مصاحبه با لیلی رشیدی، مادرخانمی زیزیگولو
خانم رشیدی بعد از حضور موفق در «قصههای تا به تا» ما دیگر شما را در برنامههای نمایشی تلویزیون برای کودک و نوجوان ندیدیم، چرا؟
«قصههای تا به تا» تقریبا شروع کارم بود، شروع کاری که پخش شد و شناخته شدم با آن مخصوصا بین مردم. بعد از آن، کار بچهها فقط «در به درها» و «مربای شیرین» و دو تا هم تئاتر برای بچهها کار کردم. راستش فکر میکنم از یک موقعی به بعد سیاستهای تلویزیون در برنامههایشان خیلی عوض شد و خیلی سخت شد با تلویزیون کار کردن و بودن در تلویزیون. مسلما اگر برنامههای خوبی برای بچهها به من پیشنهاد میشد که دوست داشتم، حتما با کمال میل میرفتم. در کارهای بچهها آدم دلش نمیخواهد در برنامهای باشد که متوسط است. آدم دلش میخواهد کاری که برای بچهها میکند، کار خیلی خوبی باشد.
ما چطور میتوانیم برنامههای کودک و نوجوان کشورمان را به استانداردهای روز دنیا نزدیک کنیم؟
من برنامهساز نیستم، تابهحال هم تجربه کار در تلویزیون و اینها نداشتم. فکر میکنم تلویزیون اتفاقا عمدی دارد در اینکه عقب بماند و برنامههاش بهروز نشود. اگر یک حساب سرانگشتی کنید، میبینید که چندین سال پیش چقدر ما سریالهای بهتر و برنامههای بهتری در تلویزیون داشتیم، الان دیگر نداریم. به جای اینکه تلویزیون ما پیشرفت کند و بهتر شود و سطح سلیقه مردم را بالا ببرد و به قول خودشان مبارزه کنند با ماهواره، کاملا پسرفت داشته. بهتر است خود تلویزیون هم بدون تعصب به این قضیه نگاه کند و در کارهایش تغییری بدهد. یعنی ببیند چه اتفاقی افتاده که دیگر سریالهای آنطور بهیادماندنی کم ساخته میشود. چه اتفاقی افتاده که مردم از تلویزیون دور شدند. به نظرم اگر بخواهند، میتوانند تغییری بدهند و سعی کنند که دستکم خودشان را به دنیای امروز نزدیکتر کنند. به جای اینکه از برنامههای جاهای دیگر کپیهای دست سه و چهار بکنند، برنامههای جذابتر بسازند. خودشان میگویند مبارزه با ماهواره، ولی خیلی از برنامههای تلویزیون را میبینیم که کپی از آن برنامههاست. بههرحال ما برنامهسازهای موفق زیاد داریم. ای کاش از آنها بخواهند کار کنند و شرایط را برای کار کردن آنها آماده کنند که بتوانند برنامههای خوبی داشته باشند.
چیزی که در این یکی دو دهه گذشته متاسفانه بیشتر شده، این است که محتوا از برنامههای کودک و نوجوان رفته، یا بهشدت ضعیف شده.
متاسفانه دقیقا همینطور شده، یعنی برنامههای کودک ما برنامههایی شده که، حالا نمیخواهم توهین کنم یا زحمت کسی را هدر بدهم، اصلا قابل دیدن نیستند. چرا نباید تلویزیون از کسانی که کارگردانهای خوب بچهها هستند، یا گروههای خوبی که برای بچهها کار میکنند، بخواهد که اینها بیایند کار کنند و شرایط را برایشان مهیا کند. نمیشود که آنها به هر قیمت و با هر شرایط سختی کار کنند. طبیعی است که برنامهسازهای موفق ما شرایطی دارند که تلویزیون بهعنوان یک رسانه ملی باید این شرایط را برای آنها فراهم کند که بتوانند برنامههای خوب برای بچهها بسازند. چرا هنوز باید «قصههای تا به تا» یا «کلاه قرمزی» یاد مردم باشد؟ چرا نباید برنامههای جدید بیاید؟
متاسفانه اگر برنامهای موفق بوده، یا تا حدی توانسته به موفقیت برسد، چندان به محتوا توجه نکرده.
بله. ممکن است یک برنامههایی هم در حال پخش باشد، ولی بالاخره تلویزیون باید یک سیاست درستی را دنبال کند. باید این برنامهها محتوا داشته باشند، آموزش داشته باشند، تفریح داشته باشند، نو و جدید باشند. نباید وقتی آدم تلویزیون میبیند، فکر کند چیزی را که نگاه میکند، مال ۵۰ سال پیش است.
