تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۴/۲۶ - ۰۸:۰۱ | کد خبر : 7907

و آن‌گاه هیچ رازی باقی نماند!

مرور «چلچراغ» بر جنجالی‌ترین کتاب‌های افشاگر به بهانه انتشار خاطرات بولتون نسیم بنایی این تیترها را ببینید: «افشای پشت پرده افزایش قیمت دلار»، «افشاگری پیش‌کسوت فوتبالی از اعتیاد ستاره‌های فوتبال»، «افشاگری نیویورک‌تایمز از اقدامات جدید روسیه»، «تهدید به افشاگری در صورت صدور حکم اعدام»، «افشاگری شبکه آمریکایی درباره دروغ انتخاباتی ترامپ». همه این تیترها یک […]

مرور «چلچراغ» بر جنجالی‌ترین کتاب‌های افشاگر به بهانه انتشار خاطرات بولتون

نسیم بنایی

این تیترها را ببینید: «افشای پشت پرده افزایش قیمت دلار»، «افشاگری پیش‌کسوت فوتبالی از اعتیاد ستاره‌های فوتبال»، «افشاگری نیویورک‌تایمز از اقدامات جدید روسیه»، «تهدید به افشاگری در صورت صدور حکم اعدام»، «افشاگری شبکه آمریکایی درباره دروغ انتخاباتی ترامپ». همه این تیترها یک محتوای مشترک دارند؛ افشاگری. این روزها احتمال دیدن تیترهای جنجالی که در آن یک مسئله مهم و حیاتی «افشا» شده، خیلی زیاد است. در عصر اطلاعات و ارتباطات، همیشه این اطلاعات بوده که به انسان‌ها قدرت داده، ارزشمندترین دارایی انسان‌ها همین اطلاعات است، و آن‌ها که دست به افشاگری می‌زنند، از قدرت اطلاعات آگاهی دارند. گاهی اوقات قصه افشاگری‌ها طولانی است و به بستری بیش از صفحات روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نیاز دارد. این‌جاست که پای کتاب‌های افشاگر به میان می‌آید و این روزها بازار کتاب‌هایی که اسرار مهم و اطلاعات حیاتی را برملا می‌کنند، حسابی داغ است.

اتاقی که در آن اتفاق افتاد
بعید است در بازار داغ افشاگری، از کتاب بولتون چیزی نشنیده ‌باشید. جان بولتون که در یک دوره، مشاور امنیت ملی ترامپ بود، اخیرا کتاب خاطراتی منتشر کرده که حتی نامش هم نشان می‌دهد قصد او افشاگری اسرار مهم است؛ «اتاقی که در آن اتفاق افتاد». بولتون با این کتاب حسابی گردوخاک به پا کرده و سیاست‌های دونالد ترامپ در مورد مسائل مختلف را به چالش کشیده‌ است. ماجرا زمانی جنجالی‌تر شد که خبر آمد دولت آمریکا از قاضی فدرال درخواست کرده جلوی انتشار این کتاب را بگیرد. از قضا بخش مهمی از این کتاب هم به ایران اختصاص داده شده و از سیاست‌های ترامپ در قبال ایران نوشته ‌است. مثلا بولتون گفته در ذهن ترامپ، همه مردم و مقامات دنیا می‌خواهند با او مذاکره کنند، اما همیشه یک دست نامرئی مانع می‌شود. در جای دیگری از این کتاب نوشته جرئت نداشتند ترامپ را تنها بگذارند، چون ممکن بود با کسی دیدار کند و در آن دیدار ضعف‌هایش در برابر طرف مقابل معلوم شود. بولتون با این افشاگری‌ها تلاش کرده قدرت اول آمریکا را به چالش بکشد و به نوعی نشان دهد ترامپ اقتداری ندارد. البته این تلاش او ظاهرا چندان هم نتیجه‌بخش نبوده، برخی رسانه‌ها مثل فارن‌پالیسی و ووکس در گزارش گفته‌اند بولتون تلاش کرده ترامپ را فردی شرور نشان دهد، اما خودش هم در کنار ترامپ، فردی شرور است. به این ترتیب، افشاگری بولتون اگرچه به ضرر ترامپ شده، نفعی برای بولتون نداشته و حتی به او هم آسیب زده ‌است. اما این اتفاقات باعث نمی‌شود آدم‌ها دست از افشاگری در کتاب‌ها بردارند، نمونه‌اش کتابی که ماری جوردن همین چند وقت پیش درباره ملانیا ترامپ منتشر کرد.

