تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۹/۲۸ - ۲۲:۲۵ | کد خبر : 10163

مادربزرگ مسی

بازنشر یادداشتی از شرمین نادری که چهار سال پیش درباره فوتبالیست محبوبش نوشته بود

چهار سال پیش، به مناسبت رقابت‌های جام جهانی ۲۰۱۸ از چلچراغی‌های قدیم و جدید خواستیم که درباره فوتبالیست محبوبشان بنویسند و شرمین نادری این یادداشت را برای ما نوشت.

توی رختکن تیم بارسلون، جلوی صلیبی که بعضی بازیکن‌های تیم قبل از رفتن به زمین جلویش می‌ایستادند و با خدایشان حرف می‌زدند، ایستاده بودم و به مسی فکر می‌کردم. من مسافر بودم و مسی صاحبخانه بود. عکس‌هایش همه‌جا بود، توپ‌های طلایی‌اش، کفش‌هایش و عکسش در یازده سالگی وقتی برای اولین بار فهمیده بود که می‌خواهد ستاره شود.

من چیزی از فوتبال نمی‌دانستم و مسی اسطوره فوتبال بود. همه دنبال اسم و یادگاری‌هایش بودند، همه می‌خواستند بدانند این پسر ریزه میزه چطور این‌همه پله‌های طلایی ترقی را بالا رفته،‌کفش‌هایش را ببینند و با عکسش سلفی بگیرند. من اما بی‌حواس می‌چرخیدم و دنبال قصه‌های دیگری می‌گشتم که به خیال بقیه شاید پیش پا افتاده بود، اما بعد عکس مادربزرگش را دیدم.

مادربزرگ مسی
لیونل مسی کوچک در کنار مادر و مادربزرگش – عکس از روزنامه La Nacion

راهنمای تور برایمان توضیح می‌داد که مسی هر بار گل‌هایش را به همین مادربزرگ تقدیم می‌کند. مادربزرگی که سال‌ها بود رفته بود، توی این دنیا نبود اما هنوز انگار بخشی از زندگی قهرمان طلایی بارسلون مانده بود. همان‌جا بود که فهمیدم می‌شود از فوتبال چیزی نفهمید اما یک بازیکن را دوست داشت، می‌شود یک آدم غریبه را تشویق کرد که توی زمین‌های سبز می‌دود و با عشق توپ سفیدی را به سمت دروازه‌های بلند می‌راند تا مادربزرگ پیر و مهربانی که یک روزی امیدش را به پاهای او دوخته، شاد کند.

به همین راحتی من طرفدار مسی شدم، طرفدار جادوگریش وقت دویدن به دروازه و آن انگشتی که به سمت آسمان بلند می‌کند که بگوید مامان‌بزرگ می‌بینی من را؟

این یادداشت در مجله چلچراغ ۷۳۶ (خرداد ۱۳۹۷) منتشر شد که به مناسبت قهرمانی آرژانتین در جام جهانی ۲۰۲۲ بازنشر می‌کنیم.

نویسنده: شرمین نادری

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۷۳۶

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