گفتوگو با حمیدرضا آذرنگ، بازیگر فیلمهای «قاتل اهلی» و «آذر»
احمد عظیمی
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره جان آدمی را میخورد. خط داستانی فیلم «آذر» هم با این عبارت گره خورده و برخی از رخدادها برای بازیگر نقش اول مرد آن، حکم خوره را پیدا کرده است. «آذر» فیلمی است که این روزها در سینماهای آزاد اکران شده و در زمینه پخش تبلیغات تلویزیونی نیز با مشکل مواجه شده است. اما مشکلات و حواشی فیلم تنها به این موضوع ختم نمیشود. مشکل اصلی به کمرنگ شدن نقش بازیگر اصلی مرد فیلم، یعنی حمیدرضا آذرنگ، ارتباط پیدا میکند؛ اتفاقی که حمیدرضا آذرنگ دل پری از آن دارد، اما سعی میکند صبور باشد و زیاد آن را رسانهای نکند. او با اتفاقات پیشآمده، خودش را از خانواده این فیلم نمیداند و حتی میگوید ممکن است این فیلم را هیچوقت تماشا نکند! جالب اینجاست که او علاوه بر اکران این فیلم، این روزها با فیلم «قاتل اهلی» هم در سینماها حضور دارد و با اینکه برخلاف دیگر بازیگران فیلم، از همکاری با مسعود کیمیایی راضی است، اما هنوز فیلم را در سینما ندیده است…
شما این روزها با دو فیلم «قاتل اهلی» و «آذر» در سینماها حضور دارید که هر دو فیلم درنهایت به دلیل برخی مسائل درونگروهی، گرفتار برخی حواشی و چالشها شدهاند. شاید حواشی که برای فیلم «قاتل اهلی» به وجود آمد، بیش از آن چیزی بود که مخاطب از آثار مسعود کیمیایی انتظار داشت. این فیلم اولین تجربه همکاری شما با مسعود کیمیایی است و با توجه به اینکه اغلب نقشها دچار حاشیه شدهاند و دخل و تصرف در آنها شکل گرفته است، اما نقش شما بااینکه کوتاه است، نقش متفاوت و قابل اعتنایی درآمده است. کمی درباره همکاری با مسعود کیمیایی و ایفای نقش در این فیلم بگویید.
اولویت اصلی من برای پذیرش نقش احمد کیا در فیلم «قاتل اهلی»، همکاری با مسعود کیمیایی بود. چون دلم میخواست در رزومهام، همکاری با این کارگردان بزرگ ثبت شود و تجربه کار کردن با او را هم به تجربیاتم بیفزایم. آقای کیمیایی در این فیلم به من لطف داشتند و در کنار نقش احمد کیا، نقش دیگری را هم به من پیشنهاد دادند تا با دو نقش در«قاتل اهلی» حضور پیدا کنم. اما من فقط یکی از نقشها را پذیرفتم و به آقای کیمیایی گفتم نقش احمد کیا برایم کافی است. من در این فیلم دنبال طول و عرض نقش نبودم و فقط میخواستم تجربه همکاری با مسعود کیمیایی را داشته باشم. الان هم پشیمان نیستم و خیلی راضیام که فرصتی پیش آمد تا این تجربه برایم رقم بخورد. من فیلمنامه «قاتل اهلی» را دوست داشتم و گمان میکردم فیلم دوستداشتیای است مثل خیلی از کارهای دیگر آقای کیمیایی. از طرفی هم تاکنون پیامهای بسیار دلگرمکننده و کامنتهای بسیار محترمانهای هم از سوی مخاطبان داشتهام. خوشحالی و شعف من این است که در همان محدوده کوتاه، توانستهام انجاموظیفه کنم.
شما در طول بازی در این فیلم، در جریان حواشی و چالشها نیز قرار گرفتید؟
واقعیت این است که چون نقش من در این فیلم کوتاه بود، خیلی در محضر گروه و آقای کیمیایی نبودم و از اساس، اگر هم بودم، خیلی علاقهای به ورود به این نوع چالشها را نداشتم. دوست نداشتم چنین اتفاقاتی برای این فیلم بیفتد و چیزهای ناخوشایندی از این فیلم بشنوم، چون به نظرم اندازه برخی از آدمها در سینمای ایران، آنقدر وسیع و بزرگ است که آدم دلش نمیخواهد درباره شخصیت و کارشان چیزهایی را بشنود.
مسئله دیگری که درباره «قاتل اهلی» مطرح است، وجود دو نسخه از این فیلم است که ظاهراً دلیل اصلی دو نسخهای بودن آن، اختلافات میان تهیهکننده و کارگردان فیلم است. به نظر شما بهعنوان یکی از عوامل این فیلم، کدامیک از این دو نسخه بهتر است و آیا تغییراتی که بین عوامل از آن صحبت به میان آمد، اعمال شد؟
متأسفانه من نه نسخه جشنوارهای فیلم را دیدهام و نه نسخه اکران عمومی را.
پس بااینحال اگر موافق باشید، درباره فیلم دیگر شما یعنی «آذر»، که این روزها در حال اکران است، صحبت کنیم. چطور شد سر از فیلم «آذر» درآوردید و با این پروژه همکاری کردید؟
فیلمنامه «آذر» را احسان بیگلری نوشته بود و فیلم هم در مسیر تکامل قرار داشت. فیلم قرار بود بازنویسی شود. احسان بیگلری و محمد یمینی را از قبل میشناختم و محمد حمزهای، کارگردان این فیلم، یکی از دوستان نازنین من بود و علاقهمند بودم در کنارش حضور داشته باشم. وقتی پیشنهاد حضور در این فیلم را دادند، قبول کردم و با این نیت در این فیلم بازی کردم که هرچه نیرو دارم، برای خوب درآمدن نقشم صرف کنم. من عِرق خاصی در تمام کارهایی که انجام میدهم، دارم و سعیام این است اگر تلاشی نیاز است تا اثر به تکامل بیشتری برسد، دریغ نکنم. من در این کار رفتم که این اتفاقات بیفتد، اما الان میبینم که وضعیت فرق کرده…
یعنی نقشی که شما بازی کردید، الان آن چیزی نیست که در فیلم میبینیم؟!
