتد. (پل Golden Gate در جایگاه نخست قرار دارد.) در دهه ۱۹۵۰ تعدادی از بازرگانان ژاپنی برای گشتوگذار به این جنگل رفتند و بسیاری از آنها ناپدید شدند و هیچوقت بازنگشتند. از آن به بعد بود که بر تعداد قربانیانی که برای تفریح به آنجا میرفتند، افزوده میشد. در دهه ۱۹۷۰ چندین پلیس، داوطلب و روزنامهنگار برای پیدا کردن اجساد به این جنگل رفتند. کسانی که وارد این جنگل شدهاند، فضای آن را بسیار سنگین و هولناک توصیف کردهاند. به گفته آنها هنگام راه رفتن در این جنگل، گاه و بیگاه با اجساد برخورد خواهید کرد. خیلی از افراد بزهکار برای دزدیدن اموال قربانیان وارد این جنگل میشوند. طبق داستانهای تاریخی و اساطیری ژاپن، جنگل خودکشی، در تسخیر ارواح قرار دارد.
جنگل خودکشی، پر از درخت است و همین درختان مانع از وزش باد در آن میشوند. هیچ جانداری در آن زندگی نمیکند، همین مسائل باعث شده بهطور وهمآلودی جو ساکت و بیصدایی داشته باشد. سی ایچو ماتسوموتو، نویسنده ژاپنی نیز در رمان خود به جنگل آئوکیگاهارا اشاره کرده، و در انتهای داستان دو عاشق در این جنگل خودکشی میکنند. در آئوکیگاهارا سالانه حدود ۷۰ جسد توسط افراد داوطلب پیدا میشود و تعدادی از همین داوطلبان در بین انبوه درختان برای همیشه مفقود میشوند. در قسمت ورودی این جنگل پلاکاردی با این مضمون نصب شده است: «زندگی شما هدیه گرانبهایی است که از طرف والدینتان به شما ارزانی شده، لطفا پیش از اقدام به خودکشی، با پلیس مشورت کنید.»
خاک جنگل آئوکیگاهارا مملو از سنگ آهن است، و همین باعث میشود موبایل، قطبنما و سیستم GPS در آنجا از کار بیفتد. بنابراین افرادی که به قصد گشتوگذار به آنجا میروند، معمولا برای اینکه در بین انبوه درختان جنگل راه خود را گم نکنند، مسیرشان را از ابتدا تا انتها به کمک ربان علامتگذاری میکنند. البته تمام کسانی که به این جنگل پا میگذارند، ناپدید یا کشته نمیشوند. توریستها اغلب برای مشاهده چشماندازهای شگفتانگیز و زیبای کوه فوجی، گدازههای آتشفشانی آن، درختان ۳۰۰ ساله و غار یخی ناروساوا به آنجا میروند. در اینترنت تصاویر دلخراشی از جنگل خودکشی پیدا خواهید کرد، از بقایای استخوانهای انسانها گرفته تا اجساد متلاشیشده روی زمین یا آویزانشده روی شاخه درختان. بنابراین اگر تصمیم گرفتید سری به این جنگل بزنید، حتما از علامتها و افرادی که بهعنوان راهنما آنجا هستند، کمک بگیرید و در مسیرهای تعیینشده باقی بمانید. بهطور کلی ژاپن یکی از بالاترین آمار خودکشی را در دنیا دارد و این اتفاق بعد از بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ به اوج خود رسید و این آمار در سال ۲۰۰۹، ۱۵ درصد افزایش پیدا کرد.
جان تایتر؛ مسافر زمان
جان تایتر اسمی است که در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در بسیاری از وبسایتهای اینترنتی ادعا کرد که مسافر زمان بوده و از سال ۲۰۳۶ آمده است. طی پستهایی که در اینترنت منتشر میکرد، از رخدادهایی خبر میداد که در آینده نزدیک اتفاق میافتادند. اولین پیشبینی او از سال ۲۰۰۴ شروع میشد. این شخص از تغییرات عظیمی خبر داد که در آینده اتفاق میافتد. ازجمله این پیشبینیها، آغاز بحران اقتصادی آمریکا از سال ۲۰۰۵ و تقسیم شدن تدریجی ایالات متحده به پنج ناحیه کوچکتر بود. تایتر از نابودی محیط زیست در اثر حملات هستهای خبر داد. او همچنین اشاره کرد که پایتخت ایالات متحده به شهر اوماها منتقل میشود. او به سوالهای زیادی ازجمله اینکه ماشین زمان چطور کار کرده و چگونه ساخته شده است، پاسخ داد. اطلاعاتی که تایتر در این مورد ابراز کرد، کاملا منطقی و علمی بود و توسط شخصی که با تئوریهای علمی آشنایی داشت، ثبت شد. او از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ آگاه بود، همچنین اطلاعات وسیعی در رابطه با مکانیک کوانتوم، جهانهای موازی و پیشرفتهای بهدستآمده در مرکز تحقیقات ذرات بنیادی CERN داشت.
