محمد علی مومنی
کویرنطلبیده مراد است!
آب نطلبیده مراد است! سفر نطلبیده و برنامهریزی نشده مرادتر!
آدم برای سفر حتی به زحمت هم که بیفتد خوشحال میشود و اگر دیگران تدارک ببینند خوشحالتر!
دعوت به جنگل و کوه جذاب است. دعوت به کویر، جذابتر!
بهترین زمان برای کویرگردی فاصله ماه مهر تا آغاز اردیبهشت است. گل این مدت هم مهر، آبان، اسفند و فروردین است.
سفر به سیاهکوه
یک روز خنک پاییزی ما، سه خبرنگار و روزنامهنگار، رئیس اداره محیط زیست پیشوا و کارشناس این اداره، راهی کویر، منطقه «سیاهکوه» شدیم.
اولین بار سال ۷۸ وقتی میخواستم به سیاهکوه بروم، صبح کمی پشیمان بودم و فکر میکردم «چگونه باید یک روز را در کویر گذارند؟»
اما غروب میلی به بازگشت نداشتم. حسابی خوش گذشته بود. این بار همان حس را داشتم. البته بدون پشیمانی صبحگاهی.
سیاهکوه ۷۰ کیلومتر با جنوب تهران فاصله دارد. بهترین راه دسترسی به آن از پیشواست. خاک تیرهای دارد. از دور سیاه به نظر میرسد. اما در منطقه با طیفی از رنگهای خاکستری، قهوهای، زرد و سنگهای سفید، سرخ و قهوهای روبهرو میشوید.
یک GPS سر و مر و گنده!
اسماعیل میرانزاده رئیس اداره محیط زیست پیشوا، یکی از قدیمیهای محیط زیست است.
چندین کتاب درباره محیط زیست و کویر نوشته که برگرفته از تجربهها و تحقیقهای میدانی اوست. کویر را مثل کف دستش میشناسد. با او خیالتان از گم شدن در کویر آسوده است. به او میگویند GPS کویر.
در نقاطی از کویر ردی از یک خودرو یا نشانهای میبینید که اگر گم بشوید، میتوانید راهتان را پیدا کنید. ولی جاهایی هیچ نشانهای، راهی، دکلی یا بوتهای در کار نیست. اما آقای میرانزاده همچنان میراند و انگار وسط یک شهر با کلی تابلوهای راهنما رانندگی میکند.
میگوید: کویر چندان هم بدون نشانه نیست. نشانههای کویر را من میشناسم.
اینجا سنگچینهایی را میبینید که راهنمای کویر هستند. هر کدام از سنگچینها پیامی دارد. یک نوع از سنگچین میگوید «به آبانبار نزدیک میشوید.» یک سنگچین نشانهای از کاروانسراست.
اطلاعات خوب زیستمحیطی، تاریخی، ادبی دارد و کلی هم باصفاست. رشته دانشگاهیاش ادبیات فارسی بوده. مطالعات گسترده تاریخی داشته و در محیط زیست هم یک دایرهالمعارف است. سفر با چنین کسی خوش نمیگذرد؟! حسابی میچسبد!
از معدود رئیسانی است که کت و شلوار پوش نیست. خودش رانندگی میکند و دستفرمان خوبی دارد. تدارک میبیند. هیزم جمع میکند، آتش روشن میکند و کبابها را آماده میکند.
چیزی به بازنشستگیاش باقی نمانده. شاید چند ماه. میگوید چند آژانس مسافرتی از او دعوت به همکاری کردهاند. هر کدام که نظر او را جلب کنند، برد کرده است. میرانزاده بسیار مفید و پربار زندگی کرده و هی آموخته و هنوز هم ولکن نیست!
حالا بعد از سه دهه زیستن در محیط زیست و کویر، قلقها و شیوههای کاملا شخصی برای سر کردن در کویر دارد.
همهاش بماند. ولی این یکی برای خیلیها مهم است که او دو بطری نوشابه را بعد از چند ده کیلومتر و چند ساعت کویرگردی، یخزده به شما تحویل میدهد. جوری که باید به نوشابهها التماس کنید که چند قطره شما را مهمان کنند!
کافی است درباره پوشش گیاهی و جانوری و رنگ کوهها و تپهها و خاکها، درباره هوا، آسمان کویر و هر چیزی از او بپرسید. جذاب و شیرین پاسخ میدهد. از کلیله و دمنه تا گلستان سعدی توی آستینش دارد.
