گفتوگوی چلچراغ با بامداد افشار
عباسعلی اسکتی
خودش کمسروصداست، ولی آثارش معمولا پرسروصدا هستند. چندین سال در موسیقی تئاتر فعالیت کرد و کمکم جای پایش را در فیلمها و سینما باز کرد و تا جایی پیش رفت که سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم را از جشنواره فجر دریافت کرد. بامداد افشار که این روزها سریال «قورباغه» را در پخش دارد، از نسل تازه سینمای ایران است که تلاش میکنند دریچههای تازهای رو به بدنه خاکگرفته سینما باز کنند.
از «قورباغه» شروع کنیم. چه المانهایی را برای ساخت موسیقی آن استفاده و چه ویژگیهایی را با توجه به موضوعیت سریال در نظر گرفتید؟
فکر میکنم ساخت موزیک «قورباغه» حدود یک سال و چند ماه طول کشید. از این بابت طول کشید، چون دو مرتبه روند ژانر تغییر کرد. ابتدا قرار بود موسیقی ارکسترال و یک مقدار فانتزی باشد، ولی کمکم به این نتیجه رسیدیم که موسیقی باید یک مقدار فضای جدیتر و پرتعلیقی را نشانه بگیرد. روی بخشهای پرتعلیق دست بگذارد و نسبت به فضای ارکسترال فانتزی سیاهنمایی بیشتری داشته باشد. درنتیجه آن ارکسترال فانتزی و کل موسیقیها قرار بود شبیه اپیزود چهار باشد، ولی در روند کار که پیش رفتیم، عملا همان یک بخش باقی ماند و بقیه کار به سمت فضایی پرتعلیق رفت.
معمولا تمام آثار امروزه خوانندهای برای تیتراژها در نظر میگیرند تا به بیشتر دیده شدن کار کمک کنند. شما چرا این کار را انجام ندادید؟
از ابتدا قرار بود موسیقی تیتراژها بدون کلام ساخته شود و این روندی بود که فکر میکردیم برای کار درست باشد. روال اینگونه نشود که خوانندهسالاری باشد و حتما در پایان تیتراژ خوانندهای بخواند. تصمیم ما این بود که موسیقی بتواند این بار را خودش به دوش بکشد و نتیجه تلاش ما در پایان چیزی شد که امروز میشنوید. به توافق رسیدیم که این بهترین موسیقی است که میتواند در این تیتراژ قرار بگیرد. چندین بار اتود زدیم و نتیجه نهایی این شد.
و این ایده درنهایت چگونه شکل گرفت؟
من خیلی تحت تاثیر موسیقی کوچه بازاری بودم، چون در سالی که گذشت، خیلی درگیر ساخت و تحقیق روی موسیقیهای کوچه بازاری و لالهزار شدم. نوعی تکنیک سازهای زهی که به آن میگوییم «وان فینگر» و در آن یک انگشت روی سیمها کشیده میشود. این نتها از موسیقی کوچه بازاری آمده است و تکنیک زیادی در آن وجود دارد و حالا در موسیقی پرتعلیق استفاده شده است.
تصور میکردید این موسیقی اینقدر با استقبال مواجه شود که گاهی سریال «قورباغه» را با موسیقی آن بشناسند؟
عوامل خیلی زیادی وجود دارد تا یک موسیقی در دوره خاصی «گل» کند. اصلا نمیتوانم بگویم موسیقی «قورباغه» بهترین کار من است، چون اعتقاد دارم خیلی کارهای بهتر از این هم داشتهام. مثلا به نظر خودم در فیلم سینمایی «پوست» کار بهتری انجام دادهام، ولی آنجا دیده نشد. چون آن کار سینمایی بود، زبان اصلی و کار خاصی بود که آن را ندیدند. در سینما و پلتفرمهای دیگر کارهای بهتر از «قورباغه» داشتهام که شنیده نشده است. اما در این پلتفرم به خاطر خود کارگردان اثر که آدم خیلی سرشناس و باهوشی است و کارش هم خوب است، بازیگران و زمان پخش که تاثیرگذار است، این کار شنیده شده، هر چند حقیقتا خود من انتظار این حجم از شنیده شدن آن را نداشتم. البته همینقدر که شنیده شده، همانقدر هم به آن نقد وارد شده و ترکیب این دو توامان بوده است.
