یک انتقام مذبوحانه از جایزه ادبی نوبل در سالی که نیست
ابراهیم قربانپور
«مطمئن نیستم در دنیایی که حتی میشود شاهزادهها را هم دستمالی کرد، بخواهم بچهدار شوم. جدی میگویم.»
البته الکسی سوروکین، نویسنده و کمدین سوئدی، خیلی زود متوجه شد که این قضیه یکی از آن چیزهایی است که شوخی کردن با آن ممکن است برایش گران تمام شود و بلافاصله اضافه کرد: «من هم مثل همه از زنها حمایت میکنم. این یکی را هم جدی میگویم.» و البته بعید است دیگر کسی باشد که احساس کند جنبش مبارزه با سوءاستفاده جنسی واقعا به حمایت خاصی نیاز دارد. زنانی که شروع به روایت تعرضهای جنسی مردان کردند، تا روی جلد مجله تایمز جلو رفتهاند، دارند یکی از معروفترین و متمولترین تهیهکنندگان هالیوود را به زندان میفرستند، جلوی ساخته شدن فصل بعدی یکی از محبوبترین سریالهای حال حاضر دنیا را گرفتهاند (البته در این یکی نقش مردان مورد تعرض قرار گرفته بیشتر است؛ لااقل برای تنوع) و در آخرین نمونه کاری کردهاند که جایزه نوبل ادبیات برای اولین بار بهخاطر یک ماجرای اخلاقی لغو شود.
مطمئنا هیچکس منکر این نیست که سوئدیها همانطور که از آنها انتظار میرود، کلاس کار را حفظ کردهاند. در ماجرای رسوایی جنسی آنها پای یک عکاس بزرگ روشنفکر و شوهر یکی از اعضای آکادمی نوبل در میان است که به ۱۸ زن ازجمله شاهزاده کشور سوئد تعرض کرده است. بعد از این رسوایی بزرگ همسر مرد محکوم از آکادمی نوبل کنارهگیری کرد و به دنبال او تعداد دیگری از اعضای آکادمی هم در اعتراض به این «زدن گردن مسگر شوشتری» استعفا دادند تا نوبل ادبیات برای اولین بار با مشکل عدم وجود تعداد اعضای کافی برای انتخاب روبهرو شود. فعلا آخرین تصمیم نوبلیها این است که برای حداقل یک سال جایزه نوبل را لغو کنند تا با «بازسازی اعتبار و حسن شهرت» آکادمی سال بعد به دو نفر جایزه بدهند.
اگر قرار باشد آکادمی به سنتهای تاریخیاش پایبند بماند، حتی این کار هم چندان ساده نیست. مطابق قانون عضویت در آکادمی مادامالعمر است و بعد از استعفای یک عضو آکادمی صندلی او تا زمان مرگش خالی میماند و نمیتوان به جای او عضو دیگری را برگزید. حتی با دور زدن این قانون عجیب هم هنوز کار زیاد ساده نیست؛ تعداد اعضای باقیمانده فعلی آکادمی برای رأیگیری انتخاب عضو جدید کافی نیست.
بههرحال این قانونهای دستوپاگیر مربوط به خود سوئدیهاست و به ادبیات جهان دخلی ندارد. خالی ماندن عنوان «برنده نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۸» فرصتی است برای خالی کردن دقدلیمان از همه انتخابها و اتفاقهای عجیب و غریب نوبل ادبیات در طول تاریخ، بدون اینکه متهم شویم به ادیب برنده و خوانندگانش حسودیمان شده است. یکجور لگد زدن به حریفی که خودبهخود هم روی خاک افتاده است. این درست که کمی شریرانه به نظر میرسد، اما بههرحال به لذتش میارزد.