طبق اظهارات او، در سال ۲۰۳۶ هنوز درمانی برای ایدز کشف نشده، اما پیشرفتهای قابل توجهی برای درمان سرطان صورت گرفته است. تایتر ادعا کرده که در سال ۱۹۹۸ در ایالت فلوریدا به دنیا آمده، در سال ۲۰۳۲ از دانشگاه فارغالتحصیل شده و جزو کسانی بوده که در پروژه سفر به زمان شرکت کرده است. طبق گفته او ماشین زمان در دو مدل ۲۰۴ و ۲۰۶ توسط شرکت جنرال الکتریک ساخته شده است. مدل ۲۰۴ دارای چهار باتری سزیومی بوده و برای سفرهای کوتاهمدت و مدل ۲۰۶ با شش باتری سزیومی برای سفرهای بلندمدتتر طراحی شده است.
او ادعا کرد که در سال ۲۰۱۵ جنگ جهانی سوم اتفاق میافتد و از سال ۲۰۰۴ دیگر مسابقات المپیک برگزار نمیشود که البته هیچیک از این دو پیشبینی درست از آب درنیامد و خیلیها او را شیاد میدانستند. با این حال جان تایتر در سال ۲۰۰۱ و چهار ماه بعد از معرفی خود ناپدید شد و کسی تا امروز از هویت واقعی او خبر ندارد.
جنون رقص مرگ در قرون وسطا
در سال ۱۳۷۴ میلادی، چندین دهکده نزدیک به رودخانه راین، مبتلا به یک نوع طاعون کشنده شده بودند؛ طاعون رقصی به نام کوریومانیا. صدها تن از اهالی دهکده بدون وجود هیچ آهنگی به حالت خلسه رفته و دیوانهوار شروع به جستوخیز و رقص میکردند. رقص آنها گاهی چندین روز ادامه پیدا میکرد تا زمانی که از شدت خونریزی پاها دیگر قادر به ادامه رقص نبودند.
این طاعون کمکم به مناطق حومه شهر هم انتقال پیدا کرد و تقریبا به همان سرعتی که شیوع پیدا کرده بود، از بین رفت. تا اینکه در سال ۱۵۱۸ و در شهر استراسبورگ، زنی به نام فِرا تروفی دوباره دچار این جنون شد و چندین روز به رقصیدن ادامه داد. در طول یک هفته، ۳۴ نفر با او همراه شدند و در پایان ماه، این تعداد به ۴۰۰ نفر رسید و درنهایت در اثر حمله قلبی، سکته یا خستگی بیش از حد، جانشان را از دست دادند. دوباره بعد از مدتی شیوع این طاعون متوقف شد.
تاریخنگاران، روانشناسان و دانشمندان تلاش کردند علت جنون رقص را کشف کنند. فرضیههای متعددی ارائه شد، یکی از محتملترین فرضیهها این بود که این جنون دستهجمعی، ناشی از مسموم شدن مردم در اثر خوردن نان آلوده به کپک اِرگوت که از ساقه گندم رطوبتخورده بهوجود میآید، بوده است. زمانی که این کپک وارد بدن میشود، فرد دچار تشنج، رعشه و دیوانگی میشود.
اما جان والر، استاد تاریخ دانشگاه میشیگان با این فرضیه مخالف است. به عقیده او این جنون در اثر ابتلا به یک نوع بیماری روانی بوده است که از حس گناه ناشی از عدم پاکدامنی و پرهیزکاری و نیز افسردگی سرچشمه میگرفته. این دو عامل با عوامل دیگری مثل قحطی و خشکسالی، سیلهای عظیم، نابودی محصولات کشاورزی و بلایا و مصیبتهای نوشتهشده در انجیل همراه شده بود؛ اضطراب، افسردگی و خرافات در مورد اینکه خدا این طاعون را فرستاده تا گناهکاران را مجازات کند. سنت ویتوس اولین بار رقص مرگ را بین مردم رایج کرد و بسیاری از شهیدان مسیحی نیز در مراسم رقص مرگ شرکت کرده بودند. بنابراین این مردم یک پیشزمینه فکری درباره طاعون رقص در ذهنشان داشتهاند. به این ترتیب اگر یک نفر شروع میکرد، بقیه اهالی نیز از او پیروی میکردند.
