فاضل ترکمن
انگار همین دیروز بود. اما نه… ۱۲ سال گذشته است. ۱۲ سال از تهمتهای تلخی که برایش آزاردهنده بود. ۱۲ سال از زمانی که جلوی دوربین کمال تبریزی قرار گرفت و با بغض گفت: ««روزی در جمع یاران به بهشتی گفتم: این تهمتهای تلخ آزارت نمیدهد؟ نگاهم کرد و گفت: این آسیاب به نوبت است، نوبت تو هم خواهد رسید. چقدر این روزها بیشما سخت میگذرد دوستان. من تا نیمهراه آمدهام، مشیّت این بود که بمانم تا نوبت به من برسد. تا در سنگ زیر و بالای آسیاب، صدای شکستنهای خود را بشنوم و بچشم. دلم که میگیرد، گاهی یاد امام آرامم میکند..» ۱۲ سال پیش آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در فیلم انتخاباتیاش در فضایی خودمانی و درحالیکه آلبوم عکسها و خاطراتش را ورق میزد، این جملات را به زبان آورد و به دل خیلیها نشست. فیلم او بهترین فیلم تبلیغاتی زمان خودش بود. هرچند که بهطرز غریب و غمانگیزی نتوانست رأی اکثریت را برای ریاست جمهوری کسب کند، اما از هر لحاظ فیلم صحیح و ساختارشکنی بود. منتها حجم اتهامات و انگشتهای اشاره به سمت آیتالله و خانوادهاش آنقدر زیاد بود که مردم ترجیح میدانند بهجای تماشای دلشکستگی آقای سیاستمدار، بنشینند پای تلویزیون و تخمه بشکنند و محمود احمدینژاد را جلوی دوربین جواد شمقدری ببینند که در حال چیدن سبزی خوردن توی باغچه خانگی خیابان نارمک است! اینجاست که آدم شک میکند فیلمهای تبلیغاتی و انتخاباتی دقیقا باید چگونه و در چه ساختاری ساخته شوند. باید راست بگویند یا دروغ؟! چرا وقتی فیلمی متظاهر است و نقاب دارد، روی عامه مردم تاثیرگذاری بیشتری دارد تا فیلمی که از لحاظ ساختاری و مضمونی درست ساخته شده، اما چون ادا و اطوار ندارد و وعدههای پوپولیستی نمیدهد، زیر سایه دروغهای دیگر فیلمها گم میشود؟! حرفها زیاد است. حرفهای گفته و نگفته درباره فیلمهای انتخاباتی که گاهی بهجای آنکه چراغ راهی برای مردمی باشند که حتی تفاوت احزاب مختلف را با هم نمیدانند، آنها را گمراه کردند تا به فردی رای بدهند که اتفاقا مردمی نیست و تنها ادعای مردمداری را دارد. این شماره سینماتوگراف را اختصاص دادیم به فیلمهای تبلیغاتی برای انتخابات ریاستجمهوری. احسان ناظمبکایی مروری داشته بر فیلمهای انتخاباتی از سالهای قدیمیتر. فریور خراباتی نیز طنزی درباره این نوع فیلمها نوشته است که امیدوارم هر دو مورد پسند شما واقع شود.
شماره ۷۰۶