اصولا هرگز نتوانستم با سفرهای نوروزی رابطه برقرار کنم؛ از شلوغیهای بیمعنیاش گرفته تا عدم فرصت کافی برای گشتن در سطح شهر. با این اوصاف احتمالا همسفرشدن با «چلچراغ» در دیار فرنگ خالی از لطف نباشد؛ سفری که با هزینه آن میتوانیم بخشی از صنعت آسیبدیده گردشگریمان را ترمیم کنیم. یک سفر رویایی با تحریریه «چلچراغ» که به جای فرودگاه بیسروسامان بینالمللی تهران، از کوچه «سام» آغاز میشود. پس کمربندهایتان را محکم ببندید و سعی کنید در طول سفر مختان سوت نکشد.
محمدمخبری
انقلاب نادر در میدان سرخ مسکو
خبر خوب این است که در راه مسکو فاضل ترکمن هم به ما اضافه شد، البته به دلایلی که هنوز برای هیچکدام از اعضای تحریریه روشن نیست، فاضل با سینا قهر کرده و سینای بیچاره را در دبی تک و تنها رها کرده و تا مسکو آمده که به آقای خلیلی متوسل شود که آخر این چه دبیر اجرایی است که ما اسیرش شدهایم. و خبر بهتر این است که آقای خلیلی همچون پدری مهربان، در جهت دلجویی از فاضل، هزینه ۲۸۰۰ یورویی سفر به روسیهاش را حساب کرد. البته این تمام ماجرا نیست. مشکل اصلی ما ریشهای مهدی حسیننیا بوده و هست که به جای عوامل داعش بارها پلیس بینالملل را به ما مشکوک کرده است و با آنکه تمام هزینههای هتل را پرداخت کرده بود، یک شب را مهمان دوستانمان در پلیس آگاهی مسکو بود و در مقابل چنین نژادپرستی فاحشی، نادر قبلهای عنوان کرد که میدان سرخ مسکو را به خاک و خون خواهد کشید. خلاصه آنکه سفر به روسیه حسابی خرج دارد، اما آقای خلیلی زودتر بچهها را جمع کرده است که خدای نکرده بیش از این کار دست خودشان ندهند. بالاخره روسیه است و هزار دردسر…
من فقط تورلیدرم
اگر از ازدحام صف کاخهای اعلیحضرتان جان سالم به در بردید و با آزادی و برج میلاد عکس یادگاریتان را گرفتید و البته اگر هنوز پولی ته جیب مبارکتان باقی مانده بود، میتوانید یک اسنپ گرفته و به سمت دشت ری بروید که با توجه به خلوتی تهران در ایام نوروز چندان زمانتان را نخواهد گرفت، آسمان دشت ری آرزوی پرواز شما را در بالون بهراحتی به حقیقت میرساند. هر بالون میتواند پنج نفر را حمل کند و قیمت بلیت برای هر نفر ۳۸۰ هزار تومان است.
آقا نگه دار من پیاده میشم.
– چرا؟
ما هنوز از ایران خارج نشدیم، این همه هزینه گذاشتی رو دستمون، من نخوام با «چلچراغ» برم سفر باید کی رو ببینم؟
– من فقط وظیفه لیدری گروه رو دارم، با آقای قلیچخانی مدیر اجرایی هماهنگ کنید. البته اگه خودش تور نبرده باشه دبی.
آبگوشت زیر برج پیزا
خب باید خدمتتان عرض کنم که یکسری از کارها را «فقط» در ایتالیا باید انجامشان داد و بس! پرداخت ۲۷۵۰ یورو ناقابل یکی از همین کارهاست که فقط در ایتالیا میتوانید از پسش بربیایید. البته به قول امیر هاتفی نیا، میشود زنگ در خانههای ونیز را زد و در رفت، البته فعلا که با اسپریهایش در حال گرافیتی است و به جان دیوارهای ونیز افتاده. برنامههای جذابی مثل شام در رستورانهای میلان و شاید واتیکانگردی هم کمی حالتان را خوب میکند. ولی ما ترجیح میدهیم زیر برج پیزا یک زیلو پهن کنیم و به یاد عصرهای خوش «چلچراغ»، «آبگوشت آقااسماعیلی پز» نوش جان کنیم. البته قیمت این آبگوشت هم چیزی نزدیک به ۱۰۰ یورو برایتان آب میخورد. اگر خوششانس باشید، میتوانید از موزههای شهر رم هم بازدید کنید، فقط باید ۲۰۰ یورویی از جیب مبارک دربیاورید. میل خودتان است، اما من بهتان همان آبگوشت آقااسماعیلی را پیشنهاد میدهم.
ماچ فرانسوی
قطعا وقتی پایتان به پاریس برسد، بین قدم زدن در شانزلیزه، رفتن به کلیسای نوتردام، برج ایفل و موزه لوور، باید همهشان را انتخاب کنید و از آنجایی که واحد بازرگانی هفتهنامه بهطور ویژهای در جذب تبلیغات موفق عمل کرده، سفر پاریس را مهمان هوتن ابوالفتحی هستیم. حکایتها حاکی از آن است که هوتن برای هر کداممان چیزی نزدیک به ۳۰۰۰ یورو خرج کرده است. ما هم در عوض حسابی ماچش کردیم، آخر اینجا ماچ حسابی میچسبد.
البته بماند که چند نفری از دوستان چند ساعتی غیبشان زد که ما میدانیم کجا بودهاند و چه کردهاند؛ اما بنا را بر امر خیر گذاشتهایم؛ مثلا آنکه رفتهاند از سنترهای پاریس سوغاتی بگیرند و با خودشان ببرند تهران. البته عجیبتر آن است که ایرانیها کمی بیش از حد سوغاتی میخرند.