او ۲۰ سال در قصر بهرام اقامت داشته. یکی از معدود کاروانسراهای سنگی ایران که به لطف دور بودن از دسترس آدمیزاد کاملا سالم باقی مانده.
این قصر مگر کاروانسرا است؟!
این قصر باشکوه جان میدهد برای چندین ساعت عکاسی و سلفی گرفتن. لایکخورش حسابی خوب است.
تاریخ ساخت اولیهاش روشن نیست. به «بهرام ساسانی» هم منتسب است. اما گویا شاه عباس بنای کنونی را بر ویرانه آن قصر بنا کرد، یا اینکه آن را مرمت کرد. به هر حال از زمان شاهعباس کاروانسرا شد. ترکیب متناقضی است «کارونسرای قصر بهرام»
قصر بهرام شکوه خیرهکنندهای دارد. دیوارهایش با قطعههای بزرگ سنگی ساخته شده. قطعههای عظیم و صیقلی. من عادت دارم هی فکر کنم این سنگها ۵۰۰ سال پیش، در میانه کویر از کجا آمده؟ چگونه آمده؟ چگونه بالا رفته؟ خدا را شکر که ۵۰۰ سال بعد از آن «هنگ کردن» اختراع شده که ما بکنیم!
از چشمههای اطراف قصر بهرام هفت کیلومتر لولههای سفالی دیده میشود که شاهکاری است بهعنوان شبکه آبرسانی. با سنگ نیز جویهای سنگی تراشیده شده که آب را به قصر منتقل میکرد.
قصر را پرهام دیباج اجاره کرده است!
او مجری برنامه «طبیعت ۳۶۰ درجه» است که از کانال دو تلویزیون پخش میشود و به موضوعات محیط زیستی میپردازد.
او خودش فارغالتحصیل محیط زیست است. حالا فضای قصر را برای اقامت گروههای گردشگر آماده میکند. میگفت هر اتاق قصر را به نام یک حیوان نامگذاری کرده.
گروههای نجوم گذرشان به این قصر بسیار میافتد. امیدوارم برای دیباج بصرفد. میصرفد و البته لذتی که میبرد بیش از اینهاست.
اندر حکایت مشکلپسندی شاهعباس
قبل از «قصر بهرام» کاروانسرای عینالرشید را ساختند. شاه عباس از آن خوشش نیامد. آن را بهنام عینالرشید زد. او عرب بود و محبوب شاه عباس. عینالرشید حرمسرای شاه عباس بود.
البته ما در بازدید از عینالرشید هیچگونه آثاری از مسائل ناجور ندیدیم. خدا را شکر تاریخ خودش این مسئله را حل کرده است!
کاروانسرای عینالرشید اما خرابی دارد. کمی بازسازی شده. اما همچنان شکوه این معماری این قصر پیداست.
سنگفرشی شناور روی زغال!
یکی از دیدنیهای منطقه سیاهکوه، جاده سنگفرش است. بخشی از مسیر جاده ابریشم که در بارندگیها باعث زمینگیر شدن کاروانها میشد و به دستور شاه عباس با سنگ پوشانده شد. البته زیر سنگها لایهای از زغال ریختند که سنگها در گل فرو نرود و روی زغالها شناور باشند. این جاده زیبا و عجیب ۳۰ کیلومتر طول دارد.
فاتحانِ آبانبار!
گروهی با خودروهای خودشان به کویر آمده بودند. همگی هم شاسیبلند بودند. البته خودروهایشان!
از ذوقشان بیست نفری از در و دیوار آبانبار بالا رفته بودند و با فتح سقف آبانبار عکس میگرفتند.
آبانبار با قطعات سنگ و به شکل مخروطی ساخته شده. دور تا دورش پنجره دارد که آب خنک بشود.
به تماشای کل، قوچ و جبیر
آقای میرانزاده دست فرمان خوبی دارد. گاهی فکر میکنی الان است که ماشین را چپ کند. اما بعد فکر میکنی اگر قرار است چپ کند، باز هم ارزشش را دارد!
با یک چرخش کوچک و رفتن به یک راه فرعی، ما را به تماشای گلهای از قوچ و کل برد که همگی رمیدند و دل کوه را بالا رفتند و از چشم ما غایب شدند.
جِبیر (نوعی آهو) هم دیدیم. دیدنشان از نزدیک، نه در قفس، که رها، جستان و خیزان، بسیار لذتبخش بود.
