تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۱۹ - ۰۶:۲۹ | کد خبر : 1883

انقیاد تن

باید فردا در صف بایستید تا عقیم شوید شمیم شرافت مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران خواستار اجرای برنامه‌ای برای عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب و روسپی شده و گفته است: «باید با پروژه قانع کردن زنان کارتن‌خواب، عقیم‌سازی صورت گیرد تا جلوی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی گرفته شود.» چرا عقیم‌سازی؟ سیما ۱۷ ساله در خانواده‌ای تنگدست […]

باید فردا در صف بایستید تا عقیم شوید

شمیم شرافت

مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران خواستار اجرای برنامه‌ای برای عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب و روسپی شده و گفته است: «باید با پروژه قانع کردن زنان کارتن‌خواب، عقیم‌سازی صورت گیرد تا جلوی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی گرفته شود.»

چرا عقیم‌سازی؟
سیما ۱۷ ساله در خانواده‌ای تنگدست زندگی می‌کرد، پدرش درگیر اعتیاد بود و اغلب روزها در خانه بود. مادرش در خانه‌های دیگران کار می‌کرد و او نیز توانایی ادامه تحصیل نداشت. فشار اقتصادی زیادی بر خانواده بود، سیما در خانه و در کنار دوستان پدر امنیت نداشت. روزی از خانه فرار کرد. امروز سیما در خیابان به سر می‌برد. زیر سقف آسمان. سیما فرار کرد، اما با دردهای دیگری مواجه شد. امروز جامعه سیما را یک آسیب اجتماعی معرفی کرده است. باید فردا در صف بایستد تا عقیم شود. سیما گاهی فکر می‌کند شاید روزی بتواند زندگی بهتری داشته باشد.

می‌توان با دو عینک به این ماجرا نگاه کرد
این تنبلی پدر سیما و بی‌فکری سیماست که مسبب اصلی تمام این مصیبت‌هاست. درواقع فقر به علت کم‌کاری و ناتوانی خود افراد ایجاد می‌شود. بنابراین باید با این افراد همچون مقصران و موجودات آلوده‌ای برخورد کرد، باید جامعه را از چنین معضلاتی پاک کرد. آنان را از گورستان‌ها و چاله‌ها و معابر و خیابان‌ها جمع کرد، عقیمشان کرد تا جامعه مسیر سالم و طبیعی خود را طی کند. این همان مسیری بود که هیتلر هنگام پاک‌سازی جامعه از یهودیان طی کرد.
عینک دیگر این‌گونه می‌بیند. با توزیع نابرابر منابع و امکانات، کمبود اشتغال، عدم وجود سیستم‌های حمایتی یا آگاهی‌بخش فرد با معضلات متعددی مواجه می‌شود. در این شرایط جامعه وظیفه دارد شرایطی را برای فرد فراهم کند تا به شیوه‌ای سنجیده ادامه حیات دهد. جامعه و ساختار مسئول‌اند تا برای رفاه اعضای جامعه اقدام کنند.

حق بر بدن؟
سیما اکنون حامله است. فرزندی در شکم دارد که اگر به دنیا بیاید، زندگی زیبایی را در پیش نخواهد داشت. آیا سیما باید در صف عقیم‌سازی قرار می‌گرفت؟ قبل از سیما، قبل از پدرش، قبل از این‌که به آن‌ها به‌عنوان آسیب اجتماعی نگاه کنیم، باید به انسان‌هایی نگاه کرد که قدرتی بر بدن خود ندارند.
ما در جهانی سرشار از قدرت‌هایی که با یکدیگر در کشاکش هستند، زندگی می‌کنیم. طی فرایند کنترل اجتماعی، برخی گروه‌ها یا افراد توسط قدرتمندان به حاشیه می‌روند و با نام دیوانه، آسیب و… شناخته می‌شوند. قدرت جاری‌شده در رگ‌های جامعه، همه را تحت کنترل خود درمی‌آورد. زمانی که فرد به پزشک مراجعه می‌کند، پزشک بدن او را تحت نظارت و کنترل درمی‌آورد. با سیاست کالبدی بدن انسان و غرایز تحت نظارت درمی‌آیند و سپس جمعیت کنترل می‌شود. این‌گونه می‌توان بر بدن نظارت کرد. در این‌جا قدرت با دانش هم‌دست شده و هردو برای کنترل و ساختن حقیقت گام برمی‌دارند. پزشکان دستور را تجویز کرده و قدرت خود را بر بدن اعمال می‌کنند و حقیقتی را برای افراد می‌سازند که مطابق با ساختار قدرت است. این‌گونه باشید، این‌گونه زادوولد کنید، این وزن ایده‌آل شماست… این‌ها همگی از یک سیستم نظارتی وسیع بر بدن حکایت دارند. اگر بدن شما آن‌گونه که باید نباشد، طرد می‌شوید. از سطح خرد (چاقی یا لاغری) تا کلان (کنترل یا عدم کنترل زادوولد) بدن شما متعلق به شما نیست. امر سیاسی همچون رگ با رسوخ در سراسر بدنه اجتماع امر شخصی را سیاسی کرده و نحوه کنترل بر بدن را در دست می‌گیرد.
به سیما و زندگی‌ای که در شکمش دارد، بازمی‌گردیم. سیما قربانی‌ای زندگی شده است که آن را نمی‌خواست. کسی به سیما کمک نکرد. خانه‌ای نبود که به آن پناه برد، پس به خیابان رفت. پس از واقعه، به سیما گفته شده است باید برود و در صف عقیم‌سازی بایستد. چون این مشکل سیماست، نه جامعه.

شماره ۶۹۲

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