چند نکته درباره برنامههای نوروزی تلویزیون و تغییر رویکرد رسانه ملی در نوروز۹۷
فرنوش ارسخانی
سالهاست به نگاه یکسویه تلویزیون و حساسیتهای بیشازاندازه این رسانه عادت کردیم و برای رهایی از این فضا، سراغ رسانههای دیگر رفتیم و کلا بیخیال تلویزیون و برنامههایش شدیم. این عدم اعتمادسازی، نه میان مردم، بلکه میان سریالسازان قدیمی تلویزیون هم به وجود آمده و عدهای نیز برای اینکه بتوانند آزادانهتر واقعیتها را نمایش دهند، سراغ شبکه نمایش خانگی رفته اند. شاید اگر بخواهیم آمار دقیقی از ارتباط مردم با تلویزیون ارائه دهیم، با قاطعیت میتوانیم بگوییم که بیشتر مردم فقط زمانی که تلویزیون «پایتخت»، «کلاه قرمزی» یا «خندوانه» و «دورهمی» داشته باشد، سراغ آن میروند. چرایی این ماجرا را همه میدانیم و نیازی به تفسیر و شرح دوباره آن نیست. ما هم مثل اغلب مردم، امسال به قصد تماشای «پایتخت» و «کلاه قرمزی» سراغ تلویزیون رفتیم. بدمان نیامد که بعضی از فیلمهای سینمایی را که فرصت تماشایشان را پیدا نکرده بودیم، منتها با سانسور، تماشا کنیم! اگر بخواهیم صادقانه تر وضعیت و رویکرد تلویزیون را در نوروز۹۷ بررسی کنیم، دربرنامههای امسال گاهی با اتفاقهایی مواجه شدیم که فقط باید سکوت کنیم و به تلویزیون زل بزنیم.
پایتخت ۵؛ معمولی معمولی معمولی، حتی بدتر!
کمتر مخاطبی میتواند ادعا کند که سریال «پایتخت» را تابهحال ندیده و ماجراهای نقی معمولی و خانواده معمولیاش را دنبال نکرده است. سالهاست که این سریال از تلویزیون پخش میشود و با وجود تمام فراز و نشیبها و حواشی مختلف، همچنان محبوبیت و جایگاه خود را میان مردم حفظ کرده است. اما، پس از پخش قسمتهای نخست «پایتخت ۵» و همچنین ادعای عوامل این سریال مبنی بر تغییرات کیفی اینسری نسبت به فصل چهارم «پایتخت»، تا حدودی مخاطبان دچار این باور شده بودند که «پایتخت ۵» یک سر و گردن نسبت به دیگر آثار کمدی تلویزیون بالاتر است! تا زمانی که پایتختیها سوار بالن نشده بودند، این سریال همچنان طنز و شوخیهایش محبوب و دوستداشتنی بود و برخی آن را یک اثر ساختارشکن در برابر خطوط قرمز تلویزیون در زمینه طنز میدانستند چراکه شوخیها و موقعیتهای طنز، بکر و خلاقانه بود. اما با اوج گرفتن بالن در فضا و اضافه کردن موقعیتهای درام الکن، ناگهان سریال با افت شدیدی مواجه شد. اگرچه بسیاری معتقدند افت سریال پایتخت دقیقا از همان جایی شروع شد که پایتختیها پایشان را به ترکیه گذاشتند. زنده ماندن تمام پایتختیها و همچنین عینک بابا پنجعلی بعد از حادثه فرود بالن در دریا، بیش از هر چیزی سریال را به یک کارتون و فیلم هندی شبیه میکرد تا یک درام و طنز. «پایتخت ۵» علاوه بر انتقادها و حواشی که از همان ابتدا، ازجمله تبلیغ گلدرشت ترکیه با تصاویر اغراقشده از خیابانها و هتلها، همکاری کارمند شبکه جم و همچنین پخش ترکهای ابراهیم تاتلیس، نمایش روابط دوستی میان دختر و پسر و… مواجه شد، به دلیل سقوط ناگهانی قصه از قسمت ۱۰ به بعد و همچنین سکانسهای بهشدت طولانی و