آبخوریهای انسانی – حیوانی
در چند نقطه از کویر «تلمبههای بادی» دیدیم.
تلمبههایی که با وزش باد آب را از دل زمین بیرون میکشند و به حوضچههایی میریزند که حیوانات بنوشند.
آقای خسروی، مسئول منطقه حفاظت شده کویر به «سقای کویر» مشهور است. یکی یکی به این تلمبهها سر میزند که حیوانات بیآب نشوند. گویا اینجا هر کس عنوانی دارد!
کویر به مرحمت باران!
کویر پوشش گیاهی جذابی دارد. مثل بوته گیاه «شور» که با رنگ سبز روشنش در دل خاک خاکستری و قهوهای کویر میدرخشد.
این همان گیاهی است که در گذشته، از آن برای شستن لباس استفاده میکردند.
خارهایی دیدیم با گلهای کوچک صورتی یا خارهایی که با آن میتوان شربت ضدسرفه آماده کرد. درختچههای پسته وحشی هم بودند که پستهای به آن نمانده بود. گویا پسته آنقدر طرفدار دارد که حتی اگر منطقهای دور از دسترس بشر باشد، باز هم دخلش بیاید!
در فصلی که جنگل رو به زردی است، کویر روی به سبزی بود، به مرحمت باران!
جان باختن در ره هیزم و گنج!
ناهار را در پاسگاه محیطبانی کویر مهمان آقای میرانزاده بودیم. هیزمهای درختچه تاغ نیم ساعت سوختند و آخ نگفتند. یعنی اثری از خاکستر نبود. او گفت این بهترین زغال است و تا دو ساعت آخ نمیگوید! در فرهنگ جهانگیری آمده «چوبی بود بقوت، که آتش آن ده شبانهروز بماند.»
حالا راه نیفتید برای چهار تا دانه هیزم تاغ خودتان را آواره کویر کنید. گم و گور شدن چیزی نیست؛ وسط کویر، زبانم لال، تلف میشوید!
آقای میرانزاده با چندین مورد از مرگ هموطنان در دل کویر روبهرو شده. بعضیهایشان دنبال گنج بودند!
کویر اصلا هم فاز نمیدهد!
در پاسگاه دو جوان دهه شصتی حضور داشتند. محیطبانند و شیفتهای ۱۰-۱۰ دارند. ۱۰ روز در پاسگاه و ده روز خانهاند.
وقتی به یکی از خبرنگارها گفتم «اینجا در این دل کویر و سکوتش چقدر فاز میدهد» هر دو گفتند «اصلا هم فاز نمیدهد!»
آنها نگران خانوادههایشان بودند. به آنها دسترسی ندارند و تلفن هم نمیتوانند بزنند. ده روز بیاطلاع از خانوادهاند. یکی از آنها چهار ماه دیگر، پدر میشود!
همرسانی تعطیل! لذت بردن، آزاد!
توی کویر باید قید ارتباطات را بزنید. ما که خیلی دلمان میخواست لذتهای سفر را در لحظه همرسانی کنیم و بچسبانیم توی اینستاگرام. اما کویر میگوید «فقط لذت ببر فعلا! همرسانی برای بعد!»
اینترنت در دسترس نیست. حتی ارتباط تلفنی هم ممکن نیست. مثل قدیم میتوانید فقط از سفر لذت ببرید.
فقط اینکه با همت دانشمندان و در کمال تعجب ساعت کار میکند!
دیگر نکته عجیب در کویر این است که هیچ نشانهای از بطریهای پلاستیکی یا نایلون نمیبینید.
برعکس کویرهای در دسترس، که گویا پوشش گیاهیشان همان نایلون است. اگر قرار است کویر مرکزی هم با بطری و نایلون یکسان بشود، همان بهتر که بدون گردشگر و مهجور بماند.
چشم در چشم خورشید
غروب ما و خورشید شروع کردیم به بازگشتن. ما و خورشید هی به هم نگاه میکردیم. در آخرین لحظههای دیدار جایی ایستادیم و برای خورشید دست تکان دادیم و هی با آن عکس سلفی گرفتیم. خورشید برای یک قرار طلوع شتاب داشت. ایستادیم و پایین رفتن خورشید در میان دو کوه را نگاه کردیم و گفتیم: به امید دیدار روشنایی.
با سپاس از همسفری اسماعیلمیرانزاده، امیر حیدری، رضا نورمحمدی، ابوفیاض حیدری
شماره ۶۸۴
خرید نسخه الکترونیک