درباره گانگستری یهودی
سالروز تولد لاکی لوچیانو بهانهای بود برای این پرونده. کافی است نام لاکی لوچیانو را در یک موتور جستوجوی اینترنتی سرچ کنید. یکی از نامهایی که بلافاصله کنار لوچیانو قرار میگیرد، مایر لنسکی است. لنسکی که بود؟ یک یهودی اهل امپراتوری روسیه که به آمریکا مهاجرت کرده بود. لنسکی از همان ابتدا در حساب و کتاب و مدیریت امور مالی سررشته داشت و به مرور زمان تبدیل به حسابدار گروههای گانگستری شد.
یکی از افرادی که با لنسکی ارتباط بسیار نزدیکی داشت، لوچیانو بود و این ارتباط و همکاری تا حدی شدت گرفت که امروزه لنسکی را بهعنوان یک چهره کلیدی در شکلگیری «سندیکای جنایت ملی» میشناسیم. «سندیکای جنایت ملی» چه بود؟ نامی بود که مطبوعات آن روزهای آمریکا به مجموعهای از چندین گروه گانگستر که با یکدیگر ارتباط داشتند، میدادند. ترکیب اصلی این مجموعه متشکل از گروههای ایتالیایی-آمریکایی و یهودی-آمریکایی بود، و اسمهای دانهدرشتی همچون لاکی لوچیانو، آل کاپون و داچ شولتز در بین آنها به چشم میخورد.
مسئله ما از جایی آغاز میشود که بپرسیم «چرا در تصویر ارائهشده توسط هالیوود، گروههای گانگستری بیشتر ایتالیایی هستند تا یهودی؟» و در این نوشته سعی خواهم کرد به جای آنکه بهطور مستقیم به این «چرایی» پاسخ بدهم، به سراغ فیلمهای معروفی بروم که مربوط به گانگسترهای یهودی بودند، اما در حد خط اصلی «پدرخوانده-گودفلاس» که مبنای ایتالیایی دارند، مورد توجه قرار نگرفتند.
…تا شکست تجاری
سرجیو لئونه پنج سال پیش از مرگش فیلمی را به روی پرده بُرد که از همان ابتدای کار و در اکران با مشکلات متعددی روبهرو شد. فقط اشاره به همین واقعیت شاید کافی باشد که نسخه ۲۲۹ دقیقهای که در سینماهای اروپا و شوروی منتشر شد، در آمریکا به ۱۳۹ دقیقه کاهش پیدا کرد، و این اختلاف ۹۰ دقیقهای مطابق معیارهای هالیوودی یک فیلم کامل میتواند باشد. میگفتند فیلم دارای صحنههای خشنی است که مخاطب را آزار داده و امکان گرفتن مجوز پخش برای سنین پایین را از دست میدهد و فروشش از بین میرود و درنهایت اینکه باید صحنههای خشنش حذف شوند. اما آیا واقعا ۹۰ دقیقه؟ قطعا اینطور نیست و کمپانی لَد به بهانه ناتوانی فیلم در جذب مخاطب که توسط خود آنها «پیشبینی» شده بود، بدون در نظر گرفتن صلاحدید کارگردان اقدام به حذف سکانسهایی کامل از فیلم کرد و نتیجه این شد که فیلم در زمان خودش توانایی خاصی در جذب مخاطب آمریکایی پیدا نکرد و کاملا شکست خورد، و در نقد و بررسی هم وجههای ضعیف داشت، چون نسخههای پرشماری که از آن پخش میشد، منتقدان را کاملا به سرگیجه رسانده بود. «روزی روزگاری در آمریکا» (۱۹۸۴) تنها میخواست داستان چند کودک را بگوید که در محلهای در میان گتوی مافیای یهودی رشد کرده و هر یک سرانجام عجیبی داشتند.
فیلم دیگری که یهودیها را در نقطه مرکزی تشکیلات مافیایی قرار میداد، «بیلی باتگیت» (۱۹۹۱) اثر روبرت بنتون بود. بیلی یک نوجوان بسیار فقیر از محله برانکس بود و در روزهای جوانیاش برخوردی تکاندهنده با گانگستر یهودی معروف، داچ شولتز، داشت. یک درگیری بین خانوادههای یهودی به سرکردگی شولتز و ایتالیایی به ریاست لوچیانو در سال ۱۹۳۳ شکل گرفته بود و آن اتفاقات دستمایه اصلی این فیلم بودند. «بیلی باتگیت» که از یک سو تصویری خشن از گروه ایتالیایی به دست میداد، از دیگر سو به واسطه خود شخصیت بیلی زیروبم تشکیلات داچ شولتز را عریان میکرد.
ایال دوکتوروف در سال ۱۹۸۹ رمانی با همین نام «بیلی باتگیت» نوشت که اتفاقا بسیار موفق بود. اما نفوذ یهودیان در سینمای آمریکا باعث شد که دو سال پس از آنکه فیلم این کتاب ساخته شد، با یک شکست تجاری افتضاح روبهرو شود و با وجود هزینه ۴۸ میلیون دلاری، تنها ۱۵ میلیون دلار فروش داشته باشد. اما چرا نمیبایست تصویر «مافیای یهودی» بیش از حد برجسته میشد؟
از نزاع سیاسی…
اگر از زمان اکران عمومی این فیلم چیزی حدود دو دهه به قبل بازگردیم، یعنی به دهه ۶۰ میلادی، به سنگبنایی میرسیم که امروز میتوان به آن «یهودیت معصوم» گفت. پس از جنگ جهانی دوم، و ضرباتی که گانگسترها از دولت آمریکا طی دهه ۳۰ و ۴۰ خوردند و عملکرد افسارگسیخته افبیآی آغاز شد، بسیاری از خانوادههای بزرگ مافیایی به کار خود ادامه ندادند. مهمترین تباری که برخلاف خانوادههای ایتالیایی-آمریکایی به سازماندهی مافیایی خود ادامه ندادند، گانگسترهای یهودی-آمریکایی بودند. در این سالها گانگسترهای یهودی به جای ایجاد تشکیلات جنایتکاری بیش از پیش به دنبال لابی با قدرتهای رسمی سیاسی در آمریکا رفتند، و تنها چیزی که نمیخواستند، یادآوری گذشتهشان به مردم این کشور بود. باید حتیالامکان تصویر مافیای یهودی از سکه میافتاد. طی همین سالها بود که «پدرخوانده» با موفقیتی چشمگیر موفق شد تا این تز را جا بیندازد: «اگر مافیایی هستید، ایتالیایی هستید!»
بله! پس از دهههای مافیایی «طلایی» ۲۰ و ۳۰ با شکست جریانهای مافیایی در شهرهای اصلی مانند نیویورک و شیکاگو، گانگسترهای باقیمانده یهودی طی دهه ۴۰ بیشتر به سمت شهرهای ساحلی همچون آتلانتیک سیتی یا به خارج از آمریکا مثلا کوبا، مهاجرت کردند و بیشتر تمرکزشان روی کازینوهای غیرقانونی بود. این افت حضور در محافل اصلی برای آنها فرصتی را فراهم آورد که با حدود ۱۰ سال غیبت سابقه خود را از اذهان عمومی نسبتا پاک کنند و دیگر نامهای اصلی همچون لنسکی و شولتزی در میان نبودند که یادآور سالهای پر خون و خشونت یهودیان در آمریکا باشند. دلایل و امکانات آن چیزی که پیشتر «یهودیت معصوم» نامیدم، به این شکل طی دهههای ۴۰ و ۵۰ شکل گرفت.
شماره ۷۲۲