درباره بیاعتمادی نسل جدید به بیمه و مستمری بازنشستگی
طاهره نمرودی
از کودکی داستانی درباره موری آیندهنگر و ملخی خوشگذران را برایمان تعریف کردهاند که در آن مور دربهدر به دنبال جمع کردن آذوقه برای زمستان بود و ملخ پی گشتوگذار و مسخره کردن مور! آخر قصه را خوب میدانیم که درنهایت، سر سیاهی زمستان ملخ محتاج مور میشود و در ازای کمکش چند نصیحت درباره آیندهنگری نصیبش میشود. میشود گفت وضعیت بیمه در کشور ما هم قرار بود مثالی باشد برای این حکایت تا ۲۰ میلیون جوان ایرانی ۱۵ تا ۲۹ ساله در پی این باشند که با پرداخت ماهانه مبلغی از حقوق دریافتیشان بابت حق بیمه، در پیری حقوقی در شأن، عصای دستشان باشد. از اینکه افراد واجد شرایط تا چه اندازه شغل موقت یا شغل ثابت برای پرداخت بیمه دارند، بگذریم، امروز شاهد آینده جوانان ۳۰ سال پیش هستیم و میبینیم که بیمه تا چه اندازه توانسته مزد کارشان را پس از سالها کار کردن بدهد؛ حالا نمیدانیم مور باشیم بیشتر به نفعمان است یا ملخ!
به هر صورت حساب کنیم نه خبرهای خوشی از بیمه میشنویم و نه از بازنشستگان، مخصوصا بازنشستگان بخش خصوصی که وضعیت بهمراتب بدتری از بخش دولتی دارند. این باعث شده روز به روز به تعداد جوانانی که به آینده اقتصادی کشور و مستمری بخور و نمیر دوران بازنشستگی بیاعتماد شدهاند، اضافه شود؛ جوانانی که دنبال راههای جایگزین برای امرار معاش در دوران سالخوردگی هستند. در این گزارش پای درددل آیندهنگرهای بدبین و خوشبین به مستمریبگیری نشستهایم و راهکارهای جایگزین را مرور کردهایم؛ شاید به کار ما هم آمد.
آبباریکهای که باریکتر شده
حنانه که دانشجوست و بهتازگی در یکی از اتحادیهها کار پیدا کرده، بیمه را چندان مناسب احوال پیری نمیداند و به نظرش همین که در ایام جوانی چند سالی بیمه برای اثبات تجربهکاری و کمی هزینههای درمانی وجود داشته باشد، کفایت میکند و نمیتوان دلگرم پول بخور و نمیر آن برای پیری بود و درباره تامین معاش برای ایام پیری میگوید: «خودم تصمیم دارم بعد از تموم شدن تحصیلم به دنبال کاری با درآمد خوب باشم و به جای واریز مبلغی از حقوقم برای بیمه، آن را در جایی سرمایهگذاری کنم تا پیشرفت کنم، وگرنه اگر تنها به بیمه دلگرم باشیم، نمیتوانیم انتظار پیشرفت داشته باشیم.» او همچنین انتظار داشتن از بیمه را برای دوران زندگی پدرومادرهایمان میداند که بیشتر زندگی کارمندی داشتند و در وضعیت تورمی الان زندگی نمیکردند، وگرنه جز آبباریکه چیز دیگری برای فرد ندارد.
بودن یا نبودن
پوریا ۲۴ ساله است و کار ثابتی ندارد و به صورت پروژهای کارهای گرافیکی و کامپیوتری انجام میدهد. او به داشتن بیمه رغبت دارد و میگوید برای پرداخت هزینههای پزشکی مناسب است و بدون بیمه و بیمه تکمیلی نمیتوان از پسش برآمد و حتی اگر بیمه تکمیلی نباشد، بیمه معمولی هم کفایت نمیکند و خرج درمان بسیار سنگین میشود. با اینکه اعتمادی به آینده بیمه ندارد، اما فکر میکند بودنش بهتر از نبودنش است و حتی اگر خودش نباشد هم میتواند برای اثبات تجربه کاری به کار بیاید.