آخرین مورد دیدهشده رقص مرگ در سال ۱۸۴۰ و در ماداگاسکار بوده است.
جنگل هویا باکیو
جنگل هویا باکیو در کشور رومانی واقع شده و حدود ۲۵۰ هکتار وسعت دارد. این جنگل به مثلث برمودای رومانی شهرت دارد. بدنامی جنگل هویا باکیو به دلیل اتفاقات ماورای طبیعی، حوادث غیرقابل توضیح مثل مشاهده ارواح، اجسام غیرطبیعی و ظاهر شدن سر انسانها در حین عکاسی بهوجود آمده است. همینطور در دهه ۱۹۷۰ گزارشی مبنی بر مشاهده بشقاب پرنده در این جنگل منتشر شد.
اغلب کسانی که وارد این جنگل شدهاند، ادعا کردهاند که دچار اضطراب شدید شده و حس میکردند که عدهای در حال نگاه کردن به آنها هستند. از طرف دیگر، گیاهان و درختان این جنگل شکل عجیبی داشته و شاخه و تنه درختان حالت خمیده دارند. نام جنگل از روی نام چوپانی گرفته شده که در این جنگل با ۲۰۰ رأس گوسفند ناپدید شد. بسیار از افرادی که نزدیک این جنگل زندگی میکنند، به دلیل داستانها و افسانههایی که در رابطه با آن شنیدهاند، جرئت نمیکنند وارد این جنگل شوند. خیلی از افراد محلی که جرئت کرده و وارد جنگل شدهاند، از آسیبهای جسمی مثل خراشیدگی بدن، حالت تهوع، استفراغ، سردرد، سوختگی، خارش، اضطراب و مشکلات غیرعادی دیگری که برایشان اتفاق افتاده بود، خبر دادند.
اتفاقات عجیب این جنگل انبوه، اولین بار در دهه ۱۹۶۰، توسط بیولوژیستی به نام الکساندر سیفت مورد توجه قرار گرفت. او چندین عکس فوقالعاده از اجسام پرنده که در آسمان این جنگل در حال پرواز بودند، گرفت. در سال ۱۹۶۸ نیز یک تکنسین ارتش به نام اِمیل بارنی عکس مشهوری از پرواز یک بشقاب پرنده در این جنگل ثبت کرد. از دهه ۱۹۷۰ بود که جنگل هویا باکیو به محلی برای مشاهده بشقاب پرندهها و نورهای غیرعادی تبدیل شد.
کسانی که وارد این جنگل شدند، دچار زخمهای غیرعادی و سرگیجه شده و وسایل الکتریکی در این ناحیه دچار اختلال میشوند. بعضی از محققان علوم فراطبیعی، این اختلالات را ناشی از فعالیتهای ماوراء طبیعی میدانند. عدهای بر این باورند که این جنگل دروازهای است برای ورود به بعد دیگر. داستانها وافسانههایی در رابطه با این جنگل نقل شده، ازجمله اینکه این جنگل در تسخیر ارواح کشاورزانی است که در این محل به قتل رسیدهاند. طبق روایتها، این ارواح زجرکشیده در بین درختان پنهان هستند و گاهی بعضی از مسافران آنها را مشاهد کردهاند. ورودی این جنگل تاریک است، به همین دلیل کسانی که تنها و بدون راهنما به آنجا میروند، معمولا مسیر بازگشت را گم میکنند.
خیلی از محققان مجذوب عجایب این مکان شده و از سراسر دنیا برای مشاهده و تحقیق به جنگل هویا باکیو سفر کردند. بسیاری از آنها از آلمان، مجارستان، فرانسه و ایالات متحده به این ناحیه آمدند و مدت زمانی را به تحقیق و مطالعه پرداختند. بعضی از آنها موفق به ثبت عکسها و فیلمهایی شدند که در آنها تصویر اجسام و صورتهای شبح مانند به چشم میخورد.