آقا این تور مشکل اخلاقی داره.
– ما که جایی نرفتیم جناب.
حتما مگه باید جایی بریم؟ من میخوام برگردم. اصلا فکر نمیکردم شما چلچراغیها اینطوری باشید.
– مگه ما چطوری هستیم؟
آخه اگه من توضیح بدم که دیگه نمیذارن چاپ بشید، مثلا… (این قسمت حذف شده است)
(متاسفانه جدیدا همه میآیند با «چلچراغ» عکسشان را میگیرند و میروند. تازه هزار جور عیب و ایراد هم میگذارند رویش، خب اگر چلچراغیها بد بودند، چرا اصلا آمدید؟)
شب را در لندن نمی مانیم
همیشه دلم میخواست وقتی به لندن میروم، دانشجو یا لااقل توریست موجهتری باشم، اما خب فعلا تنها هدفم این است که صحیح و سالم به خانه برگردم. برج ساعت کاخ وست مینستر، که با نام بیگ بن شناخته میشود، یکی از معروفترین نشانههای لندن است. در زمان ساخت برج در سال ۱۸۵۸، ساعت آن بزرگترین ساعت در جهان بود، بیان این نکات از اینرو نیست که برای دیدن لندن نزدیک به ۱۷ میلیون هزینه کردیم، بلکه آقای خلیلی، ابراهیم قربانپور را به گوشهای کشانده و با دقت منحصربهفردی دارد به او توضیح میدهد که «ببین ابراهیم جان، این ساعته، زمان رو نشون میده. برای مثال هیچوقت دوشنبه رو تبدیل به سهشنبه نمیکنه، همینطور بههیچوجه فراموش نمیکنه که ویژهنامه عید تا اواسط اسفند مهلت صفحهبندی داره و نباید جون به لبمون کنه. مثل این ساعت باش.»
تاور بریج لندن، یکی از شناختهشدهترین پلها در جهان است. با وجود اینکه در زمان ساخت این پل در سال ۱۸۹۴ بسیاری از افراد از آن ابراز تنفر میکردند، ولی این پل بهسرعت تبدیل به یکی از محبوبترین نقاط دیدنی لندن شد. البته خانم بهزادی اشاره میکنند که هیچ تنفری بالاتر از این نیست که همهتان میروید در آشپزخانه و درحالیکه بین هم میلولید، فرت و فرت سیگار میکشید. خب لااقل آن در را ببندید یا آن هواکش لامصب را روشن کنید.
کاخ باکینگهام، کلیسای سنت پل، میدان ترافالگار و… هم میتواند حسابی هم حالتان را جا بیاورد هم جیبتان را. خلاصه آنکه حسام مقامیکیا از اتفاقات ناگوار رویداده در فرانسه و روسیه درس گرفته و اصلا دلش نمیخواهد حالا که مسئولیت شماره عید بر گردنش افتاده، شاهد اتفاقات ناگوارتری باشد، همه را جمع میکند و میگوید: «شب را در لندن نمیمانیم.»
بابای خانم طاهری
با آنکه صدور روادید برای مصر چیزی غیرقابل وقوع بود، شیما طاهری که اصولا در تحریریه ساکتتر از همه است، از طریق نفوذی که متاسفانه از قید کردن آن معذوریم، ویزای همهمان را گرفت، این نفوذها در حدی است که اصولا بچههای تحریریه بیش از پیش احتیاط میکنند؛ چراکه گویا خانم طاهری به آن بالابالاها وصل است. خلاصه پایمان به مصر باز شد، درهمان ابتدا اسپریهای امیر را در فرودگاه گرفتند تا بلایی را که سر دیوارهای ونیز آورد، بر سر اهرام مصر پیاده نکند. هزینه سفر به همان دلایل ذکرشده برایمان رایگان درآمد، اما برای شمایی که تشنه رود نیل هستید و کشته و مرده فرعون دیدن، چیزی نزدیک به ۹ میلیونی آب خواهد خورد.
سفر ما در حال اتمام است، اما فراموش نکنیم ایرانِ خودمان برای گردشگری هیچ چیزی از دیار فرنگ کم ندارد و شاید هزینه کردن و سرمایهگذاری بخشی از این هزینهها میتواند به رشد جدی این صنعت کمک شایانی کند. درکل امیدوارم از سفر با چلچراغیون لذت برده باشید. عیدتان چلچراغی.
تکل روی پای ماتادور «چلچراغ»
چلچراغیها اصولا کارهای غیرمتعارف را میپسندند؛ مثل گاوبازی در قلب مادرید. اصلا اهمیتی ندارد که تماشای چنین صحنهای ۶۵ یورو آب خورده باشد، چراکه چیا فوادی در مهلکهای گیر آمده که خودش هم نمیداند، گمان میکند وسط برنامه نود نشسته است و جناب گاو در تله آفساید گرفتار خواهد شد، اما سخت در اشتباه است. آقای خلیلی حاضر است چندبرابر قیمت مسابقه را بپردازد تا چیا را قبل از آنکه خودش سوژه صفحه «تکل از پشت» شود، نجات دهد. اصولا چیا آرام است اما به نظر میرسد سعید بختیاری این طفل معصوم را شیر کرده که طعمه گاوبازی اسپانیا شود. اینجاست که متاسفانه تکل سنگینی از پشت چیا را برای چند هفتهای از تحریریه دور نگه خواهد داشت. شاعر در اینجا میفرماید: بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
البته اسپانیا جاذبههای گردشگری دیگری هم دارد همچون بارسلون، کاخ مادرید و… اما خب متاسفانه روی دادن چنین اتفاقاتی سفر را بر کام همگان تلخ میکند.
شماره ۷۰۰