گفتوگو با نازنین بیاتی، به بهانه بازی در نمایش «خانهای در انتهای خیابان بهار» به کارگردانی ندا هنگامی
نازنین بیاتی یک دیماهی شصت و هشتی است که تئاتر خوانده، ولی تا به حال در هیچ اجرای عمومی روی صحنه نرفته. البته که روی پرده سینما بارها دیده شده. او که با اولین حضور سینماییاش در فیلم «دربند» به چهرهای شناختهشده تبدیل شد، این روزها در تماشاخانه ایرانشهر با نخستین تجربه خود بهعنوان بازیگر تئاتر در نمایش «خانهای در انتهای خیابان بهار» به کارگردانی ندا هنگامی به صحنه میرود. آنچه خواهید خواند، چکیدهای است از گفتوگو با این بازیگر درباره بازگشتش به تئاتر.
تصویری که نقشهای شما در سینما برای بینندگان ایجاد کرده، دختری آرام و صبور است، اما چیزی که از ابتدای این نمایش خیلی به چشم آمد، دختری پرخاشگر بود. این تفاوت برای خودت چگونه شکل گرفت؟
البته من چندان قبول ندارم که در فیلمهایم همیشه آرام بودهام، اما در مورد تئاتر باید بگویم که پیشنهادهای بسیاری داشتم، ولی هیچکدام به اندازه نقش لاله در این نمایش من را جذب نکرد. دلم میخواست نقشی را در تئاتر بازی کنم که مرا درگیر کند و تماشاگری که آن را میبیند، چنین انتظاری از نازنین بیاتی نداشته باشد. لاله دختری است که از ابتدای نمایش روند رو به رشد او را میبینیم، چون با اینکه کوچکتر از همه است، اما اطلاعاتی را دارد که برای او خیلی سنگین است. این باری که روی دوش لاله است، من را وارد چالشی کرد که ایفای این نقش را برایم بسیار جذاب کرد.
در این نمایش گاهی در سکوت و درونگرا هستید و جایی دیگر فریاد میزنید و میدوید و از هیچ نوع فعالیت بیرونی اجتناب نمیکنید. با انجام این اعمال، تفاوت میان لاله و مادرش را چگونه ایجاد کردید؟
خیلی خوشحالم که اولین کار تئاتر من با ندا هنگامی است، چون با بازیگر بسیار خوب صحبت کرده و او را هدایت میکند. علاوه بر این، حرفهای بازیگر را گوش میدهد و آنچه روی صحنه میبینید ترکیبی از همه صحبتهای ماست. در تمرینها در مورد اینکه این بازیگر در زمان لاله بودن یا مادر بودن چه واکنشهایی دارد، صحبت کردیم. دویدنهای لاله نشانه فرار مادر است و سعی کردیم تفاوت بین لاله و مادر را نشان دهیم.
ما روی صحنه رابطه پنج خواهر را دیدیم. رابطه این پنج خانم جوان پشت صحنه چگونه بود؟
ما پشت صحنه هم مثل پنج خواهر هستیم و واقعا هر روز دلم برای سایر بازیگران تنگ میشود. رابطه ما بسیار خوب است و چون آنها از من تجربه بیشتری دارند، به من کمک زیادی کردند. فکر میکنم نتیجه این رابطه را روی صحنه هم بتوان دید.
حالا که اولین حضور در صحنه تئاتر را تجربه کردی، این کار با بازیگری سینما برایت تفاوت دارد؟
بله، خیلی فرق دارد. چون هر لحظه و هر شب باید یک نقش را زندگی کرد. در سینما اجرای هر صحنه مدتی طول میکشد و بعد تمام میشود. اما در تئاتر هر شب باید آن لحظه را زندگی کنی و این موضوع خیلی جذاب و در عین حال سخت است. برای من بازی در تئاتر خیلی مهم بود و به همین دلیل چند سال صبر کردم تا نقشی را به دست آورم که بتوانم هر شب با آن زندگی کنم. دلم نمیخواست ۳۰ شب نقشی را تکرار کنم که نتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. من شخصا با نقش لاله کیف میکنم و امیدوارم این حس به مخاطب هم منتقل شود.
پیش از این در نمایش دیگری بهعنوان طراح لباس حضور داشتید. در این نمایش به این فکر میکنید که اگر طراح لباس این نمایش بودم، چه چیزی طراحی میکردم؟
یکی از نکات خوبی که در این نمایش وجود دارد، این است که من عاشق لباسم هستم و به نظر من برای همه لباسها خیلی فکر شده و از نظر رنگها و جزئیات درست طراحی شده است. اصولا وقتی در یک کار بهعنوان بازیگر حضور دارم، دخالتی در زمینههای دیگر نمیکنم، مگر اینکه نظر مرا بخواهند. در این کار هم با خانم هنگامی در مورد لباس صحبت کردم، اما طراحیای که ایشان انجام دادند، بسیار خوب بود و ایدههای خیلی خوبی داشتند. لباسها به فضای کار خیلی نزدیک است و اصلا این حس را ندارم که ای کاش لباسم شکل دیگری بود.
بین بازیگری در سینما و تئاتر و طراحی لباس کدام برایت جذابتر است؟
نمیتوانم تفکیک کنم، چون هر کدام جذابیت خاصی دارد. بازیگری در تئاتر یک ریکاوری برای بازیگر است. چون انگار خودت را میکوبی و از اول میسازی. طراحی لباس هم حالوهوای خودش را دارد و دیدن اینکه لباسی که تن بازیگر است چقدر به نقش میآید، بسیار لذتبخش است. سینما هم هنر عجیبی است که ماندگارتر است و بازیگر در آن بیشتر دیده میشود. اما به نظر من تئاتر برای هر بازیگری لازم است و باید سالی یک بار این تجربه را داشته باشد.
نقشهایی که از ابتدای کارت ایفا کردی، خیلی جدی بوده و به چشم آمدند. این موضوع کارت را برای انتخاب نقشهای بعدی سخت نمیکند؟
من اصولا خیلی سخت انتخاب میکنم. بعد از «رخ دیوانه» یک سال و هشت ماه کار نکردم و بعد فیلم «مادری» را کار کردم. بعد از آن هم فقط فیلم نیمهبلند «هنوز نه» ساخته رضا گوران را داشتم که به نظرم یکی از بهترین نقشهایم را در آن بازی کردم.
شماره ۶۶۹