پروندهای ویژه برای بازیکنان دوملیتی
سهیل اسماعیلپور گنجی
سفر آغاز راهی است برای زنده ماندن فوتبال؛ پدیدهای که بقای خود را مدیون مهاجرت و چرخش توپ در گوشه و کنار این کُره خاکی است. این رخداد در طول حیات خود تا به امروز، بزرگانی را پا به توپ دیده است که تاریخ همواره از آنان به نیکی یاد میکند و هریک فوتبال را با جادوی ساقهای خود معنا کردهاند. آلفردو دی استفانو، فرانس پوشکاش، اوزه بیو، زینالدین زیدان، رود گولیت، جان بارنس، میروسلاو کلوزه و بسیاری مشاهیر دیگر.
مردان سرزمین فلورانس، نوادگان ژولیوس سزار در کشور ایتالیا، اولین کشوری بودند که با به خدمت گرفتن بازیکنان غیروطنی موفقیت در فوتبال را جشن گرفتند، آوردگاه جهانی ۱۹۳۴، ایتالیا میزبان بزرگترین رویداد فوتبالی جهان شدند. با تغییر تابعیت و به خدمت گرفتن دو ستاره اهل آمریکای جنوبی، با ترکیبی مطمئن گام به دومین دوره مسابقات جام جهانی گذاردند که درنهایت با بالای سر بردن جام نخستین قهرمانی جام جهانی را جشن گرفتند. ریموند اورسی و لوییس مونتی که در نخستین دوره جام جهانی با پیراهن آلبی سلسته آرژانتین بهعنوان نایب قهرمانی جام جهانی دست یافتند، پس از خلق نخستین قهرمانی لاجوردیپوشان در تاریخ فوتبال بهعنوان نخستین بازیکنان غیربومی ماندگار شدند.
این سیاست از سوی مردان سرزمین چکمه در سالهای بعد هم ادامه یافت، که در صدر آنها باید از عُمر سیوُری یاد کرد. نابغه اهل سَن نیکلاس آرژانتین که بیش از ۲۰۰ بازی با پیراهن بیانکونری یوونتوس پای به میدان نهاد، پس از تجربه و کسب عنوان قهرمانی در کوپا آمریکا در سال ۱۹۵۷ به همراه تیم ملی آرژانتین گام به خاک ایتالیا گذاشت و پس از چهار سال توپ زدن در کالچو، سال ۱۹۶۱ با شایستگی تمام صاحب توپ طلای سال فوتبال شد؛ افتخاری بیتکرار برای او، که در همان سال با پذیرفتن تابعیت کشور ایتالیا، پیراهن تیم ملی این کشور را بر تن کرد. سیوری که سابقه ۱۹ بازی و ۹ گل زده ملی برای آرژانتین را در کارنامه داشت، پس از تغییر تابعیت در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۶۲ در ترکیب ایتالیا حضور داشت، و در مدت حضور خود در تیم ملی ایتالیا در ۹ بازی ملی موفق به ثبت هشت گل برای لاجوردیپوشان شد.
اینبار دست روزگار برای یک آفریقایی، تقدیری از نو نوشت. مدافعی که هنوز نمایشهای او در جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا با پیراهن تیم ملی ایتالیا در اذهان ماندگار است. کلاودیو جنتیله، مدافع اهل لیبی که در ۲۰ سالگی افتخار پوشیدن پیراهن یکی از بزرگترین تیمهای دنیا را پیدا کرد، ۱۱ سال حضور در ترکیب بانوی پیر ایتالیا را در تاریخ یووه جاودان ساخت. او پس از دو سال بازی برای تیم یوونتوس به تیم ملی ایتالیا دعوت شد و طی ۹ سال حضور او در سطح ملی، او دو بار حضور در جام جهانی را تجربه کرده که یکی از آنها با قهرمانی تاریخی ایتالیا در جام جهانی همراه بود. جام جهانی ۱۹۸۲ نقطه عطف هنرنماییهای این آفریقاییتبار در قلب دفاع ایتالیا بود. جامی که در یکی از ماندگارترین بازیهای ادوار جام جهانی ایتالیا موفق به شکست دو بر یک آرژانتین شد و در ادامه، جام قهرمانی جام جهانی را بالای سر بردند.
