تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۷:۴۳ | کد خبر : 4978

وقت رویابافی

گفت‌وگو با عوامل میکرو تئاتر «دینید اینچ» الهه حاجی‌زاده سید مهدی احمدپناه هیچ‌چیز بعید نیست. تئاتر می‌تواند هر کجا باشد و به هر شکلی اجرا شود. «دینید اینچ» گونه تازه‌ای از تئاتر به نام میکرو تئاتر است که این روز‌ها در عمارت روبه‌رو اجرا می‌شود و برای آن‌که بیشتر با این تئاتر متفاوت آشنا شوید، […]

گفت‌وگو با عوامل میکرو تئاتر «دینید اینچ»

الهه حاجی‌زاده

سید مهدی احمدپناه

هیچ‌چیز بعید نیست. تئاتر می‌تواند هر کجا باشد و به هر شکلی اجرا شود. «دینید اینچ» گونه تازه‌ای از تئاتر به نام میکرو تئاتر است که این روز‌ها در عمارت روبه‌رو اجرا می‌شود و برای آن‌که بیشتر با این تئاتر متفاوت آشنا شوید، گفت‌وگویی داشتیم با فریبرز کریمی، کارگردان، و ثمین مهاجرانی، مدیر این پروژه.

داستان این نمایش از نوجوانی آغاز می‌شود. شما امروز چقدر شبیه زمانی که نوجوان بودید، فکر می‌کنید؟
فریبرز کریمی: فکر مى‌کنم انسان‌ها تا کهن‌سالی‌شان هم‌چنان همان کودکان و نوجوانان گذشته هستند. من وقتى نوجوان بودم، شاید دایره دیدم نسبت به ۲۸ سالگی‌ام کوچک‌تر بود، اما خیلى از علایقم در آن زمان شکل گرفت که هم‌چنان هم در زندگى من تاثیر دارند. مهم‌تر این‌که هیچ‌وقت جزئیات نوجوانى‌ام را فراموش نمی‌کنم و برایم عجیب است که بعضى‌ها می‌گویند از نوجوانى چیزى یادم نیست.
ثمین مهاجرانی: خیلی شبیه نوجوانی‌ام فکر نمی‌کنم. بعضی از ایده‌ها و افکارم تکامل پیدا کرده و اصلاح شده، بعضی‌هایش حذف شده و معدودی هم دست‌نخورده باقی مانده. آن‌چه باقی مانده، رویابافی ا‌ست که خیلی به امیدوار ماندنم کمک می‌کند و شدیدا به آن پای‌بندم.
چه چیزهایی در اندیشه و ذهنیتتان عوض شده و چه چیز‌هایی ثابت باقی مانده؟
فریبرز کریمی: نگاهم نسبت به آدم‌هاى اطرافم و خودم تغییر کرده. و خب این قطعا در حال تغییر است. من وقتى نوجوان بودم (در هر سنى، مثلا از ١۴ تا ١٧)، فکر نمی‌کردم بچه هستم. یا من کمتر از بزرگ‌ترها می‌فهمم. درست است که الان می‌دانم که بیشتر از نوجوانى خودم نسبت به مسائل آگاهى پیدا کرده‌ام. مثلا در برهه‌اى از نوجوانى فقط موسیقى‌هاى آرام با زبان انگلیسى یا فرانسه گوش می‌دادم، یا قبل‌تر از آن گیتار کلاسیک، و فکر می‌کردم بقیه موسیقى‌ها سطح پایینى دارند. اما رفته رفته به خودم آزادى بیشترى دادم تا انواع موسیقى را گوش دهم و یک روز دیدم موسیقى مورد علاقه‌ام الکترونیک است.
ثمین مهاجرانی: در نوجوانی خیلی آرمان‌گرا بودم و شاید بتوانم بگویم کمی شبیه «دینید» فکر می‌کردم! ساختن جهانی که همه چیز در آن سر جایش باشد (به زعم من). الان نیستم و به مرور فهمیدم شاید چیزی که به نظر من سر جایش است، به نظر بغل دستی‌ام سر جایش نباشد. واقع‌گراتر شدم و آرمان‌هایم را در جهان اطرافم و آدم‌های دوروبرم جست‌وجو می‌کنم. حواسم بیشتر به آدم‌های اطرافم است تا تمام جهان! آن‌چه ثابت باقی مانده اما «رویابافی‌» است که به تعادل ذهنی‌ام کمک می‌کند. این «رویابافی» با کمک تئاتر و سینما جان بیشتری می‌گیرد و کمک می‌کند جهان «واقعی» را راحت‌تر تحمل کنم.
به چه تئاتری، میکرو تئاتر می‌گویند؟
