از وقتی که استارتآپها و فروشگاههای اینترنتی پا گرفتهاند، الگوی خرید و رفتار مصرفکنندگان داخلی زمین تا آسمان عوض شده. این استارتآپها با الگوبرداری از همتایان آمریکاییشان، مفاهیم و عادتهای جدیدی را وارد فرهنگ داخلی کردهاند تا از مخاطب ایرانی، یک مصرفکننده تمامعیار بسازند؛ مثل عادت به خرید در جمعه سیاه یا همان بلک فرایدی. در پرونده کوتاه پیش رو نگاهی نقادانه انداختهایم به این رویدادِ تا مغز استخوان آمریکایی و کمپینهایی که در اعتراض به این رویداد در دنیا به راه افتاده است.
مریم عربی
درباره بلک فرایدی و موج جدید مصرفگرایی
ابد و یک روز
آمریکاییها به تعداد روزهای سال، مناسبتهای بیاهمیت و حتی احمقانه دارند؛ رسم و رسومی که با همه بلاهتشان در چشمبرهمزدنی به همه جای دنیا صادر میشود و ملتی را سر کار میگذارد. جماعت ساکن ینگه دنیا بعد از آنکه از استرس فاجعه سوختن بوقلمون روز شکرگزاری و مصیبت بدمزه از کار درآمدن کیک کدوحلوایی مخصوص این روز فارغ میشوند، تازه باید خودشان را برای رویارویی با یک اتفاق پراسترس دیگر آماده کنند؛ یک جنگ تمامعیار: پیروزی در جنگ تخفیفها در یک مناسبت خیلی خیلی مهم آمریکایی؛ به قول آنور آبیها بلک فرایدی و به قول ما جمعه سیاه یا اخیرا حراججمعه. تمام وجودشان گوش میشود و چشم تا هیچ پیشنهاد مهیج تخفیف را از دست ندهند و کل موجودی جیبشان را برای اجناس تخفیفی به باد بدهند. در کنار این جماعت عشق خرید، عدهای هم هستند که با این رویداد مصرفگرایانه تمامقد مخالفاند و میگویند چرا درست یک روز بعد از مناسبت مهمی مثل عید شکرگزاری، باید در چنین مناسبت احمقانهای شرکت کرد.
بنجلفروشی در سه سوت
جمعه سیاه در شکل اصیلش قرار بوده بهانهای برای کم کردن قیمت کالاهای الکترونیکی مثل تلویزیون، لپتاپ، وسایل آشپزخانه و البته رخت و لباس باشد. اما حالا از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در حراجی جمعه سیاه تخفیف میخورد. اغلب کالاهایی که در این روز برچسب تخفیفهای نجومی روی قفسهشان نصب میشود، کالاها و برندهایی هستند که در هیچ زمان دیگری از سال چندان خریدار ندارند. اما همین برچسب وسوسهانگیز مزین به علامت درشت درصد با آن دو تا دایره بزرگش، باعث میشود که فکر کنی بهترین پیشنهاد ممکن جلوی رویت قرار گرفته و باید آن را روی هوا بزنی. اینطور میشود که یکدفعه میبینی کالای عجیب و غریبی مثل دوناتساز را در سبد خریدت چپاندهای، آن هم با برندی که اسمش به گوش کسی نخورده. فقط بهخاطر اینکه تولیدکننده گمنام بیمشتری، آتش زده به مالش و کالایی را که خریدار ندارد، با تخفیفی نجومی روانه بازار کرده. به عبارت دیگر، به شما پیشنهادی داده که نمیتوانید آن را رد کنید.
به نام مصرفکننده، به کام تولیدکننده
در روز جمعه سیاه دیگر خبری از مقایسه قیمتها و خواندن نظرات کاربران در سایتها نیست. همین که کالایی با تخفیفی استثنایی ارائه شود، مشتریها برای آن سر و دست میشکنند. همان کسانی که در روزهای دیگر سال برای خرید یک فلش مموری ناقابل دهها سایت را زیر و رو میکنند و نظرات حداقل ۱۰۰ مصرفکننده را درباره کالایی که میخواهند بابت آن دست به جیب شوند میخوانند، حالا چشموگوشبسته حاضرند برای بیکیفیتترین کالاها پول خرج کنند. فقط بعد از چند بار استفاده است که میفهمند چه کلاهی سرشان رفته. میفهمند با شرکت در این جشن تخفیفها نهتنها پولی پسانداز نکردهاند، بلکه بخش زیادی از پولشان را هم دور ریختهاند. بااینحال سال بعد دوباره مجذوب و مفتون تبلیغات برندها به فروشگاهها هجوم میآورند و بابت کالاهای بنجل پول خرج میکنند. به اعتقاد بسیاری از افراد، جمعه سیاه به جای آنکه روز شیرین مصرفکنندگان باشد، روز جشن تولیدکنندهها و برندهاست؛ آن هم چیپترین و کمطرفدارترین برندها. حتی اگر بحث تخفیف گرفتن و خرید مقرونبهصرفه هم در میان باشد، زمانهای بهتری از سال برای این کار هست. مثلا اولین هفته بعد از تعطیلات کریسمس یا عید نوروز خودمان که تب و تاب خرید عید فروکش کرده و فروشگاهها میخواهند انبارهای خود را از اجناس خالی کنند.