سالها بعد لاجوردیپوشان یک بار دیگر با یک بازیکن دو رگه، قهرمانی در جام جهانی فوتبال را جشن گرفتند. اینبار سال ۲۰۰۶ به میزبانی آلمان، مائورو جرمین کامورانزی، بازیکن آرژانتینیالاصل که تا ۲۴ سالگی فوتبالش را در تیمهای باشگاهی کشورهای آرژانتین و مکزیک دنبال کرد، پس از پذیرفتن تابعیت ایتالیا دیگر به آمریکای جنوبی برنگشت و یک سال پس از پوشیدن پیراهن تیم یوونتوس، به تیم ملی ایتالیا دعوت شد. طی هفت سال حضور در ترکیب تیم ملی ایتالیا در ۵۵ بازی به میدان رفت که ماندگارترین حضورهای مائورو در ترکیب لاجوردیپوشان برمیگردد به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و قولی که داده بود در صورت قهرمانی ایتالیا موهایش را کوتاه کند!
اینبار هم تاریخ تکرار شد. پس از تغییر تابعیت آرژانتینیها باز هم نوبت به یک آفریقایی رسید؛ بازیکن غناییالاصل سیهچرده که از غنای تکنیکی بالایی بهره میبرد، اما اکثر اوقات او صرف حواشی بیرون از زمین میشد. یورو ۲۰۱۲ ویترینی از نبوغ ماریو بالوتلی بود که ایتالیا را تا مرز قهرمانی در رقابتهای جام ملتهای اروپا پیش برد، اما شکست مقابل اسپانیا در فینال و اشکهای تلخ ماریو در تاریخ ثبت شد.
البته در تمام این سالها، سایر همقطاران ایتالیا در دنیای فوتبال، ازجمله اسپانیا، انگلستان، فرانسه، هلند، پرتغال و آلمان هم در پیروی راهی که ایتالیا آغازکننده آن بود، دست به کار شده و بازیکنانی با ملیت دیگر و دورگه را به اردوهای تیم ملی کشورهایشان فراخواندند.
با ورق زدن تاریخ با نامهایی برخورد میکنیم که نامشان با توپ و مستطیل سبز گره خورده؛ بزرگانی که برای رسیدن به آرزوهای خود رخت سفر بسته و بند کفشهای خود را سفت و دنبال توپ دویدند.
فرانس پوشکاش
عصر طلایی تاریخ فوتبال، با حضور فرانس پوشکاش، افسانه مجارستانیها و پادشاه سانتیاگو برنابئو کامل میشود. فرانس پوشکاش اسطوره فوتبال مجارستان و یکی از برترین فوتبالیستهای تاریخ است. رکورد شگفتانگیز و حیرتآور ۸۴ گل در ۸۵ بازی ملی را برای مجارستان به ثبت رساند و همچنین عبور از مرز پانصد گل در حیات فوتبالی خود این اسطوره را فراموشنشدنی ساخته. دارنده مدال طلای المپیک ۵۲ هلسینکی خود را با تیم ملی مجارستان در سال ۴۵ آغاز کرد و در پیروزی برابر اتریش گلزنی کرد. او در ۸۵ بازی خود برای تیم ملی مجارستان ۸۴ گل به ثمر رساند. با وجود ستارگانی چون ژیبور و ساندور کوچیس و ژوزف بوژیک و هیدگ کوتی و فرانس پوشکاش نسل طلایی فوتبال مجارستان در اوج بود. این تیم توانست رکورد ۳۲ بازی ملی بدون شکست را از خود به جای بگذارد.
طی این حرکت آنها در بازیهای المپیک ۱۹۵۲ یوگسلاوی را در فینال المپیک هلسینکی مغلوب کردند و مدال طلا را بر گردن آویختند. مجارها به مغرورهای انگلیسی دو بار درس فوتبال دادند. در ۱۹۵۳ آنها انگلیس را شش بر سه شکست دادند و اولین تیم غیرانگلیسی بودند که این تیم را در ویمبلی مغلوب کردند. در ملاقات بعدی مجارها انگلستان را هفت بر یک در بوداپست مغلوب کردند؛ جایی که انگلیس سنگینترین شکست تاریخ ملیاش را تجربه کرد. فوتبالی که مجارها بازی میکردند، فوتبالی بود که ۲۰ سال به فوتبال هلندی معروف شد. فرانس پوشکاش برخلاف دوست و همباشگاهی خود در جام جهانی حضوری پررنگ داشت و حتی تا یک قدمی فتح جام رفت، اما مغلوب آلمان بزرگ شد. در سال ۱۹۶۲ پوشکاش ملیت اسپانیایی را پذیرفت و چهار بار برای اسپانیا بازی کرد. سه بازی از این چهار بازی در جام جهانی ۱۹۶۲ انجام شد. او در هیچکدام از این بازیها موفق به گلزنی نشد.