پردیالوگ، نتوانست انتظار مخاطب را برآورده کند و بر محبوبیت خود بیفزاید. تجربه نشان داده «پایتخت» موقعیتها و شوخیهایش متناسب با شمال کشور و تهران است و تعدد و تغییر جغرافیایی خارج از این دو منطقه، بر کیفیت اثر بهشدت تاثیر میگذارد. این اتفاق البته به سایر سریالهای ایرانی دیگر هم که دچار تغییر موقعیت جغرافیایی در خارج از ایران میشوند، برمیگردد. نویسندههای سریالهای ایرانی انگار در این نوع موقعیتها تحت تاثیر تغییرات جغرافیایی قرار می گیرند و از کمترین خلاقیت و پویایی جهت تلفیق موقعیتهای جدید با درام اصلی قصه بهره میبرند. اما مهمترین سوالی که درمورد پایتخت همچنان باقی است عبور کردن متعدد این سریال از نرمهای معمول در سریالهای سیما و حتی سینماست. امید است که این سعه صدر نسبت به سایر سریالها و فیلمها نیز در مسئولین سیما فراهم شود تا شاهد خلاقیت بیشتر برنامهسازان باشیم.
دورهمی؛ کارخانه حاشیهسازی
«دورهمی» یکی از پرحاشیهترین برنامههای تلویزیون در دو سه سال اخیر است که از همان آغاز پخش، با حواشی زیادی مواجه شد. با اینکه عدهای از مسئولان در طول پخش این برنامه از عملکرد رسانه ملی و سکوت آن در برابر صحبتهای مدیری بهشدت عصبانی و خواستار توقف آن بودند، اما مردم، جسارت و روحیه ریسکپذیری مدیری را می پسندیدند و خواستار ادامه دادن مدیری در مسیری که گام برداشته، بودند. شاید یکی از دلایلی هم که «دورهمی» ادامه پیدا کرد و موفق شد، همین جسارت و بیپروایی مدیری و تشویق مردم در برابر نگاه انتقادی طنزآلود او بود.
«دورهمی» به مدت سه سال ادامه پیدا کرد و هر بار با اندکی تغییر روی آنتن رفت؛ تغییر از حذف صحبتهای تند و تیز مدیری گرفته تا حذف برخی بازیگران با تصمیم خود مدیری. فارغ از این مسائل، «دورهمی» هم مانند برنامههای چند فصلی دیگر، با ضعف و کاستیهایی مواجه بوده و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
مهران مدیری با اینکه به لحاظ مالی برای ساخت «دورهمی» کاملا ساپورت شده و نسبت به برنامهسازهای دیگر از آزادی بیانِ بیشتری برخوردار است، اما در فصلهای اخیر «دورهمی»، به غیر از بخش استندآپ، در بخشهای دیگر این برنامه، آنچنان که باید نتوانست عملکرد خلاقانهای داشته باشد. بهعنوان مثال او در سریهای آخر این برنامه تسلط زیادی روی آیتمهای نمایشی نداشت و کمکم این بخش از برنامه کاراییاش را از دست داد و درنهایت استندآپ سروش جمشیدی جایگزین آن شد! علاوه بر این، در بخش گفتوگو با مهمانان، مهران مدیری در طول سه سال از پخش این برنامه، هیچ نوع تغییر اساسی در سوالات مشخص و مشابهش از مهمانان ایجاد نکرد و خودش و تیم نویسندگان برنامه هیچ خلاقیتی در این زمینه نداشتند. تنها سوال مهم و کنجکاوی برانگیز مدیری از مهمانان برنامه، همان سوال «تا حالا عاشق شدی؟» بود که جاذبه اصلی گفتگوها بر پایه همین یک سوال بود. «دورهمی» با تمام ضعف ها، اما در ایام نوروز خصوصا در روز سال تحویل، یک سر و گردن بالاتر از ویژهبرنامههای شبکههای دیگر سیما ظاهر شد.