فروشگاهگردی با دست و بال شکسته
چند سال پیش یکی از کارگران فروشگاه زنجیرهای والمارت در اوج هیجان حراجیهای روز بعد از عید شکرگزاری زیر دست و پای جماعت مشتاق به خرید له شد. همین که مدیریت فروشگاه تصمیم گرفت در ورودی فروشگاه را رأس ساعت پنج صبح باز کند، مردم مشتاقی که بعضا شب را جلوی در فروشگاه به صبح رسانده بودند، به داخل هجوم آوردند و کارگر بیچاره را نقش زمین کردند. هر ساله دهها نفر در روز جمعه سیاه بهخاطر هجوم جمعیت مشتاق، آسیب میبینند. این آسیبها شامل زخم و کوفتگی، شکستن استخوان و صدمه دیدن هر یک از اعضای بدن در نتیجه له شدن زیر دست و پاست. دولت آمریکا قوانینی را برای بالا بردن امنیت بلک فرایدی وضع کرده؛ ازجمله شروع کردن صف با فاصله زیاد از درهای ورودی و پاک کردن فروشگاهها از وسایلی که جمعیت مشتاق ممکن است از آنها بهعنوان وسیله حمله و دفاع یا همان آلت قتاله استفاده کنند! با تمام این اوصاف، از جماعت سرکشی که برای خرید جنسهای پرطرفدارتر، شب را تا صبح در سرمای خیابان لرزیدهاند و حالا باید در یک فروشگاه شلوغ برای پیدا کردن اجناس مورد نظرشان بین جمعیت دست و پا بزنند، هر کاری برمیآید.
دوشنبه سایبری به جای جمعه سیاه
یک عده از مخالفان جمعه سیاه، آنها که حوصله ایستادن در صفهای طولانی و له شدن زیر دست و پا و مشاجره با عشاق خرید را ندارند، اولین دوشنبه بعد از روز شکرگزاری را بهعنوان دوشنبه سایبری نامگذاری کردهاند. در این روز میتوان با تخفیفهای بالا جنس خرید، اما به صورت اینترنتی. اغلب مخالفان جمعه سیاه معتقدند این نوع از ارائه تخفیف بسیار انسانیتر و خوشایندتر است و لااقل از تلفات احتمالی و گیر کردن در ترافیکهای وحشتناک روز جمعه سیاه جلوگیری میکند. اینجا حداقل روی کاناپه خانهات لم میدهی و پولهایت را بیاسترس دور میریزی.
عبارت «دوشنبه سایبری» ساخته ذهن شرکتهای مارکتینگ آمریکایی است تا از طریق آن خرید آنلاین را ترویج بدهند. طبق پژوهشهای انجامشده، ۷۷ درصد از فروشندگان آنلاین بر این باورند که ابداع این روز، آمار فروش آنها را به شکل قابل توجهی ارتقا داده است. همان کسانی که شب تا صبح جلوی در والمارت صف میکشیدند، حالا پای کامپیوتر بست مینشینند تا قبل از تمام شدن موجودی کالاها، خرت و پرتهای مورد نظرشان را سفارش بدهند و از قافله جا نمانند.
روزِ چیزی نخریدن
مخالفان جمعه سیاه بیکار ننشتهاند و فقط به ابداع دوشنبه سایبری بسنده نکردهاند. عدهای از آنها روزی را با عنوان روز جهانی چیزی نخریدن نامگذاری کردهاند. در آمریکای شمالی، انگلستان، فنلاند و سوئد روز چیزی نخریدن در اولین جمعه بعد از روز شکرگزاری و همزمان با جمعه سیاه برگزار میشود. خیلی از کشورهای دنیا هم این روز را در آخرین شنبه نوامبر برگزار میکنند. این روز زاییده فکر هنرمند اهل ونکوور تد دیو است که کمکم به باقی دنیا هم سرایت کرده. اولین بار این مناسبت در سپتامبر ۱۹۹۲ در کانادا برگزار شد تا درباره مسئله مصرف بیش از حد به جامعه هشدار بدهد. بعدتر این مناسبت به اولین جمعه بعد از روز شکرگزاری منتقل شد تا مقابلهای اساسی با جمعه سیاه باشد. تقریبا همه شبکههای تلویزیونی مهم دنیا به جز سیانان با پخش آگهیهای تبلیغاتی روز چیزی نخریدن مخالفت کردند. همین باعث شد که کمپینهایی در آمریکا، انگلیس، اتریش، آلمان، نیوزلند، ژاپن، هلند، فرانسه، نروژ و سوئد در حمایت از این روز به راه بیفتد و این مناسبت ضدمصرفگرایانه به صورت رسمی در تقویم بیش از ۶۵ کشور دنیا ثبت شود. بنیانگذاران این روز میگویند: «روز چیزی نخریدن نمیخواهد عادتهای مردم را برای یک روز تغییر بدهد، بلکه در پی آن است تا سبک زندگی پایداری را ایجاد کند که در آن مردم کمتر مصرف میکنند و دورریز و اتلاف کمتری دارند.»