آلفردو دی استفانو
بىتردید آلفردو دى استفانو، بزرگترین اسطوره تاریخ باشگاه رئال مادرید است؛ نابغهاى که این باشگاه را به پرافتخارترین تیم تاریخ اروپا بدل کرد و عامل اصلى پنج قهرمانى پیاپى این تیم در جام باشگاههاى اروپا شد. دى استفانو متولد شهر بوینس آیرس کشور آرژانتین، تحت تربیت پدرش مهارتهاى فوتبال را آموخت. ستارهای که به همراه تیم ریورپلاته بهعنوان قهرمانی آرژانتین هم دست یافت و پس از یک دوره موفق در کشور کلمبیا و به دنبال اخراج مقطعی کشور آرژانتین از عضویت فیفا، امکان ادامه فوتبال حرفهاى برایش ممکن نبود، بنابراین راهى اسپانیا شد و به دنبال توافق مدیران میلوناریوس کلمبیا با رئال مادرید به این تیم پیوست. لازم به ذکر است که آلفردو در سال ۴۷ هم به همراه تیم ملی آرژانتین به مقام قهرمانی کوپا دست یافت. بهترین گلزن رئال مادرید در ال کلاسیکو و سومین گلزن برتر تاریخ بزرگترین باشگاه اسپانیا یعنی رئال مادرید پس از پذیرفتن تابعیت کشور اسپانیا در سال ۴۷، بیش از سه بازی برای ماتادورهای اسپانیایی نقشآفرینی کرد، که در رخدادی عجیب هیچوقت موفق به حضور در جام جهانی نشد!
زیدان الجزایری در دامان فرانسه
در عصر حاضر، استفاده از بازیکنان غیربومی و تغییر تابعیت مهاجران در فوتبال جزو سیاستهای پیشرفت این ورزش در کشورهای صاحب فوتبال محسوب میشود و نگاه ویژهای برای شناسایی استعدادها دارند. کشور فرانسه بهخاطر شرایط خاص جغرافیایی که در آن واقع شده و همسایگی با قاره آفریقا، همواره از این غنای تاکتیکی مهاجران قاره سیاه بهره جُسته. حضور بیشمار آفریقاییهای شاغل در سطح اول فوتبال فرانسه، موقعیت خوبی را برای سیاستگذاران این رشته ورزشی فراهم کرده تا طی این سالها موقعیتها را بهموقع کشف و از حضور این بازیکنان در تورنمنتهای معتبر نهایت استفاده را ببرند.
زینالدین زیدان، فوتبالیستی که اصلیتی الجزایری دارد. اگر نگوییم همه، اما اکثر قریب به اتفاق انسانهایی که حداقل یکبار فوتبال دیده باشند، معتقدند او از سیارهای دیگر است! الماس گرانبها! اوج نمایش دوران فوتبال زیزو، جادوی او در جام جهانی ۹۸ بود که خروسها فریاد قهرمانی سر دادند و قهرمان جهان شدند و اندکی بعد نیز موفق به فتح یورو ۲۰۰۰ شد. همچنین در سال ۲۰۰۶ بار دیگر حضور در فینال را تجربه کرد، ولی اینبار شکستی که طعم پیروزی داشت. زیدان درحالیکه میتوانست بین فرانسه و الجزایر یک تیم را انتخاب کند، بازی در الجزایر را انتخاب کرد، گویا مربی وقت الجزایر در استفاده از او امتناع کرد، زیرا اعتقاد داشت که این بازیکن جوان سرعت کافی ندارد. زیدان سالها بعد این شایعه را رد کرد و گفت که زمانی بحث بازی در الجزایر مطرح شد که او برای فرانسه بازی کرده بود و چارهای نبوده است. او اولین بازی ملیاش را برای تیم ملی فرانسه با ثبت دو گل در بازی دوستانه برابر جمهوری چک در اذهان ثبت کرد. زیدان نماد مهاجران آفریقاییتبار و افتخار مسلمانان است. همسر او راز حمله با سر زیدان به سینه مارکو ماترازی ایتالیایی در آخرین بازی ملیاش در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ را نیز بر ملا کرد. او در این باره گفت: زیدان هیچوقت عصبانی نمیشد مگر اینکه به اسلام توهین شود. بازیکن ایتالیایی به او گفت مسلمان تروریست. به همین دلیل زیدان هم کنترلش را از دست داد و با سر به سینه مدافع ایتالیایی ضربه زد. زیدان در این مورد میگوید این ضربه شیرینترین ضربهای بود که زدم و پرداخت جریمهاش از آن شیرینتر بود و برای دینم تمام اموال و حتی جانم را میدهم.