هنر معامله او
دونالد تنها عضو خانواده نبوده که اخیرا مورد ترکش‌های افشاگری واقع شده‌ است. تقریبا همه مردم دنیا ایوانکا ترامپ را می‌شناسند؛ دختر ترامپ که با او به دیدارها و نشست‌های مهم بین‌المللی می‌رود و مدت‌هاست تلاش می‌کند برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ یعنی بعد از پدرش، نامش را بر سر زبان‌ها بیندازد. اما کمتر کسی چیزی درباره ملانیا ترامپ می‌داند. البته همه می‌دانند او همسر ترامپ است، اما اطلاعات معمولا به همین‌جا ختم می‌شود. حالا ماری جوردن، گزارشگر واشنگتن‌پست، کتابی منتشر کرده با عنوان «هنر معامله او» و ادعا کرده درباره «کسی که همه او را می‌شناسند، ولی هیچ‌کس او را نمی‌شناسد» اطلاعات تازه‌ای برملا کرده ‌است. او در این کتاب گفته ملانیا و دونالد ترامپ با این‌که در کاخ سفید زندگی می‌کنند، اما هر کدام اتاق‌خواب‌های جداگانه دارند و زندگی‌شان کاملا از هم جداست. آن سوی ماجرا، یک نکته قابل تامل وجود دارد؛ درست بعد از انتشار این کتاب، نام ملانیا ترامپ بر سر زبان‌ها افتاد و بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی، نام و تصویر او را تیتر یک خود کردند. این افشاگری اگر برای مخاطب هیچ‌چیز نداشت، برای ملانیا یک چیز داشت؛ نامش بر سر زبان‌ها افتاد و شخصیت او برجسته شد.

جاسوس‌گیرنده
پیتر موریس رایت، افسر MI5 بود که کتابی با عنوان «جاسوس‌گیرنده» نوشت. این کتاب در سال ۱۹۸۷ منتشر شد و بیش از دومیلیون نسخه از آن به فروش رفت و به این ترتیب، به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ در فهرست نیویورک‌تایمز تبدیل شد. رایت گفته هدف اصلی‌اش از نوشتن این کتاب، لو دادن یا افشای جاسوس شوروی در MI5 بوده و از آن شخص در کتابش اسم برده ‌است. او حتی از برخی چهره‌ها که احتمال می‌داده جاسوس باشند یا نباشند هم اسم برده و به همین دلیل کتابش حسابی جنجالی شده ‌است. یکی دیگر از مسائلی که رایت در کتاب خودش افشا کرده، طرح MI6 برای ترور جمال عبدالناصر بوده که در جریان بحران سوئز رخ داده ‌است. اما او در این کتاب از برخی فوت‌وفن‌های MI5 و کدهای اخلاقی آن‌ها هم پرده‌برداری می‌کند و به همین دلیل بریتانیا در فاصله سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ جلوی انتشار این کتاب را می‌گیرد. دلیل ممنوعیت این کتاب هم افشای اسرار اعلام می‌شود.

سیاست فریب
جان اف کندی سی‌وپنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا و یکی از محبوب‌ترین روسای جمهوری بود که در طول دوره ریاست‌جمهوری‌اش به قتل رسید. قتل او باعث شد بیش از پیش در میان مردم آمریکا محبوب شود. اما کتاب‌های افشاگر اجازه نمی‌دهند سیاستمداران محبوب بمانند. کتاب «سیاست فریب» نوشته پاتریک اسلویان، نگاهی متفاوت به دولت کندی دارد. این گزارشگر سال آخر ریاست‌جمهوری کندی را بازبینی کرده و از یک سیاستمدار ظالم پرده‌برداری کرده ‌است. او می‌گوید آقای رئیس‌جمهور وقتی برای سوگند یاد کردن حاضر می‌شد، حقیقت را هم دفن می‌کرد و در افکار عمومی دست می‌برد. نویسنده این کتاب از طریق صداهای ضبط‌شده‌ای که از کاخ سفید به دست آورده، اسرار کندی را برملا کرده ‌است. او مصاحبه‌ای افشاگرانه داشته و اسلویان از این مصاحبه نهایت بهره را برده ‌است. اسلویان که در گذشته جایزه پولیتزر را به خاطر افشاگری‌هایش دریافت کرده، در این کتاب تلاش کرده افکار عمومی را درباره این شخصیت سیاسی کنترل کند. این کتاب در فوریه ۲۰۱۵ منتشر شده ‌است.