دوست نداشتم درباره این اتفاق حرف بزنم، اما چیزی که امروز من را از حضور در این فیلم ناراحت کرده، این است که احساس میکنم من بازیگر اصلی نقش مرد این کار نبودهام، چون پوسترها و مواد تبلیغاتی فیلم، این حرف را تایید میکند. انگار من یک بازیگر گذری در این فیلم و مهمان بودم. با وجود اینکه تمام انرژیام را گذاشتم و تمام تلاشم را به کار بستم تا کوتاهیای نکرده باشم، اما ماجرا طور دیگری رقم خورد. متاسفانه خاطره خوبی از «آذر» برایم نمانده است، آن هم بهخاطر رفتار غیرحرفهای است که با من شد. شاید اگر هرکس دیگری به جای من بود، از این حرکت قیلوقال میکرد و جنجال به راه میانداخت. اما من اهل این کارها نیستم. بااینحال عجیب دلم سوخت برای سینمای محجوب و مهجور که دچار چنین اتفاقاتی میشود که در اندازه و برازنده قامت این حرفه نیست. من حرف برای گفتن زیاد دارم، ولی الان ترجیح میدهم چیزی نگویم و آرزوی توفیق دارم برای فیلم، گرچه خودم را از خانواده این فیلم نمیدانم.
به لحاظ محتوایی هم این فیلم قابل اعتنا به نظر نمیرسد؟
من همیشه این را گفتهام که در حق فیلمنامهنویسان عزیز کشورمان خیلی وقتها اجحاف میشود. در بسیاری از آثار، محصول به تولید رسیده را پای فیلمنامهنویس میگذارند، در صورتی که در روند تولید خیلی اتفاقات میافتد که از دایره اختیار یک نویسنده خارج است. در این فیلم هم احسان بیگلری از یک جایی به بعد، از پروژه خارج شد و دیگر حضور نداشت. به نظر من احسان کارش را خوب بلد است و اگر میماند و آن صمیمیتی که لازمه کار گروهی است، تا انتها پایدار میماند، مطمئنا الان درباره اینکه فیلمنامه این کار چقدر مورد وثوق است یا نه، صحبت نمیکردیم. البته من چون خودم را از خانواده این فیلم نمیدانم، آن را هم ندیدهام و بهخاطر اینکه در این فیلم غریبه هستم، شاید هرگز فیلم «آذر» را نبینم…
آیا مقصر اصلی این اتفاقات، تهیهکننده فیلم، خانم کریمی بود و او در حوادث درونی و بیرونی فیلم نقش داشت؟
بگذارید من به این سوال پاسخ ندهم و به این موضوع ورود نکنم. در همین حدود که بحث شد، کافی است. باور کنید اگر ذرهای احساس میکردم جزو خانواده فیلم هستم، همین موضوعات را هم مطرح نمیکردم. در این مدت، در طول زمان رسیدن فیلم از جشنواره تا اکران، اینقدر به من خدشه وارد شد و خبرهایی که میرسید بد بود که نمیدانم چه باید بگویم. در تمام اخباری که از فیلم منتشر شد، اصلا خبری از من نبود! حتی یک عکس هم از من نبود! انگار من موجودیت نداشتم و تا همین امروز که فیلم اکران شده، میتوانید سردر سینماها را ببینید که انگار یک آدم دیگر نقش اول مرد این کار است. خیلی برایم عجیب و غریب است. چیزهایی میبینی که مات و مبهوت میمانی و نمیدانی چه باید بگویی! من نمیدانم چطور ممکن است کسی که نقش اول مرد فیلم است، هیچ جا اثری از او نباشد و حتی وقتی او را دعوت میکنند تا فیلم را ببیند، مثل کسی که مخاطب کار است، با او رفتار میکنند. گاهی در سینما اتفاقاتی میافتد که آدم دچار وحشت میشود نه تعجب. با همه این احوالات باز هم آرزو میکنم فیلم برای تهیهکننده محترمش به لحاظ مالی اعتبار خوبی داشته باشد و باعث شرمساری نباشد.
برخی منتقدان بازی شما در سینما، معتقد هستند که حمیدرضا آذرنگ در حال تکرار خودش است. در «آسمان زرد کمعمق» نقش یک گناهکار را بازی کردید که گناهش را به گردن دیگری میاندازد، یا در «قاتل اهلی» احمد کیا به پدرخوانده خود، جلال سروش، خیانت میکند. در «آذر» هم مردی است که به زن خود خیانت مرامی میکند، تا جایی که تحت فشار میپذیرد زن خود را طلاق دهد. این نقد را میپذیرید؟
این مباحث در جامعه ما در حال افزایش است و سینماگران ما بهعنوان بخشی از این جامعه احساس مسئولیت میکنند. برای همین است که در آثار سینمایی پرداخت به موضوعاتی که تیپ و شخصیتها در آن حضور دارند، زیاد شده است. این ربطی به شخصیتها ندارد، چون دغدغه فیلمها شبیه به هم و نزدیک شده است. شما ببینید در طول سال چه تعدادی از فیلمها موضوعاتشان تکرار میشود، بنابراین این من نیستم که تکرار میشوم، فیلمهایی هستند که با موضوعات مشابه ساخته میشوند.
چلچراغ ۷۲۴