فاضل ترکمن
سد معبر، پنجهبکس و اگر شهردار تهران به سینما میرفت…
محمدباقر قالیباف در حالی از دولت چهار درصدی و توجه به قشر ضعیف مملکت صحبت میکند که انگار یادش رفته است ماموران شهرداری چه برخوردی با دستفروشان داشتهاند. موارد اینچنینی در شهرداری آنقدر زیاد بود که هنرمندان زیادی را برای نوشتن شعر، داستان و ساخت فیلم تحت تاثیر قرار داد. از نمونههای درخشان سینمایی میتوان به فیلم «سد معبر» محسن قرایی اشاره کرد که بهطور کامل در جشنواره فیلم فجر سال پیش نادیده گرفته شد. بخش باورنکردنی قضیه، بازی بینظیر حامد بهداد بود که با هیچ خطکش و معیاری نمیشد به آن بیتوجه بود. حتی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه «فیلم»، حامد بهداد با فاصله بالایی بهعنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد شناخته شد. کارگردانی روان فیلم و فیلمنامه بکر سعید روستایی نیز از دیگر نقاط قوت فیلم بود که با وجود توجه منتقدان، در جشنواره فجر مورد تقدیر قرار نگرفت. فیلم «سد معبر» از زوایای مختلفی، داستانهای دردآور دستفروشها و برخورد ماموران سد معبر شهرداری با آنها را به تصویر کشیده است؛ فیلمی تلخ و گزنده که پرداختی قدرتمند دارد.
چطور میشود بهنوش بختیاری را تبدیل به «من» کرد؟!
۲۹ اردیبهشت تولد بهنوش بختیاری است که بیشتر با سریالها و فیلمهای کمدی شناخته شده است، اما در چند سال اخیر نشان داد که بسیار مستعد بازی در نقشهای متفاوت است و اگر بستری برای هنرنمایی او فراهم شود، از عهده نقشهای سختتر و جدیتر نیز برمیآید. مثلا ایفای نقش درست و بهاندازهای که در فیلم «من» سهیل بیرقی داشت و بابت آن کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن نیز شد. تا جایی که لیلا حاتمی در نشست مطبوعاتی بهعنوان پارتنر او گفت که از بازی بهنوش حیرتزده شدهام. بهنوش بختیاری همچنین در فیلم «انزوا» ساخته مرتضیعلی عباس میرزایی نقش سختی داشت که با ظرافت خاصی از اجرای آن برآمد. درواقع میشود گفت بهترین بازی فیلم «انزوا» از آن بهنوش است. اگر انزوا را دیدید، یادتان باشد که در این فیلم ضعیف با آن کارگردانی بد و بازی بدتر امیرعلی دانایی که بهزور میخواهد بازیگر باشد، اما نیست، بهنوش بختیاری چه بازی مکملی خوبی را انجام داده است. بهنظر میرسد سینمای ایران سرشار است از استعدادهای بالقوهای شبیه به بهنوش بختیاری که با تغییری در موقعیتها و پیشنهادهای کاریشان تبدیل به استعدادی بالفعل میشوند و میتوانند مورد توجه قرار بگیرند. خلاصه اینکه: تولد مبارکی بهنوش خانم بختیاری!
از پنهلوپه به اصغر!
هفدهم اردیبهشتی که گذشت، دو تولد مبارکی مهم داشتیم. تولد علیرضا داوودنژاد، کارگردان صاحب سبک سینمای ایران و تولد اصغر فرهادی پرافتخارترین کارگردان ایرانی در سطح بینالمللی. علیرضا داوودنژاد فیلمها و فیلمنامههای ماندگاری در کارنامه کاری خودش دارد. فیلم نوستالژیک «نیاز» یا فیلمهایی خانوادگی با بازیهای اعضای خانوادهاش. «مصائب شیرین»، «مرهم» و «کلاس هنرپیشگی» که در هر سه فیلم بازی درخشان مادرش، احترامسادات حبیبیان بهشدت مورد توجه منتقدان و سینماگران قرار گرفت. همچنین احترامسادات حبیبیان برای فیلم «مصائب شیرین» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. تولد مبارکی بعدی هم تقدیم میشود به اصغر خان فرهادی که درگیر پروژه سینمایی بعد خود در اسپانیاست و اخیرا هم پنهلوپه کروز بهمناسبت تولدش در اینستاگرام شخصی خود نوشته است: «تولدت مبارک اصغر عزیز! مشتاقانه منتظرم در تابستان امسال، همکاریام را با این نابغه شروع کنم.»
من نخل طلای بازیگری گرفتم، پس کارگردان تئاتر هم هستم!
از آنجایی که در ایران همهچیز بهطرز حیرتآوری برعکس همهچیز در جهان است، ظاهرا جایزه کن شهاب حسینی خیلی هم به کارش نیامد! یا دستکم از نظر هنری او را شکفتهتر نکرد! چه بسا شهاب قبل از گرفتن این جایزه مهم، برای ایفای نقشهای سختتر و کار با کارگردانهای بزرگ بیشتر تلاش میکرد. حالا اما خبر رسیده که میخواهد کارگردانی کند! یعنی فکر کنید آدم جایزه کن بگیرد و بعد بهجای آنکه با شور و شوق بیشتری، بازیهای درخشان دیگری را از خودش نشان بدهد تا معلوم شود جدیجدی شایستگی دریافت جایزه کن را داشته، برود و اعلام کارگردانی کند! آن هم با بازی علی نصیریان! یعنی شهاب قرار است نصیریان را در بازیگری هدایت کند؟! جالبترش اینجاست که ضعیفترین قسمتهای بازی شهاب در فیلم «فروشنده» مربوط به سکانسهایی بود که بهعنوان بازیگر تئاتر ظاهر میشد. معلوم بود که بازیگر نه خیلی تئاتر دیده و نه جنس بازی در تئاتر را میشناسند و لابد همان بضاعت اندک در نقش بازیگر تئاتر را هم از فرهادی قرض گرفته بود! کسی چه میداند. شاید تهیهکننده این نمایش که با عنوان «اعتراف» روی صحنه میرود، آنقدر پیشنهادات چرب و چیلی و تحریکآمیزی به شهاب داده است که بد نبوده بهجای ادامه بازیگری، کاری را هم که بلد نیست، انجام بدهد!
شماره ۷۰۶