بهارنارنج؛ آقای مجری لطفا کمی انتقادپذیر باشید!
هر سال دم سال تحویل که میشود، یکسری از مجریهای جوان تلویزیون به مدت یک هفته به شبکههای مختلف هجوم میبرند تا به قول خودشان مردم را با برنامههای شاد و جذابشان سرگرم کنند. نمونه بارز این نوع مجریها، احسان علیخانی است که هر سال با یک دکور عظیم که طراحیاش به شیوه مراسم هالیوودی است، با کلی هیجان و زرقوبرق و ادعا به تلویزیون میآید. ادعا دارد که به مدت چهار شب مردم را به شوق بیاورد، اما درنهایت هنگام سال تحویل مانند ماه عسل اشک آنها را درمیآورد. اخیرا هم هر کس بخواهد درباره برنامههایش انتقاد کند، انگار یک تو دهنی به خودش زده است و در فضای مجازی با فحش و توهین فان پیجهای علیخانی مواجه میشود. نمونه عینی این اتفاق، انتقاد سیروان خسروی به غمانگیز بودن برنامه «بهار نارنج» در لحظه سال تحویل است. علیخانی آنچنان در برابر انتقادهای سیروان خسروی، عصبانی در فضای مجازی ظاهر شد و طرفدارانش وارد ماجرا شدند که امکان هیچ اظهار نظری را برای برنامهاش باقی نگذاشت. برنامه بهار نارنج با اجرای احسان علیخانی یک گام عقبتر و حتی بسیار شبیه به برنامه سالهای قبل او بود. او مثل هر سال مهمان را ایستاده دور میز سال تحویل دعوت به گپ و گفتوگو میکرد و جالب اینجاست که خودش بیشتر از مهمان برنامه صحبت و اظهارنظر میکرد. این بزرگترین ایراد احسان علیخانی است و همیشه به جای اینکه برنامه اش، تریبیون مهمانان اصلی باشد که دعوت میکند، تریبون خودش و عقایدش است.
کلاه قرمزی؛ علی البدل
محبوبترین برنامه تلویزیونی که سال گذشته قربانی اختلافات تهیهکننده با شبکه شده بود، امسال مثل همیشه خوب و موفق و دوستداشتنی بود. «کلاه قرمزی ۹۷» با اضافه کردن چهار شخصیت عروسکی جدید (داداش گلم، اردک، موش و گربه) سعی داشت مسائل جدیدی را در رسانه ملی مثل طعنه به نمایش ندادن ساز در تلویزیون، اجرای موسیقی پشت به دوربین را مطرح کند. «کلاه قرمزی» امسال فضای بسیار شلوغی نسبت به سالهای قبل داشت که بهموجب این اتفاق، برخی عروسکهای قدیمی و اصلی همانند دو سری قبل، حضور کمرنگتری داشتند و حضور ضعیف شخصیتهایی مثل کلاه قرمزی و پسرخاله و فامیل دور در اینسری کاملا احساس میشد. اضافه شدن شخصیت های جدید در کنار شخصیت های سابق عروسکی، نه تنها موجب شلوغی اغلب آیتم های این مجموعه شده بود، بلکه این نوع عروسک ها فاقد هر نوع جذابیت و حرف تازه و نویی به مخاطب بودند.
تیزرهای تبلیغاتی؛ بهوقت شام، صبحانه و ناهار
امسال تیزرهای «بهوقت شام» و «لاتاری» بدجوری برنامهها و سریالهای تلویزیون را تحت تاثیر قرار داده بودند. از تبلیغهای مداوم روبیکا و حتی تبلیغهای تولیدی و اختصاصی سریال «پایتخت» در زمینه این محصول که بگذریم، تبلیغهای این دو فیلم مثل صبحانه و ناهار و شام شده بودند. حتی زمان تکرار سریالها هم تیزرهای«بهوقت شام» و «لاتاری» حتما باید سر موقع و قبل از پخش سریال و آگهیهای میان سریال پخش میشد. این اتفاق در طول ایام نوروز، موجب واکنش بسیاری از فیلمسازانی که فیلمهایشان در حال اکران است اما تلویزیون به شکل محدودی تیزر فیلمهایشان را پخش میکند، شده بود.