قسمت زیادی از این نقدها شامل این میشود که موسیقی از کارهای متفاوت کپی شده است. چقدر این نقدها را میخوانید؟
بله، این حرفها را زیاد زدهاند. شاید بالغ بر ۲۰ فیلم را در دایرکت و جاهای مختلف مثال زدهاند. اولا برای من جای خوشحالی دارد که این کار با آثار خیلی تاریخی دنیا و فیلمهایی که خیلی درجه یک هستند، مقایسه میشود، و دوم اینکه بالاخره فضای تعلیق روندی دارد که اگر شما ناخودآگاه بخواهید از فضای غیربومی خودتان دور شوید، چون متاسفانه و ناخودآگاه قالبهای شنوندههای ما زیاد نیست، نمیتوانند تصور کنند که این میتواند در فرم خاص خودش باشد. پس آن را در قالب فیلمهای پرتعلیق خودشان میگذارند. ما خیلی موسیقیهای این شکلی داریم؛ موسیقی «لئون»، موسیقی «جوکر»، فیلم سینمایی «دارک»، «تنت»، «ندیمهها» و نزدیک به ۳۰، ۴۰ فیلم هستند که فرم موسیقی آنها شبیه یکدیگر است. حتی بعضی وقتها با هم مو نمیزنند، و آن هم به خاطر نوع تکنیک، فرم، فضا و جنس فیلمهاست که آنها را به هم نزدیک میکند.
صحبت از این شد که از ابتدا تصمیم بر این بود که کار بدون خواننده ساخته شود. اگر قرار بود این مجموعه خوانندهای داشته باشد، انتخاب شما چه کسی بود؟
این کار خوانندهای به اسم امیر بال افشان دارد که لابهلای متن گنجانده شده است. ایشان صدای خیلی منحصربهفردی دارند و درحالیکه «سوپرانو» میخوانند، صدای مردانهای دارند. اگر قرار بود تیتراژ خواننده داشته باشد، من همین مدل را خیلی میپسندیدم. ولی تصمیم بر این شد که کار خواننده نداشته باشد، چون حضور کلام و ترانه میتوانست کار را خراب کند و اثرگذاری موسیقی را از بین ببرد.
شما در جشنواره امسال سه فیلم «ستارهبازی»، «یدو» و «روشن» و البته فیلم انتخابنشده «صحنه زنی» را داشتهاید. یک موزیسین چگونه میتواند در سال کرونا اینقدر فعال باشد؟
فکر نمیکنم دیگر بخواهم سه یا چهار فیلم را در یک سال تجربه کنم. امسال برای من یک سال سینمایی بود، از این بابت که از وقتی کرونا آمد، نه میشد کنسرت گذاشت و نه به تئاتر رفت، و برای یک آهنگساز محدودیت ایجاد میشود، و تنها پلتفرمی که باقی میماند، سینما بود. برای همین فعالیت من در سینما ناخودآگاه بهاجبار زیاد شد و قطعا جایزه سیمرغ پارسال هم به این کمک کرد که کارگردانها جذب آهنگسازی شوند که سیمرغ برده و برای آنها جذاب باشد که با من کار کنند. اینگونه شد که امسال تمام انرژی من درگیر ساخت این فیلمها شود، ولی بعید میدانم دیگر بخواهم چنین رویهای را در پیش بگیرم.
تئاتر، سینما، تلویزیون، فیلم کوتاه و…؛ در همه این مدیومها فعالیت داشتهاید. اولویت برای شما کدام است؟
بهزودی با گروه «اتاق» که در واقع گروه خود من است- چون سرپرستی و تاسیس آن با من بوده و چندین سال است که با هم کار میکنیم- کنسرت آنلاین داریم. دغدغه اصلی من تئاتر و سینما نیست و اولویت من بیشتر گروه «اتاق» و فعالیتهای مربوط به ساخت موسیقی و آلبوم برای آن است. خیلی دوست داشتم فعالیتهای امسال من با «اتاق» تمام شود. علاقه من بیشتر روی این قسمت است، اما به سینما و تئاتر هم در کنار این علاقهمندم.
وقتی صحبت از آهنگساز میشود، مردم یک تعریف و شناخت نسبی از این حرفه دارند. در مورد طراحی صدا برای ما بگویید.