پاتریک ویهرا
مانند اکثر مهاجران سیاهپوست، این عصیانگر به قید و بندهای خاص زندگی غربی مردم فرانسه پایبند نیست؛ پاتریک ویهرا یاغی که با تیرگی پوست، خشونت، سر همیشه به آسمان و البته عصبانیت شناخته میشود. پاتریک ویهرا در منطقه کیپ وردین داکار، پایتخت سنگال متولد شد. پس از سپری شدن هشت سال از زندگی پاتریک، پدر او تصمیم گرفت خانوادهاش را به پاریس ببرد. پدر پاتریک مانند سایر مهاجران به رقم زدن یک زندگی بهتر میاندیشید و پسر در رویای توپ گرد بود. پاتریک در هشت سالگی به پاریس رفت و آنجا ماند؛ برای همیشه! آنقدر که پاتریک در ۱۶ سالگی با پوشیدن پیراهن تیم کان به رویای بزرگ خود جامه عمل پوشاند. لندن، آرسنال، که به گفته خود پاتریک، هرچه دارد از آرسنال است. طی یک فصل حضور ناموفق پاتریک در میلان ایتالیا مسئولان استعدادیابی تیم آرسنال انگلیس، نابغهای سنگالی را کشف کردند و پاتریک راهی لندن شد. در سپتامبر سال ۱۹۹۶ زمانی که او به آرسنال پیوست، کسی فکرش را نمیکرد روزی پاتریک به مرد اول توپچیهای لندن تبدیل شود. ویهرا در دومین فصل حضور در آرسنال، به تیم ملی فرانسه دعوت شد و سرانجام مقابل هلند رویای پوشیدن پیراهن آبی خروسها را واقعی دید. سالها حضور جسورانه و همیشه آماده به رزم، این سنگالی شورشی را در تیم منتخب غیربومیها متمایز میکند.
هلند میزبان مهاجرانی چون رودگولیت و ریکارد و کلایورت و سیدورف
بیتردید، مهاجران به قاره سبز سهم بسزایی در نگارش تاریخ سراسر موفق اروپاییها داشتند. با پرسه زدن در هزارتوی تاریخ به نامهایی برمیخوریم که با نبوغ خود اروپای متمدن را در مستطیل سبز دستنیافتنی کردند. کشور هلند، رقص لالههای رنگی، زیر نسیم آسیابهای آبی تماشایی بود، آنها از ستارگانی بهره جستند که هر یک سرنوشتی دارند شنیدنی.
همه چیز از آن عکس مشهور در مهمانی تیم آغاز شد. عکسی که اعضای تیم ملی هلند و سرمربیشان گاس هیدینک را در حال صرف ناهار در جریان رقابتهای یورو ۹۶ نشان میداد. در آن تصویر، هلندیها به دو گروه کاملا مجزا تقسیم شده بودند. سفیدپوستها در یک طرف قرار داشتند و ستارههای سیاهپوستی مثل ادگار داویدز و کلارنس سیدورف، در طرف دیگر تصویر قرار گرفته بودند. همین عکس، مشخص کرد جَو رختکن هلندیها در این تورنمنت بسیار ناآرام است. خیلی زود گمانهزنیها مربوط به اتفاقات نژادپرستانه که منجر به جدایی هلندیها و مهاجران سورینامی در تیم شده، قوت گرفت. بعد از حذف تلخ و تحقیرآمیز هلند از رقابتها، هیچکدام از اعضای لالههای نارنجی، انکار نکردند که بین بازیکنان تیم اختلاف وجود داشته!
رود گولیت، مغز متفکر هلند رویایی، فرزند جرج گولیت اهل کشور سورینام بود که سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی این کشور بسیار کوچک در قاره آمریکای جنوبی را داشت. از آنجایی که پدر او خانواده دیگری هم داشت، رود نزد مادر و پدربزرگش زندگی میکرد. مادر گولیت یک خانم هلندی بود که در موزه کار میکرد. رود گولیت اولین بازی ملیاش را سال ۱۹۸۱ در مقابل تیم ملی سوییس برای هلند انجام داد. گولیت در سال ۱۹۸۶ بازوبند کاپیتانی تیم ملی هلند را بر بازو بست. ستاره و مرد اول روسونری در شهر میلان بود. با آن سیمای منحصربهفرد و موهای بلند بافتهشده و آن مثلث مرگبار سه تفنگدار هلندی میلان.
