گفتوگو با شهاب حسینی، برنده نشان «محبوبیت» چلچراغ
شهاب حسینی امسال یکی از مهمترین چهرههای موفق سینما در ایران و جهان بود. او در سن ۴۳ سالگی، اولین بازیگری بود که طعم اقبال جهانیان نسبت به خودش را تجربه میکرد. موفقیتی که او بعد از دریافت نخل طلای کن به دست آورد، میتوانست به تجربه غرورآفرینی برای هر بازیگری تبدیل شود و به پیشنهادهای بینالمللی بیشتر فکر کند. اما او به ادامه مسیر خود در ایران و تجربههای تازه و بیبدیل در عرصه بازیگری بیشتر مصمم شد. ستاره محبوب سینمای ایران در سکوت کامل و در عین حال مصاحبه نکردن به این شرایط استمرار بخشید تا شاید به حاشیههای بیسروته شایعهسازان پایان دهد. با این بازیگر محبوب بعد از گرفتن نشان «محبوبیت» چلچراغ انتخاب مخاطبان گفتوگو کردیم.
فرنوش ارسخانی
شما یکی از معدود بازیگران سینمای ایران هستید که همیشه در اغلب نظرسنجیها و جشنوارهها توسط مردم و منتقدها بهعنوان انتخاب اول برگزیده شدهاید. حتی وقتی نظرسنجی بازیگر محبوب سینما در چلچراغ برگزار شد، شما با آمار بسیار بالایی توسط نسل جوان انتخاب شدید. فکر میکنید شاخصه و ویژگی اصلی کارتان چه چیزی است که همیشه بین مردم و جوانها محبوب هستید و در نظرسنجیها اول میشوید؟
خدا را شکر میکنم بابت این اتفاق و خیلی ممنونم از لطف شما. این موجب خوشحالی و افتخار من است که مردم با کارهایم ارتباط برقرار کنند و فکر میکنم در وهله اول باید از لطف و مهر و محبت مردم تشکر و قدردانی کرد. شاید لطف و محبت مردم نسبت به من ارتباط تنگاتنگی با ضربالمثل هر آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند، داشته باشد. چون همیشه سعیام بر این بوده خودم را همسطح و همسنگ مخاطبم قرار دهم و ارتباط مخاطب با کارهایم، اولویت اصلی انتخابهایم بوده است. بنابراین سعی کردم از منظر مخاطب کاری را انتخاب کنم و اگر خودم بهعنوان یک مخاطب پذیرای آن بودم، حضور در آن کار را قبول کنم.
در عین حال علاقه بسیاری دارم تا در کارهایی حضور پیدا کنم که با گسترش آگاهی و دانش مردم ارتباط و تاثیر مثبت و مستقیمی دارد. سعی میکنم صادقانه کار کنم و در عین حال برای پیدا کردن و کشف هویت که به نظرم مهمترین چیز در زندگی است، به مخاطبم کمک کنم.
شما در طول ۱۵ سالی که از انتشار چلچراغ میگذرد، گفتوگوهای بسیار مهم و تاثیرگذاری با این نشریه داشتهاید و شاید یکی از مهمترین مطالب چلچراغ که باعث شد نسل سومیها با بازیگران جوان سینمای ایران ارتباط برقرار کنند، مصاحبههای شما با این نشریه است. روند کاری و رویکرد این هفتهنامه را چطور ارزیابی میکنید؟
مخاطب خیلی هشیار و هوشمند و در عین حال جزئینگر و سختپسند است. وقتی به نشریه چلچراغ اقبال نشان میدهد، یعنی با محتوا و خط سیری که این نشریه دنبال میکند، همذاتپنداری پیدا کرده و به آن علاقهمند شده است. شاید برای همین است که احساس میکند میتواند از مطالب این نشریه بهعنوان ابزارهای کاربردی برای زندگی و کار و آیندهاش استفاده کند.
با اینکه مدتهاست که دیگر هیچ علاقهای به مصاحبه کردن ندارم، ولی چلچراغ نشریهای بوده که اگر رویکردی مبنی بر این داشته که بتوانیم با هم گفتوگویی داشته باشیم، همیشه همکاری با این نشریه باعث خوشحالی و افتخارم بوده است.
این همذاتپنداری و ارتباط برقرار کردن با چلچراغ در شما چطور شکل گرفت؟
مطالب تازه و درواقع نگاه کردن به دنیای اطراف از دریچهای که قابل فهمتر و ملموستر باشد و همچنین گرافیکی که نشریه دارد و عناوینی که انتخاب میکند، به ارتباط مخاطب با آن، کمک بسزایی کرده است. به نظرم چلچراغ نشریهای است که تلاش میکند پیرو اسمش حرکت کند تا چراغی را روشن کرده باشد.
اتفاقا مدتی است که در این فکر هستم تعدادی از نشریات را از شماره اول تا آخرش آرشیو کنم؛ چلچراغ هم جزو این نشریات و انتخاب اولم است.
جایزهای که از جشن چلچراغ گرفتید، چه جایگاهی در میان جوایز انبوهی که تاکنون از جشنوارههای مختلف دریافت کردهاید، دارد؟
جایگاه ویژه و خوبی دارد، چون توسط مخاطبانی که اهل اندیشه، تفکر و مطالعه هستند، انتخاب شدم؛ مخاطبانی که ظرایف و جزئیات را بهتر تشخیص میدهند و وقتی من از غربال ذهنشان عبور میکنم، خوشحال میشوم. این موضوع ارتباط تنگاتنگی با تفکرات من دارد، چون دغدغه همیشگی من فکر و اندیشه بوده است و احساس میکنم مخاطبان این نشریه هم به نوعی من را در خودشان پذیرفتهاند. به نظرم برای مخاطبان این نشریه سرنوشت کشور و فرهنگ جامعه خیلی مهم است. آنها قشر تاثیرگذاری در جامعه هستند و در آینده کشور سهم بسزایی خواهند داشت.
شما بعد از دریافت جایزه نخل طلای کن، در کمتر مراسم و جشن سینمایی شرکت کردید و در بسیاری از مراسم و جشنوارههایی که دعوتتان میکردند، حضور نیافتید. علت اصلی شرکت نکردن در این نوع مراسم و جشنها چه بود؟
مشغله کاری زیاد، خستگی و سفر، یکی از مهمترین دلایل عدم حضورم در چنین فضاهایی بود. اما از آنجایی که حاشیههای مربوط به هر موفقیتی ممکن است کمی خستهکننده و آزاردهنده باشد (به خوب و بد بودنش کاری ندارم) و انسان را از مسیر اصلیاش دور کند، سعی کردم به نوعی کمتر خودم را در دامن حواشی قرار دهم. وقتی در این جشن حضور پیدا کردم، مطمئن بودم که حاشیه ناراحتکنندهای برایم به وجود نخواهد آمد و از حضور در این مراسم خیلی خوشحال شدم. اما خیلی جاها واقعا نمیشود رفت و من توان مدیریت کردنشان را ندارم! (خنده)
شماره ۶۹۱
با سپاس از شهاب نازنین افتخار ایران زمین مانا باشی