بااینحال، الهام که دانشجوی ارشد است و شغل ثابتی ندارد و از کودکی برای هزینههای درمانی تحت بیمه پدرش است، میگوید: «خودم به داشتن بیمه تمایلی ندارم و فکر میکنم بیمه برای هزینههای درمانی مثل دادن خلال دندان رایگان در رستوران است و فایده مالی چندانی برای هزینههای درمانی ندارد، مگر بیمههای خاص که برای سازمانهای خاصی هم هستند که بخش بیشتری از هزینههای درمانی را تامین میکنند. او درباره آینده بیمه اضافه میکند: «همین الان هم افرادی که از بیمه صحبت میکنند، دل خوشی از آن ندارند. به نظر من در آینده اگر همچنان بیمه وجود داشته باشد، امکانات و خدماتی بهمراتب بسیار کمتر از الان ارائه میدهد. همچنین، برنامه خودم این است که در جوانی آنقدر کار کنم و برای پیری ذخیره کنم که مجبور نباشم پول خودم را از بیمه بگیرم.»
او خبر ندارد گاهی حتی نمیتوان این پول را هم از بیمه گرفت. به عنوان مثال، محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در ۱۷ فروردین ۱۴۰۰، در بخشی از گزارش نوروزی خود یکی از مهمترین اقدامات انجامشده را پرداخت مطالبات بازنشستگان فولاد پس از هشت سال میداند.
آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است
محدثه ۲۵ ساله و خانهدار است و فکر میکند داشتن بیمه برای کم کردن هزینههای درمانی مناسب باشد. بیشتر به این دلیل که وقوع بیماریها از قبل خبر نمیدهند و بهتر است فرد از قبل به فکرش باشد و حتی به بیمه تکمیلی هم فکر کند. همسرش نیز که کار آزاد دارد، تاکید میکند داشتن بیمه هم برای تامین هزینههای درمانی مناسب است و از سنی به بعد حتی لازم است بیمه تکمیلی هم اضافه شود. حتی اگر بیمهای در آینده نباشد، باید آنقدر کار کند و ذخیره کند تا بتواند دوران پیری را بگذراند.
اما نیما که دانشجوی کارشناسی ارشد است و پدری بازنشسته دارد، از تجربهای که در مراجعهاش به بیمه داشته میگوید: «در وهله اول بیمه خودش بسیار فرسوده است و تو را هم در مراجعههای مکرر فرسوده میکند. نگرانی بعدی من سوءاستفادههایی است که از صندوقهای بازنشستگی انجام میشود، که تا الان باعث اعتراضهای گستردهای هم شده است.» او درباره بیمه شدن خودش اضافه میکند: «این موارد من را به این فکر میاندازد که اگر قرار است در سن ۵۰، ۶۰ سالگی بازنشسته شوم، باید این فکر را که با خیال راحت استراحت کنم و مطمئن باشم منبع درآمدی وجود دارد، فراموش کنم و بدانم نمیتوانم روی همچین چیزی حساب باز کنم.» او معتقد است بازنشستگی و بیمهای که شاملش میشود، چندان کارا نیست و صرفاً بازنشستگی به این معناست که هر روز باید جلوی مکانهایی مانند وزارت کشور، تامین اجتماعی و مجلس تجمع کنی تا حقوقی را که حق و پول خودت بوده، بهزور بتوانی بگیری, که در مواردی اینها هم به جایی نمیرسد.
او همچنین فکر میکند با اینکه بیمه، امتیاز خوبی است, اما با توجه به دولتی بودن و دخالتهای دولت ریسک بزرگی است و این دور از انتظار نیست که بعد از سالها واریز پول برای بازنشستگی، آن صندوق اعلام ورشکستگی کند و بعد محو شود. مخصوصا اینکه افرادی هم که در رأس این سازمانها هستند, ممکن است دغدغه بازنشستگان را نداشته باشند, که این به خود بیمه هم آسیب میزند.
درست است که کسی از ۳۰ سال آینده خبر ندارد و نمیداند وضعیت بیمه پس از سالها چه تغییراتی خواهد کرد, اما بهتر است بدانیم مطالبات بازنشستگان امروز که خبرگزاری ایلنا منتشر کرده است, شامل مواردی چون تسریع در صدور احکام طبقه اعطایی به بازنشستگان قبل ٩۶، تسریع در صدور احکام ایثارگران مشمول بخشنامه، افزایش سطح خدمات بیمهای و درمانی بازنشستگان، طراحی، تدوین و پیگیری برای تصویب لایحه قانون نظام جامع پرداخت بازنشستگان است و این کمی تا قسمتی به ما این راه را نشان میدهد که واریز بیمه در چنین شرایط اقتصادی به راه بادیه رفتن است یا نه.