تاریخ اینبار تقدیری مشابه برای هلندیها نگاشت، باز هم یک نابغه، دست بر قضا او هم فرزند پدری اهل کشور سورینام بود! فرانک رایکارد، سیهچرده جسور که نمایشهای بینظیر او را با پیراهنهای آژاکس و میلان ایتالیا و قهرمانیهای پیاپی بهخاطر داریم. رایکارد که اصلیتی سورینامی دارد، یکی از بازیکنانی بود که با تیم ملی هلند در سال ۱۹۸۸ در خاک دشمن تاریخی خود آلمان برای اولین و آخرین بار تا به امروز قهرمان اروپا شد. فینالی خاطرهانگیز با گل باورنکردنی فان باستن به دروازه داسایف شوروی. او در ادامه مسیر فعالیت، در جامهای جهانی ۹۰ و ۹۴ و نیز جام ملتهای ۹۲ اروپا در سوئد هم شرکت کرد.
کشوری کوچک که پیش از آنکه بخواهد موقعیت جغرافیایی و شرایط اجتماعی آن مورد بررسی قرار گیرد، ستارگانی که به دنیای فوتبال معرفی کرده، این کشور کوچک را بر سر زبانها انداخته است. پسرک سیهچرده و تَرکهای که اشکهای از سر ذوق او لحظه بلند کردن جام قهرمانی باشگاههای اروپا در سال ۹۴ با لباس آژاکس آمستردام در زمره بهیادماندنیترین لحظات ثبتشده تاریخ این رقابتهاست.
پاتریک کلایورت فرزند دوم کنت رامون کلایورت بازیکن اسبق تیمهای رابین هود و هوفدکلاس و همچنین ملیپوش سابق تیم ملی سورینام است. همچنین مادر پاتریک، خانم لیدوینا متولد شهر ویلمشتاد کشور کوراسائو است. جزیرهای کوچک در دریای کاراییب جنوبی که تحت کنترل پادشاهی هلند است. زودتر از آنچه فکرش را میکردند، نبوغ این جوان شکوفا شد و پاتریک در سال ۹۴ موفق شد به تیم اصلی شهر آمستردام یعنی آژاکس راه پیدا کند. این نابغه سورینامیالاصل خیلی زود دروازههای قاره سبز را در نوردید و اوج دوران فوتبال حرفهای کلایورت به روزهای خوش او در لباس آبیاناری بارسلونا بازمیگردد. فوتبالیستی که نزدیک به ۸۰ بازی ملی پیراهن نارنجی هلند را بر تن کرد و موفق به ثبت ۴۰ گل ملی شد و از مفاخر فوتبال سرزمین لاله بهحساب میآید.
پازل غیربومیهای فوتبال هلند با حضور مرد خستگیناپذیر میانه میدان نارنجیپوشان کامل میشود. کلارنس سیدورف، متولد شهر پارامارییبو پایتخت کشور سیورینام است. سالها حضور موفق در تورنمنتهای معتبر ازجمله جام جهانی و جام ملتهای اروپا با پیراهن تیم ملی هلند و رقابتهای باشگاهی سطح اول فوتبال اروپا و بازی در تیمهای تراز اول قاره سبز در اسپانیا و ایتالیا نام این سیهچرده همه فن حریف را در تاریخ فوتبال ماندگار ساخته. کلارنس تنها فوتبالیستی است که توانسته با سه باشگاه متفاوت قهرمان لیگ قهرمانان باشگاههای اروپا شود.
