مریم عربی
مامان دوست دارد اول صبح، هنوز آفتابنزده، پردهها را کنار بزند تا همه نور روز پهن شود روی کاکتوسهای سرحال توی اتاق. مامان اتاق را روشن و تر و تمیز میخواهد. مثل همان روزهایی که قبل از آماده کردن صبحانه، کل خرتوپرتهای توی بوفه را میریخت بیرون و با دستمال میافتاد به جان گرد و خاکهایی که با چشم غیرمسلح دیده نمیشد. حالا چشمهایش ضعیف شده، اما از پشت عینک گِرد تهاستکانیاش، گرد و خاک را از چند فرسخی تشخیص میدهد. توقع دارد صبح به صبح دستمال بردارم و تا ظهر بیفتم به جان اسباب و وسایل تا خانه مثل قدیمها برق بزند. مثل وقتهایی که هنوز سرپا بود و به قول خودش گرفتاریهایش نیفتاده بود گردن دخترهایش.
مامان هنوز یک روزهایی هوس میکند ناخنهایش را سوهان بزند و رنگ لاکش را با رنگ لباس و گردنبندهای بدلیاش ست کند. انگشتر درشت نامزدیاش را بیندازد توی انگشت وسطی، کنار حلقه ازدواجش و برق آفتاب را توی نگین درشت انگشتر تماشا کند. عطر گرم و شیرین مورد علاقهاش را خالی کند روی لباس تر و تمیز و اتوکشیدهاش، لم بدهد روی مبل راحتی و از پشت عینک تهاستکانی، بیرون پنجره را دید بزند. یک روزهایی هوس میکند طوری خودش را درست کند که انگار منتظر مهمان است. بعد به من غر بزند که چرا زیرپوش شل و ول و شلوار جین زانوانداختهام را عوض نمیکنم، یا موهایم را مثل مردها کوتاه کردهام. بگوید وقتی همسنوسال من بوده، با سه تا بچه قد و نیمقد چقدر حال و حوصله داشته و هیچکس یک چروک و لک هم روی لباس خانهاش ندیده. من هم غر بزنم و بگویم من یک بچه دارم که نمیگذارد به کار و زندگیام برسم. وسواس دارد و دلش میخواهد صبح تا ظهر بیفتم به جان خانه و گردگیری کنم. بعد چشمهای ریزش مثل دختربچه پر از اشک بشود و صورتش را برگرداند سمت پنجره و زیر لب بگوید میداند همه گرفتاریهایش افتاده گردن ما. بعد دلم آتش بگیرد و آنقدر دست بکشم روی موهای پنبهایاش و قربانصدقهاش بروم که آشتی کند و رویش را برگرداند و بپرسد: گلدانها را آب دادی؟
مامان خانه را گرم میخواهد. توی سرما و گرما زیر شومینه را تا ته میدهد بالا و خانه را مثل کوره آجرپزی داغ میکند. بعد لباس بافتنی کلفتی تنش میکند و لم میدهد جلوی تلویزیون. لای پنجره را اگر باز کنی، آنقدر ریزریز میلرزد و غر میزند که ترجیح میدهی توی خانه زیرپوش نازک تنت کنی و شرشر عرق بریزی تا غرغرهایش را نشنوی. بعد کنارش روی دسته مبل بنشینی و به لپهای گلانداختهاش از گرما زل بزنی و خانه را گرم و تر و تمیز بخواهی؛ درست همانطور که مامان دوست دارد.