این موضوعی است که خیلی در مورد من چالش وجود دارد و خیلیها میگویند فلانی که طراح صداست، چرا به اسم آهنگساز جا افتاده و او موزیسین نیست و فقط صداگذار و طراح صداست. من خیلی نقدهای این شکلی خواندهام، بهخصوص از آهنگسازهایی که ارکسترال کار میکنند و هنوز این را پذیرا نشدهاند که طراحی صدا و رنگ صدا میتواند یک تنوع و امضای شخصی برای یک آهنگساز باشد. من اینگونه برای شما توضیح میدهم که وقتی آثار آهنگسازهای خوب دنیا را بررسی میکنیم، همه آنها یک امضای شخصی دارند که اگر توجه کنیم، میبینیم هر کدام روی یک قسمت از ویژگیهای صوت که موسیقی هم از این ویژگیها الهام میگیرد، دست گذاشتهاند تا کارشان منحصربهفرد شود. مثلا آقای حسین علیزاده به چندصدایی کردن صداها و استفاده از سازهای کوبهای معروف هستند، یا آقای گوستاوو سانتائولایا به موسیقی فولک محله خودشان معروف است و اینکه خیلی از ساز گیتار استفاده میکند. من از قبل در جریان این بودم که آهنگساز باید امضای خودش را داشته باشد و علاقه شخصی خود من موسیقی الکترونیک بود که من را مجاب کرد تمرکز خودم را بیشتر روی رنگآمیزی صدا و چیزی که تولید صوت میکند، بگذارم. به نظر من در ایران این هنوز خیلی جای کار دارد و من مسیر را ادامه میدهم و دلم میخواهد آن ویژگی که از من در سینما میماند، ویژگی صوتی باشد که از من شنیده میشود. این به آن معنا نیست که موسیقی ارکسترال را نمیشناسم، بلکه به این معنی است که من بیشتر علاقهمندم در این زمینه کار کنم.
آقای افشار، آنچه فکر میکردید امروز باشید، هستید؟
قطعا نه. فکر میکنم دلم خیلی میخواهد اتفاقهای بینالمللی برای آثار من پیش بیاید. این اتفاق دارد در گروه «اتاق» میافتد و آن چیزی که من را راضی میکند، این است که موزیک ایرانی فراتر برود و در سطح بینالمللی هم شنیده شود. فرقی نمیکند من باشم، یا آرتیست دیگری.
موسیقی ما در سطح جهانی جایگاهی دارد؟
آدمهایی هستند که در دنیا حرفی برای گفتن دارند، اما صرفا به خاطر خلاقیتهای شخصی خودشان بوده است و موسیقی ما و آنچه در آکادمیها و دانشگاهها تدریس میشود، بههیچوجه در سطحی نیست که بتواند تولید هنرمند کند. گاهی خلاقیتهای هنرمندان ما مثل آقای کلهر، آقای علیزاده و خیلی از هنرمندان دیگر که حتی از ایران رفتهاند، منحصر به خودشان است که به نظر من شخصی بوده است.
به ماندگاری فکر میکنید؟
خیلی به این فکر نمیکنم که ماندگار باشم، بلکه به این فکر میکنم که کاری را که انجام میدهم، از یک سطح فکر و شعوری برخوردار باشد. در بخشی کار کنم که پشت آن فکر و شعور است، چون ماندگاری چیزی نیست که دست آدم باشد. شما باید تلاش کنید در دورهای که زندگی میکنید، جلوتر از اجتماع حرکت کنید و پشت هر کاری که انجام میدهید، آن فکر وجود داشته باشد. موسیقیای را که برای لذت و تنها یک لحظه خاص باشد، نمیپسندم.
حدود یک سال است که جامعه موسیقی و هنر درگیر سکتهای به اسم کرونا شده است. فضای موسیقی را بعد از این کمای طولانی چگونه میبینید؟
فکر میکنم تا این وضعیت ویروس وجود دارد و واکسیناسیون انجام نشود، این روند ادامه داشته باشد. اما بعد از آن با توجه به پتانسیلی که آزاد میشود، ما میتوانیم شاهد اتفاقات خیلی بهتری باشیم. فکر میکنم فرصت خوبی است که بعد از این اتفاق آثار جدید زیادی خلق شود و آن موقع بیشتر میتوانیم در مورد این موضوع صحبت کنیم. این یکی دو سال گذراست و بعد از این اپیدمی خیلی چیزها تغییر خواهد کرد.
یک آرزو برای سال ۱۴۰۰؟
واکسیناسیون. آرزو میکنم این واکسن برای همه ما زودتر فراهم شود تا از این وضعیتی که هستیم، خلاص شویم.
کدام ترانه شما را یاد نوروز میاندازد؟
اگر همین الان بخواهم بگویم، قطعات شادروان محمد نوری، چون خانوادهام زمان عید کارهای استاد نوری را گوش میکردند و من همین حالا یاد آن زمان افتادم.