تیری هانری
ضلع سوم این مثلث، با حضور گلزن بیتکرار و محبوب خروسها کامل میشود. تیری هانری، از پدر و مادری غیرفرانسوی متولد شد. آنتویین، پدر تیری، اهل گوادلوپ، جزیرهای در غرب اقیانوس اطلس در دریای کاراییب، در مرز کشور دومینیکا بود. تیتی بهعنوان مهاجمی با سرعت بالا و تکنیک مثالزدنی درست مانند یک گلزن تمامعیار مدارج ترقی را بهسرعت طی کرد. در سال ۹۰ کاتالانو از سوی باشگاه موناکو مامور تماشای بازیهای تیری نوجوان شد و پس از به ثمر رساندن شش گل و نقش بسزایی که در پیروزی تیمش ایفا کرد، از او خواست که به موناکو بپیوندد. در سال ۹۷ توسط امه ژاکه در دیدار مقابل آفریقای جنوبی نخستین بار پیراهن تیم ملی فرانسه را بر تن کرد و این آغاز راهی بود سراسر افتخار و موفقیت و البته پرفرازونشیب. این مهاجم کلاسیک در سال ۹۹ گام به هایبری لندن گذاشت و در کنار مربی سابقش، آرسن ونگر، در جمع توپچیهای آرسنال قرار گرفت. خیلی زود او به یک مهاجم پرکار و گلزن تبدیل شد. اعتماد ونگر، هانری را تبدیل به برترین گلزن تاریخ آرسنال کرد. او با توپچیها افتخارات زیادی ازجمله قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی و حضور در فینال باشگاههای اروپا را تجربه کرد.
دیگر ستاره ها
در این بین ، جزیره نشینان اسکاندیناوی ، که تجارت فوتبال و صادرات آن به اقصی نقاط دنیا را باید به پای آنها نوشت ، نیز در طول تاریخِ راز گونه این ورزش به استفاده از بازیکنان غیر بومی روی آوردند . که بی تردید گلِ سر سبد آنها ، جواهر سیاه ، نابغه افسانه ای لیورپول ، جان بارنز است. جانی متولد شهر کینگستون کشور جامائیکاست که در سال ۸۳ نخستین بازی ملی خود را برای سه شیرها در مقابل ایرلند شمالی انجام داد و طی سال های حضور خود در قالب تیم ملی انگلستان موفق به حضور در چند جام جهانی شد .
از اندلی کول تا امیل هسکی؛ استعمارگر پیر در تمام تاریخش مهاجمان سیه چرده زیادی را در اختیار داشته است . تیم ملی انگلستان بدلیل سیاست های استعمار گرایانه خود در سر تا سر این کره خاکی ، همواره تعداد زیادی بازیکن آفریقایی الاصل داشته . چه در حال حاضر با جوانانی که به تازگی به تیم ملی فراخوانده شده اند از جمله کایل واکر و رایان برتراند که هر دوی آنها دورگه هستند و همچنین فابین دلف با پیشینه ای از گشور گویان ، منطقه ای بسیار کوچک در شمال شرقی آمریکای جنوبی است هم برای تیم ملی بازی می کند. اما اصلی ترین ملیت غیرانگلیسی در تیم ملی انگلیس ، به کشور جامائیکا مربوط می شود . آندروس تاونزند بازیکن تیم کریستال پالاس ، تئو ولکات مهاجم آرسنال ، رحیم استرلینگ بازیکن منچستر سیتی و دنیل استوریج مهاجم تیم لیورپول ، بازیکنانی هستند که با اصالت جامائیکایی در اتحادیه فوتبال انگلستان فوتبال بازی می کنند . بر خلاف کشور هلند ، انبوه بازیکنان دو رگه و رنگین پوست در تیم ملی انگلیس، مسئله حاشیه ای جدی برای این تیم بوجود نیاورده است . شاید کلیدی نبودن و وابسته نبودن ترکیب اصلی تیم به سیاه پوست ها از بروز اختلاف در بدنه تیم جلوگیری و در روابط آن ها با سفیدپوست ها کمک کرده است .
کشور پرتغال نیز در دهه ۶۰ ، با پلنگ موزامبیکی سری در میان نامداران فوتبال درآورد . اوزهبیو مهاجم سابق و فقید تیم ملی فوتبال پرتغال بود که از وی به عنوان بهترین فوتبالیست و نماد فوتبال این کشور نام برده میشود . برنده توپ طلای اروپا و آقای گل جام جهانی ۱۹۶۶ متولد شهر ماپوتو کشور موزامبیک در قاره آفریقا بود ،مروارید سیاه به دفعات به همراه تیم بنفیکا قهرمان لیگ و جام حذفی پرتغال و در سال ۶۲ با غلبه بر رئال مادرید قهرمان باشگاه های اروپا شد و همچنین در سال ۶۸ با ۴۲ گل زده، اولین کفش طلا را به عنوان برترین گلزن لیگهای اروپایی تصاحب کرد و این شاهکار را در سال ۷۳ نیز با ۴۰ گل زده تکرار کرد .