فریبرز کریمی: به تئاترى که عوامل اصلى اجراى آن کوچک باشند. بنابراین بازیگران شاید عوامل اصلى اجراى میکروتئاتر نباشند. اشیا و عروسک‌هاى کوچک که از جایگاه تماشاگر به‌راحتى دیده نمى‌شوند، اجزاى اصلى این تئاتر هستند. پس اجراگران با استفاده از دوربینى این اجزا را روى صفحه‌اى پروجکت می‌کنند تا بزرگ شوند، یا تماشاگران را به صحنه آن‌قدر نزدیک می‌کنند تا آن‌ها به‌راحتى همه چیز را ببینند.
ثمین مهاجرانی: میکروتئاتر یک فرم نمایشی‌ است که از نظر من بسیار جذاب و رویاگونه است. جهان فانتزی دل‌چسبی دارد. در آن از ماکت و المان‌های کوچک استفاده می‌شود و مدیومی خارج از چهارچوب سنتی تئاتر، ارتباط آن را با مخاطب کامل می‌کند. جذابیت این فرم تئاتر برای من، حرکتش بین سینما و تئاتر است. رشته خود من سینماست. در هم تنیده شدن یک ابزار سینمایی مهم (در شکل ساده‌تر و دم‌دستی‌تر) با نمایش عروسکی، پرده‌خوانی و تئاتر، اتفاق مهمی ا‌ست که در میکروتئاتر شکل می‌گیرد. و این نشانه‌ها در میکروتئاتر به‌نرمی و به شکلی قابل پذیرش برای مخاطب، کنار هم می‌نشینند. ضمن این‌که در این فرم تئاتر، لزوم جذابیت قصه‌ چند برابر می‌شود. نظر شخصی‌ام این است که فراتر از هر فرمی، «قصه» مهم‌ترین عامل گرایش آدم‌ها به تئاتر و سینماست. قصه همان چیزی ا‌ست که به آدم‌ها برای تجربه شخصیت‌ها کمک می‌کند و معجزه اصلی تئاتر و سینما را شکل می‌دهد. هم‌نشینی ایده و قصه درست، با تمام نشانه‌های میکروتئاتر، این فرم نمایشی را بسیار جذاب و دل‌نشین می‌کند و تجربه آن را در فرم دیگری، تقریبا غیرممکن. به همین دلیل مخاطب، یک تجربه منحصربه‌فرد را در برخورد با میکرو تئاتر از سر می‌گذراند.
این گونه تئاتری چه مزیت‌هایی نسبت به گونه‌های مرسوم‌تر تئاتر دارد؟
فریبرز کریمی: در این شیوه که من آن را خیلى شبیه استاپ موشن زنده در حضور تماشاگر می‌دانم، خلاقیت حرف اول را می‌زند. شما وقتى به‌عنوان کارگردان با بازیگران کار می‌کنید، با انسان مواجه هستید. پس با آن‌ها حرف می‌زنید، بحث می‌کنید و به نتیجه می‌رسید. آن‌ها نیز فکر می‌کنند، تحلیل می‌کنند و اجرا می‌کنند. اما در میکروتئاتر شما غیر از بازیگر با اشیا یا عروسک مواجه هستید و هم‌چنین به احتمال زیاد با دوربین و زوایاى آن. پس نه‌تنها باید دید تصویرى بیشترى داشته باشید، بلکه به اشیا که مغز تحلیل‌گرى ندارند، بفهمانید در اجراى شما به چه درد می‌خورند. درواقع کارگردان با توجه به متن نمایشى‌اش از اشیا بازى می‌گیرد که به مراتب سخت‌تر است، اما اگر خوب بازى بگیرد، اتفاق جذابى می‌افتد.
چرا اساسا باید تئاتر را به شکل‌های دیگری به جز تئاتر مرسوم به صحنه برد یا اجرا کرد؟
فریبرز کریمی: به‌هرحال هر هنرى شکل کلاسیک خودش را دارد. اما ذات هنرمندان در تاریخ نشان داده که به یک چیز تکرارى قانع نیستند. پس دنبال کشف اتفاق‌هاى جدیدند. این کشف‌ها در تاریخ هنر منجر به سبک‌هاى مدرن و پست‌مدرن شده‌اند. درواقع می‌توان گفت رشد مکاتب هنرى و تکمیل کردن یکدیگر توسط هنرمندان باعث زنده نگه داشتن هنر است. این قاعده در تئاتر هم صدق می‌کند، و این کشف‌هاى هنرمندان باعث می‌شود مخاطب هم پویاتر شود و پیشرفت کند. پس همیشه منتظر دیدن یک اجرا مانند اجرایى که قبل‌تر دیده، نخواهد بود.
فکر می‌کنید برای رفتن به سراغ این گونه از تئاتر یا حتی گونه‌های تازه‌تر، فرد بایستی از تئاتر پایه شروع کند، یا می‌تواند مستقیما وارد این گونه تئاتری شود؟