دو تا بخر، سه تا ببر
اما گذشته از اعتراض به رفتار غیرانسانی خریداران مشتاق در روز جمعه سیاه، دلیل اصلی مخالفت با این پدیده تا مغز استخوان آمریکایی، تاثیری است که این روز در ترویج مصرفگرایی و اعتیاد به خرید دارد. آگهیهای رنگارنگ و خوشساخت برندها برای معرفی پیشنهادهای تخفیفی ویژهشان در این روز با حضور سلبریتیهای محبوب، باعث شده که این فکر در ذهن عدهای جا بیفتد که اگر این روز مهم را از دست بدهند، حتما ضرر میکنند. این همان روشی است که فروشگاههای اینترنتی برای مشتریانشان به کار میبرند. آنها برای اعضایشان تخفیفهای دورهای در نظر میگیرند؛ تخفیفهایی از جنس دو تا بخر، سه تا ببر، یا یکی بخری روی دومی تخفیف میگیری. مخاطب بختبرگشته هم به خیال اینکه این فرصت فقط یک بار در زندگی نصیبش میشود، تن به خرید کالاهایی میدهد که حتی ممکن است نیازی به آنها نداشته باشد. اینجاست که فروشگاههای اینترنتی با بستههای تخفیفی رنگارنگ و حراجهای وسوسهانگیزشان، از مخاطب یک مصرفکننده معتاد به خرید میسازند؛ کسی که مدام گوشی موبایل و صندوق ورودی ایمیلش را برای پیدا کردن پیشنهادهای ویژه و پروموشنها شخم میزند و خیال میکند اگر تخفیفها را از دست بدهد، آسمان به زمین آمده است.
روز نحس
سرایت جنون جمعه سیاه به اغلب کشورهای دنیا و شیوع تب خریدهای تخفیفی، این روزها زنگ خطر را برای تعداد زیادی از مخالفان سرسخت مصرفگرایی به صدا درآورده است. عده زیادی دست به کار شدهاند تا به اعتیاد مصرفکنندگان به خرید از برندها و فروشگاههای بزرگ پایان بدهند. کمپینهای زیادی به راه افتاده تا مردم چشموگوشبسته تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیرند و قربانی بازی تبلیغاتی برندها نشوند. عدهای به دنبال آن هستند که الگوی خرید مردم را از خرید از برندهای بزرگ به سمت خرید از تولیدکنندگان محلی و کسبوکارهای کوچک مستقل تغییر بدهند. بسیاری از دولتها هم به بهانههای مختلف به مقابله با این رویداد مصرفگرایانه رو آوردهاند. بهعنوان مثال، دادگاه عالی اسلامآباد قرار است در اینباره تصمیم بگیرد که آیا کمپینهای ترغیب به خرید جمعه سیاه با آموزههای اسلامی مغایرت دارد یا نه. در دادخواست ارائهشده به دادگاه عالی اسلامآباد اینطور آمده: «جمعه یک روز مذهبی مهم برای مسلمانان است و «سیاه» خواندن آن جرم تلقی میشود. طبق دیکشنری، جمعه سیاه به معنای جمعه منحوس است. بنابراین دادگاه باید جشن گرفتن جمعه سیاه را در ۲۴ نوامبر در پاکستان ممنوع کند.» البته راهحل آنها حذف این روز نیست، فقط تقاضا شده که اسم این روز از جمعه سیاه به «جمعه روشن» تغییر کند! اما از نظر مخالفان پروپاقرص بلک فرایدی، مشکل این روز فقط با تغییر نام یا محدودیت تبلیغات تلویزیونی برای جمعه سیاه حل نمیشود. از نظر آنها این روز منحوس یک بار برای همیشه باید بهکلی از تقویم کشورها حذف شود؛ طوری که انگار هیچوقت وجود نداشته است.
شماره ۷۲۳
نمیدونم دلیل این همه حرص و غضبی که توی نوشته این نویسنده وجود داره بابات چیه؟!
مناسبتهای بیاهمیت و حتی احمقانه
… در چنین مناسبت احمقانهای شرکت کرد.
… بهعنوان وسیله حمله و دفاع یا همان آلت قتاله استفاده کنند!