مورد عجیب بهنوش بختیاری؛ مهران رجبی ۲
یکزمانی بود که همه میگفتند مهران رجبی شده آچارفرانسه تلویزیون. هر شبکهای بزنی، مهران رجبی برنامه داره! مهران رجبی تو همه شبکهها هست غیر از کانال کولر! این اتفاق بعدها برای پژمان جمشیدی بعد از بازی در سریال «پژمان» افتاد. جالب اینجاست که پژمان جمشیدی بهخاطر فوتبالیست بودنش غیر از حضور در برنامههای ترکیبی و گفتوگومحور، در برنامههای فوتبالی هم شرکت داشت. یعنی حسابی دستِ مهران رجبی را هم از پشت بسته بود. پژمان که کمکم از تلویزیون خداحافظی کرد و به سینما رفت، بازیگران دیگری آچارفرانسه تلویزیون شدند (از اکبر عبدی گرفته تا مهران غفوریان). خلاصه این ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه رسید به بهنوش بختیاری! بختیاری که خودش یک پا مهران رجبی در فضای مجازی است، ایام عید نه یک بار نه دو بار بلکه، سه چهار مرتبه در شبکههای مختلف تلویزیونی بهعنوان مهمان حضور پیدا کرد. تازه در کنار این اتفاق، باید اظهارنظر او را در حمایت از احسان علیخانی به دلیل انتقاد سیروان خسروی از برنامهاش اضافه کنید. او همیشه و همه جا حضور دارد و به هیچ شبکهای رحم نمیکند!
فیلمهای سینمایی نوروزی؛ نگاه معتدلتر به زنان سینماگر
اگر یادتان باشد، تلویزیون تا همین یکی دو ماه پیش، زمان پخش تیزر فیلمهای سینمای ایران یا اختتامیه جشنواره فیلم فجر، مواقعی که میخواست یک بازیگر زن را نشان دهد، یا موهایش را میپوشاند، یا فقط نصف سرش را نشان میداد. این اتفاق زمانی که تلویزیون قرار بود آثار سینمایی دو دوره قبل را هم نشان دهد، به یک بحران و چالش مهم تبدیل شده بود و حتی برخی از سکانسهای بازیگران زن به دلیل بیرون آمدن اندکی مو از روسریشان، به شیوه بیرحمانهای حذف میشدند. نوروز امسال اما تلویزیون یک تغییر رفتار اساسی روی این حساسیتها لحاظ کرده بود و با تعدیل بیشتری روی حجاب بازیگران زن آثار سینمایی را پخش کرد. هرچند برخی از فیلمها مثل «سارا و آیدا» با حذف سکانس دابسمش، «ویلاییها» با حذف سکانس رقص بچهها و «برادرم خسرو» با حذف سکانس گیتار زدن مواجه شدند، اما اگر با اغماض بیشتری بخواهیم به وضعیت پخش فیلمها در نوروز امسال نگاه کنیم، باید بابت پخش آثار سینمایی جدید و کنار گذاشتن برخی حساسیتهای همیشگی، یک نمره نسبتا قبولی به تلویزیون بدهیم. از طرفی اتفاق های مهم دیگری که امسال شاهدش بودیم، پخش نسخه اصلی و رنگی فیلم «جرم» با صدای خود هنرپیشهها از شبکه نمایش و پخش فیلم «خوب، بد، جلف» به کارگردانی پیمان قاسم خانی و بازی حسین پاکدل بود که پیش از این در تلویزیون ممنوع التصویر شده بودند. به نظر میرسد این اتفاقها تا حدودی بیانگر قدمهای آغازین تلویزیون برای آشتی با سینما باشد.