فریبرز کریمی: اگر بگوییم تئاتر پایه، شاید درست نباشد. بهتر است بگوییم تئاتر آکادمیک یا دانشگاهى. من خودم از دانشگاه وارد تئاتر شدم، و خوشحالم که دانشگاه تهران درس خواندم و در این فضا قرار گرفتم. در دانشگاه همه چیز از شکل کلاسیک آن شروع می‌شود. یا بهتر است بگویم شکل جاافتاده و مرسوم آن. مثلا تمرکز روى بازیگرى رئالیستى (واقع‌گرایى) در دانشگاه بیشتر از سایر سبک‌هاى بازیگرى است. این دلیل دارد. چراکه بازیگر را پخته‌تر و قوى‌تر می‌کند. پس می‌تواند بهتر سبک‌هاى دیگر را اجرا کند. مانند یک نقاش که اول یاد می‌گیرد طراحى ساده بکشد، بعد رنگ می‌گذارد، بعد تکنیک‌ها را یاد می‌گیرد. اما نکته این است که همیشه این روش باعث نمی‌شود شما هنرمند شوید. خیلى از هنرمندها دانشگاه نرفته‌اند و قواعد اولیه را نمی‌دانستند، اما سبک‌هاى جدید را وارد تاریخ هنر کرده‌اند.
یکی از ویژگی‌های تئاتر که به‌رغم پیشرفت‌های سینما هنوز به حیات خود ادامه می‌دهد، زنده بودن و تاثیرگذاری آن است. یعنی قدرت حضور و مواجهه بازیگر با تماشاگر. فکر می‌کنید این گونه تئاتر می‌تواند همان تاثیرگذاری را بر روی مخاطب داشته باشد؟
فریبرز کریمی: قطعا، و حتى بیشتر. چون اتفاقا این تکنیک تئاتر از سینما بهره می‌گیرد. اصولا دیدن پشت صحنه فیلم‌ها براى همه جذاب است. در این شیوه تئاتر غیر از زنده بودن اجرا که بقیه تئاترها هم دارند، انگار مخاطب دارد پشت صحنه اجرا را هم‌زمان با خود فیلمى که به‌طور زنده گرفته می‌شود، می‌بیند.
اگر قرار باشد شما مانند ژول ورن رویداد‌های آینده را پیش‌بینی کنید، فکر می‌کنید در آینده تئاتر به چه صورت‌های دیگری اجرا خواهد شد؟
ثمین مهاجرانی: تصورم این است که در آینده شاهد درهم‌تنیدگی بیشتر مدیوم‌های دیگر با تئاتر خواهیم بود. رسانه‌های جدید تاثیر خودشان را بر هنر نمایش خواهند گذاشت؛ همان‌طور که بر سایر هنرها (به‌خصوص سینما) تاثیر گذاشته‌اند. مثلا ما در مدت زمان نه‌چندان طولانی‌ای شاهد گذر سینما از نگاتیو به دیجیتال بودیم. تغییر شکل دادن سینما و با فاصله بیشتر، تئاتر، تحت تاثیر رسانه‌های جدید و تکنولوژی‌ها، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. هرچند به دلیل ماهیت سخت تغییر، این تاثیر با سرعت کمتری عمومی شود. و این اتفاق بدی نیست. آن‌چه در این دو هنر دست‌نخورده باقی خواهد ماند، ‌«قصه»، «رویا‌» و «زیبایی»ست. هرآن‌چه به منتقل کردن این سه به مخاطب کمک کند، جذاب است.
فریبرز کریمی: فکر می‌کنم تکنولوژى هر چقدر پیشرفت کند، تئاتر هم پیشرفت بیشترى می‌کند. امروز تکنولوژى در تئاتر بسیار مهم است و مانند صحنه، نور ، لباس و حتى بازیگر از عامل‌هاى آن است. ما امروز تئاترِ آن‌لاین داریم یا تئاتر هولوگرام. ١۵ سال پیش کسى فکر نمی‌کرد که این اتفاق بتواند بیفتد. من فکر کنم در آینده سالن‌هاى تئاتر فقط موزه خواهند بود و تئاتر مانند شکل تئاتر محیطى به‌طور مرسوم در همه جا اجرا می‌شود. داخل هواپیما یا سفینه، زیر اقیانوس، هر جا. و به این شکل تکنولوژى را هم اضافه کنید که چه اتفاقى برایمان رقم خواهد زد.
اگر این امکان را داشته باشید که این اجرا را در هر مکانی که دوست دارید اجرا ببرید، انتخاب شما کجاست؟
فریبرز کریمی: من می‌توانم این کار را در هر مکانى اجرا کنم. حتى در خانه یا در کوه (در شب). فقط خیلى کوچک نباشد:)
ثمین مهاجرانی: در شهری که همه‌ ساکنانش از ویژگی‌های یکسانی برخوردارند! شهر دینید اینچ.

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