آلمان
در آلمان ، کشوری که خانه دوم ترک ها بشمار می آید . موضوع طورِ دیگریست . واقعیت آن است که سکونت نزدیک به سه میلیون مهاجر ترک تبار در آلمان و حضور گسترده فرزندان این مهاجران در رشته های مختلف ورزشی بویژه فوتبال از چندی قبل مسوولان فوتبال هر دو کشور آلمان و ترکیه را به این فکر انداخته است که می توانند با جذب این بازیکنان آماده و صاحب کلاس جهانی سطح فوتبال ملی خود را بالا ببرند .
برای نمونه مسعوت اوزیل ، سردار تاسچی ، حمید و خلیل آلتین تاپ ، نوری شاهین ، هاکان چالهانوغلو ، محمد ایکیچی ، عمرتوپراک ، ایلکای گوندوغان ، امره جان ، تنها تعدادی از بازیکنان صاحب نام ترک تبار هستند که در آلمان به دنیا آمده و یا در سنین بسیار کم در این کشور سکنی گزیدند و در تیم های مختلف در رده های سنی پایین بازی کرده اند ، که علی رغم تلاش های طرف ترکیه ای برای به خدمت گرفتن این بازیکنان دو رگه تنها توانسته بر تن برخی از آنها پیراهن تیم ملی ترکیه را بپوشاند . به همین سبب فدراسیون فوتبال ترکیه چندین سال است که در آلمان فعال بوده و حتی با راه اندازی دفاتری در برخی شهر های آلمان اقدام به شناسایی و جذب این بازیکنان بویژه در رده های سنی زیر ۱۹سال می کند . ترکهای آلمانی بزرگترین اقلیت قومی در آلمان را تشکیل میدهند .
در صدر غیر بومی های ژرمن ، سلطان پاس قرار دارد . مسعود اوزیل در شهر گلزن کرشن منطقه ای که تیم فوتبال شالکه در آن قرار دارد در خانوادهای کُرد که از کشور ترکیه مهاجرت کردهبودند به دنیا آمد . پدرش مصطفی اوزیل اهل شهر زنگلوداغ در شمال ترکیه است و به همراه خانواده اش از مدتها پیش به کشور آلمان مهاجرت کردهبود . اوزیل زین الدین زیدان را سرمشق خود دانستهاست. مسعوت یک مسلمان معتقد است و قبل از ورود به زمین ، آیاتی از قرآن را میخواند . او در مصاحبه با روزنامه چاپ برلین تاگسشپیل گفت: «من نماز میخوانم و همتیمیهایم میدانند در آن مدت کوتاه نمیتوانند با من صحبت کنند . همچنین در سال ۲۰۱۰ در یک برنامه زنده تلویزیونی در شبکه ZDF آلمان در پاسخ به پرسش مجری برنامه که پرسیده بود: «به عنوان یک تُرک از گلی که به ثمر رساندهاید احساس خوشحالی می کنید؟» گفت: خیر من اصالتاً تُرک نیستم ، کُرد هستم و از کُرد بودن خود احساس غرور می کنم .
مسعود اوزیل هافبک بازیساز تیم ملی آلمان و باشگاه آرسنال در گفتوگو با مجله آلمانی “بیلد” گفت : نگران و متاسفم که من را آلمانی- ترکی خطاب می کنند . او گفت: من ناراحت نیستم بلکه متحیرم، زیرا من تنها کسی هستم که به این شکل خطاب می شود . مثلا سامی خدیرا آلمانی- تونسی خطاب نمی شود ، همچنین لوکاس پودولسکی و میروسلاو کلوزه هم آلمانی- لهستانی خطاب نمی شوند . نکته این جا است که من متولد گلزِن کِرشن در خاک آلمان هستم . من افتخار می کنم که از مهاجران ترک هستم و از هر دو فرهنگ ترکی و آلمانی آگاهم همچنین خوشحالم که از فرصت استفاده کرده و توانستم در فوتبال سخت آلمان رشد کنم و به اینجا برسم.
این هافبک بازی ساز درباره ترک بودنش گفت : در خون من غرور نیاکان ترک نهفته است . مسعود اوزیل از نسل سوم ترکهای کردتبار آلمان است که پدر و مادرش اهل روستای هیشیراوغلو از شهر دورک استان زونگولداغ هستند .
از ستارگان سال های اخیر فوتبال آلمان ، نامی دو رگه آفریقایی در مرکز زمین میدرخشد . بازیکن این فصل تیم فوتبال یوونتوس ، سامی خدیرا فوتبالیست آلمانی تونسی تبار است که از باشگاه اشتوتگارت به تیم ملی آلمان دعوت و جای ثابتی برای خود در مانشافت پیدا کرد . پدر سامی اهل تونس و مادر او آلمانی تبار است .