پول کلینتون
افشاگری‌ها در آمریکا فقط مربوط به خانواده ترامپ نیست، کلینتون‌ها هم همیشه سوژه افشاگران مختلف بوده‌اند. حاصل یکی از این افشاگری‌ها هم کتابی شده با عنوان «پول کلینتون». در این کتاب نویسنده تلاش کرده قصه ناگفته‌ای از چرایی و چگونگی کمک‌های مالی کسب‌وکارها و دولت‌های خارجی به بیل و هیلاری کلینتون بگوید. اصل ماجرا از این قرار است که هیلاری کلینتون و بیل کلینتون پول می‌گیرند تا قراردادهایی را به امضا برسانند. پیتر شوایزر، نویسنده این کتاب، در حقیقت یک روزنامه‌نگار است که تلاش کرده گزارشی تحقیقی از بنیاد بیل و هیلاری کلینتون ارائه دهد. نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست و فاکس‌نیوز، جزو رسانه‌هایی هستند که یادداشت‌های زیادی درباره این اثر شوایزر منتشر کردند. برخی از این یادداشت‌ها از نویسنده‌ حمایت کرده و او را تشویق کرده‌اند به مسیر افشاگری خود ادامه دهد، اما برخی دیگر او را مورد نقد قرار داده‌اند. هیلاری کلینتون به محض انتشار این کتاب، به صورت رسمی اعلام کرد که هیچ‌یک از اتهامات آقای شوایزر در این کتاب، با سند و مدرکی همراه نیست و درنتیجه دروغ محض است. به‌هرحال این کتاب اکنون یکی از مهم‌ترین کتاب‌های افشاگر شناخته می‌شود.

در عصر افشاگری
روزنامه‌نگارها سبکی دارند که به آن «روزنامه‌نگاری تحقیقی» می‌گویند. در این سبک، روزنامه‌نگار به اشکال مختلف به ساختارهای مختلف نفوذ پیدا می‌کند و به اسرار مختلف آگاه می‌شود و سپس می‌تواند با شناسایی لایه‌های پنهان فساد، آن‌ها را برای مردم برملا کند. این سبک همان است که برای روزنامه‌نگارها جایزه پولیتزر را هم به ارمغان می‌آورد. این روزها که به نظر می‌رسد در عصر اطلاعات و افشاگری هستیم، این سبک به شکلی جدی‌تر مورد توجه قرار گرفته ‌است. یکی از راه‌هایی که روزنامه‌نگاران برای مستند کردن یافته‌های خود در پیش می‌گیرند، کتاب است. در واقع آن‌ها اطلاعات محرمانه‌ای را که افشاکننده فساد است، در قالب کتاب جمع‌آوری و منتشر می‌کنند. گاهی افشاگری‌ها با اهداف دیگری صورت می‌گیرد، مثل کتاب خاطرات بولتون که در واقع به کمک آن تلاش کرده صرفا شخصیت ترامپ را تخریب کند، اما افشاگری عموما با هدف برملا ساختن فساد و درنهایت ریشه‌کن کردنِ آن صورت می‌گیرد.
در طول تاریخ، علاوه بر کتاب‌هایی که به طور ویژه به برخی افراد اختصاص داده و فسادهای یک فرد را برملا کرده، کتاب‌هایی هم منتشر شده‌اند که فساد به صورت سیستمی و نظام‌مند را برملا می‌کنند. برای مثال، لری ساباتو کتابی دارد به اسم «رازهای کوچکِ کثیف» و در این کتاب تلاش کرده از فساد در دنیای سیاست آمریکا پرده‌برداری کند. یکی از دوره‌های معروف فساد در آمریکا به دوره واترگیت معروف است. هنوز هم وقتی می‌خواهند به فساد در مسئله‌ای اشاره کنند، از همین پسوند «گیت» برای آن استفاده می‌کنند. مثلا ترامپ برای افشاگری در مورد اوباما، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا، از لفظ «اوباماگیت» استفاده می‌کند. کتاب ساباتو فساد در دوره‌های بعد از واترگیت را در آمریکا بررسی کرده و از فساد در این زمینه پرده‌برداری کرده ‌است.
اما درحالی‌که در عصر افشاگری هستیم، در عصر فیک‌نیوز و دیپ‌فیک هم هستیم؛ عصری که در آن نه‌تنها خبرهای جعلی مکتوب به‌راحتی دست‌به‌دست می‌شود، بلکه حتی ویدیوها هم دست‌کاری می‌شوند و مردم بدون این‌که متوجه شوند، فریبِ ویدیوهای جعلی را می‌خورند. در این شرایط، همه افشا می‌کنند و دیگر هیچ رازی برای کسی باقی نمانده ‌است.



برچسب ها:
نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: نسیم بنایی

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