شما در بخش تئاتر و نمایش روی صحنه برای کودکان و نوجوان کارهای خوبی داشتید، ولی خب میدانید که تلویزیون عمومیت بیشتری دارد و همه جا، همه بچهها میتوانند ببینند.
من تئاتر هم کم کار کردم برای بچهها. نمایش «لیر شاه» را پارسال کار کردم که برای نوجوانها بود، «تنها خدا حق دارد بیدارم کند» که امسال اتفاقا رشت هم اجرا کردیم و «اسکلیگ و بچههای پرواز» که هر سه تا هم کارگردانش آقای محمد عاقبتی بود. من دلم میخواهد کاری که برای بچهها میکنم، لااقل از نظر خودم استانداردهای درستی داشته باشد و قبول داشته باشم آن کار را. درست است تلویزیون عمومیت بیشتری دارد و باید بها بدهد به این قضیه. این وظیفه تلویزیون است و باید یک فکر اساسی بکند.
خانم رشیدی، شما از شخصیتهایی هستید که یک انرژی درونی و شور و شعف نوجوانی را همیشه همراه دارید. به قول پدرتان که میگفت لیلی مثل یک گنجشک آزاد است… این موضوع میتواند در زمینه کار نوجوان یک امتیاز بزرگ باشد و البته برای بینندهها هم. ولی ظاهرا شرایط آنطور نیست که حجم بالایی از کار برای نوجوانان را از طرف شما شاهد باشیم.
ای کاش استعدادی داشتم که میتوانستم برنامههای خوب بسازم برای بچهها. چندین سال است بهخاطر اینکه هم بچهها و هم کار کردن با بچهها را دوست دارم، تئاتر کودک و نوجوان به بچهها تدریس میکنم در جاهای مختلف. این برایم جذاب است و تا حدی احساس میکنم که کنار بچهها و با بچهها هستم. با تمام این احوال دوست دارم کار خوب برای بچهها بکنم. دوست دارم کار خوب، با تمام سختیهای تلویزیون، در تلویزیون برای بچهها انجام دهم. برای اینکه بچههای سراسر ایران میبینند و این برایم لذتبخش است. واقعا دلم میخواهد کسانی که متخصص هستند در کار بچهها و همیشه برنامههای خوب برای بچهها ساختند، آنها دوباره کار کنند. من هم اگر در کارشان باشم، خیلی خوشحال میشوم.
از اینکه تقریبا در همه جا برای معرفی شما و در بیوگرافی شما مینویسند لیلی رشیدی، بازیگر «قصههای تا به تا»، نقش مادرخانومی… ناراحت نمیشوید؟ بههرحال شما کارهای موفق دیگری هم داشتید.
نه، خیلی جالب است. یک دورهای بچههای کوچک مرا میدیدند و میشناختند بهعنوان مادرخانمی زی زی گولو. الان اینها جوان شدند، آدمهای ۲۵، ۲۶ سالهای که میگویند ما بچه بودیم، «قصههای تا به تا» را میدیدیم. خیلی اوقات هم میبینم خانوادهها برای بچههای کوچکشان دوباره «قصههای تا به تا» را میخرند. اینکه بچهها دوست دارند، برایم جذاب است. خوشحالم کاری کردم که در یادها مانده. به نظرم کارش را درست انجام داده «قصههای تا به تا».
از خاطرات بازی در «قصههای تا به تا» چیز جالب یا نگفتهای یادتان هست برایمان بگویید؟
برای من همهاش خاطره بوده، چون تقریبا ورودم به کار حرفهای بوده. آن موقع یک عالمه سرخوشی و امید داشتم. پر از شادی و شعف بودم، چون کاری را که دوست دارم، شروع کردم. گروه بسیار خوبی بودند که کنارشان بودم؛ خانم برومند، سعادت، پورمختار، آقای صدیق، بزدوده و همه. همه لحظاتش برایم شیرین است و خاطرهانگیز.
کار با بچهها و برای بچهها را خیلی دوست دارم، ولی دلم میخواهد کار خوب باشد. مطمئنا اگر یک زمانی یک کار خوب برای بچهها بگویند و یک کار خوب برای بزرگها، من کار خوب برای بچهها را انتخاب میکنم. احساس میکنم بچهها احتیاج دارند، مخصوصا بچههای کشور ما، احتیاج دارند. بچهها باید کار خوب ببینند، باید تئاتر خوب ببینند، باید برنامههای خوب ببینند. این چیزی است که «باید» است و متاسفانه در تلویزیون کم پیش میآید.