جایگاه نخستِ فوتبالیستان غیر بومی در کشور آلمان ، بی تردید این جایگاه شایسته آقای گل ادوار جام های جهانی ست . میروسلاو کلوزه . کلوزه در خانوادهای ورزشکار پرورش یافت. مادرش عضو تیم ملی هندبال لهستان که در ۸۲ بازی ملی حضور داشت و پدرش یوزف کلوزه فوتبالیست بود و به تیم ملی لهستان نیز رسید . در سال ۸۱ خانواده کلوزه از خانه خود و حکومت کمونیست لهستان فرار کردند و ابتدا به فرانسه و سپس در سال ۸۷ به کوسل در آلمان نقل مکان کردند . پدر میروسلاو کلوزه از یک خانواده اصیل آلمانی است . کمی پس از سکنی گزیدن در آلمان پدر میروسلاو دوباره نام خود را به کلوزه برگرداند زیرا کلوزه نام خانوادگی پدربزرگ آلمانی او اروین کلوزه بود .
میرو ، نخستین بار پیراهن تیم ملی آلمان را در سال ۲۰۰۱ برابر تیم آلبانی بر تن نمود که در آن بازی موفق به ثبت نخستین گل ملی خود نیز شد . در سال ۲۰۰۱ مربی وقت تیم ملی لهستان سفری به آلمان کرد تا کلوزه را که هنوز ملیت لهستانی داشت تشویق به پیوستن به تیم ملی آن کشور کند. ولی کلوزه دعوت او را رد کرده و گفت(من گذرنامه آلمانی دارم و تا وقتی اوضاع به این منوال است فرصت آن را دارم که زیرنظر رودی فولر بازی کنم. سالتو کلوزه ، لقبی که هوداران بخاطر شادی های منحصر بفردش و پشتک زدن بعد از به ثمر رسیدن گل به او دادند . میروسلاو کلوزه با زدن یک گل دراماتیک و فراموش نشدنی آلمان مقابل میزبان جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل و برتری حیرت آور ۷ بر ۱ نامش را برای همیشه در تاریخ به ثبت رساند.
میروسلاو کلوزه با گلی که در وارد دروازه زرد پوشان برزیل کرد نامش را جاودانه ساخت ؛ او با زدن این گل در جام جهانی تعداد گل هایش در همه ادوار جام جهانی را به عدد ۱۶ رساند تا از این حیث به تنهایی در صدر جدول برترین گلزنان جام جهانی بایستد . پیش تر او با زدن پانزدهمین گلش در جام جهانی در کنار رونالدوی برزیلی به عنوان برترین گلزنان تاریخ جام جهانی مطرح بودند
کلوزه که گلزنیش در جام جهانی از سال ۲۰۰۲ در خاور دور آغاز کرده بود تا جام جهانی ۲۰۱۴ چهارمین جام پی در پی ای بود که میروسلاو در آن به میدان رفته و موفق به گلزنی شده بود .
زوج هموطن میرو کلوزه در نوک پیکان تیم ملی آلمان ، لوکاس پودولسکی است . متولد منطقه گلیویسه شهر سیلیزیا از کشور لهستان است. ستاره سابق باشگاه کلن . پودولسکی در سال ۲۰۰۶ لقب بهترین فوتبالیست جوان را به دست آورد . لوکاس ، در بازی مقابل دانمارک در بازیهای مرحله گروهی جام ملتهای اروپا ۲۰۱۲ صدمین بازی ملی اش را برای تیم ملی آلمان انجام داد و به باشگاه صد تاییها پیوست پودولسکی در آن دیدار همچنین موفق شد چهل و چهارمین گل ملیش را نیز به ثمر برساند .اجداد پدری لوکاس پودولسکی به مانند میروسلاو کلوزه دارای تبار آلمانی هستند که در منطقه سیلیزیای لهستان که تا پیش از جنگ جهانی دوم بخشی از خاک آلمان و عمدتا آلمانی زبان بوده ساکن بوده اند و تا سال ۱۹۴۵ شهروند آلمانی محسوب میشدند.خانواده آنها در سال ۱۹۸۷ در زمانی که پودولسکی ۲ ساله بود به دلیل آلمانی تبار بودن و طبق قانون بین المللی حق بازگشت توانستند تابعیت آلمان را دریافت کنند.
شماره ۷۰۲
[…] بدون مرز | مجله ۴۰ چراغ […]