حق آب و گل
آکادمی نوبل را به هر چیزی که بشود متهم کرد، به رعایت نکردن حق آب و گل یا بیتوجهی به حق همسایگی یا بها ندادن به تولیدات داخلی نمیشود. درواقع کارنامه نوبل ادبیات در این زمینه آنقدر روشن است که نیاز به هیچ دفاعی ندارد. سوئدیها تابهحال هشت بار تصمیم گرفتهاند اجازه ندهند جایزه از کشور خودشان بیرون برود و آن را به سوئدیها دادهاند. یعنی کشور سوئد بهتنهایی بیش از هفت بار کل قاره آسیا، آن هم با احتساب اورهان پاموکی که احتمالا حتی به ذهنش هم خطور نمیکند که داریم آسیایی محسوبش میکنیم، برنده جایزه نوبل شده است. حالا کافی است به این فکر کنید که چند نویسنده یا شاعر سوئدی را میتوانید نام ببرید تا متوجه شوید وقتی از عرق ملی آکادمی حرف میزنیم، دقیقا منظورمان چیست. علاوه بر آن هشت سوئدی، سه نفر دانمارکی، سه نفر نروژی، یک فنلاندی و یک ایسلندی هم برنده نوبل شدهاند. یعنی آکادمی در مجموع ۱۶ بار نویسندگان اسکاندیناویتبار را بهترین ادیبان سال تشخیص داده است؛ پنج بار بیشتر از کل اسپانیولیزبانهای دنیا که شامل اسپانیا و همه کشورهای آمریکای لاتین میشود. اساسا آکادمی بهندرت اجازه داده است جایزه از قاره اروپا خارج شود. حتی انگلیسیزبانهای دیگر نقاط جهان هم به اندازه انگلیسیزبانهای اروپا مورد استقبال آکادمی واقع نشدهاند. با در نظر گرفتن اینکه آکادمی نوبل در بیش از ۸۰ درصد موارد قاره اروپا را پسندیده است، تا چه اندازه میشود روی اعتبار جهانی انتخابهایش حساب کرد؟
حجاب زبان
بنا به وصیت آلفرد نوبل، جایزه ادبی نوبل قرار نیست صرفا به ارزش ادبی آثار ادبا توجه کند، بلکه توجه به ارزشهای آزادیخواهانه، مترقی و صلحطلبانه هم بخشی از ملاکهای انتخاب آکادمی است. با این همه همیشه این سوال مطرح بوده است که اعضای آکادمی چطور آثار نوشتهشده به زبانهای دیگر را داوری میکنند؟ شاید به همین خاطر است که آکادمی از میان بیش از دو میلیارد نفری که به زبان چینی صحبت میکنند، فقط دو نفر، از میان بیش از یک میلیارد نفری که عربی صحبت میکنند، فقط یک نفر، یعنی نجیب محفوظ، و از میان همه هندیزبانهای دنیا فقط یک دو زبانه، یعنی رابیند رانات تاگور، را برنده اعلام کرده است. وجود ۱۳ آلمانیزبان، ۱۴ فرانسویزبان، ۶ ایتالیاییزبان و ۷ سوئدیزبان در کنار ۳۲ انگلیسیزبان صدر جدول گویای کامل سنگینی کفه نوبل به سمت زبانهای اروپایی است. احتمالا نمیشود چندان خرده گرفت که چرا، اما بههرحال این غرق شدن کامل در زبانهای جریان اصلی لااقل تا اندازهای «جهانی بودن» نوبل ادبیات را زیر سوال میبرد.
نحوه انتخاب
موضع سیاسی؟ ارزش ادبی؟ ژانر فعالیت؟
هنوز کسی نمیداند. انتخابهای نوبل آنقدر عجیب و غریب بودهاند که کسی نمیتواند یک روند منطقی در آنها پیدا کند. مثلا تقریبا همه میدانند نوبل به این خاطر به خورخه لوییس بورخس جایزه نداد که او به حمایت از پینوشه، دیکتاتور راستگرای شیلی معروف بود. این انتخاب باعث میشود همه به این باور برسند که آکادمی تمایلات چپگرایانه دارد. در عین حال آکادمی به بوریس پاسترناک و سولژنتسین فقط به این خاطر جایزه داد که تمام تلاششان را برای بدنام کردن چپهای شوروی به کار بسته بودند. ممکن است گفته شود آکادمی هر گونه نزدیکی به سیاست را مذموم میداند و به مبارزان دو اردوگاه چپ و راست جایزه میدهد. در این صورت روشن نیست که چطور ممکن است مارکز با آن روابط نزدیک با فیدل کاسترو یا چرچیل و آستوریاس با سمتهای رسمی سیاسی برنده شده باشند.
آکادمی معمولا روی خوشی به ادبیات دراماتیک نشان نداده و نمایشنامهنویسان بزرگی را از جایزه محروم کرده است، اما به ناگهان تصمیم گرفت به داریو فو، که بیشتر بهعنوان یک کمدین و بازیگر شهره بود تا نویسنده، جایزه بدهد. جایزه به باب دیلن ترانهسرا، چرچیل با مقادیر زیادی اغماض تاریخنویس و اسوتلانا الکسیویچ مقالهنویس هم همین اندازه غافلگیرکننده و عجیب بودند.
بههرحال نمیشود فراموش کرد که جایزه نوبل هم مثل همه جوایز و انتخابهای دیگر بیش از هر چیز یک نمایش سرگرمکننده است؛ نمایشی برای جذاب و سرزنده بودن. وقتی پای سلیقه وسط میآید، همیشه اعتراضها هم جای خودشان را پیدا میکنند. در خط زمان زیر بعضی از معروفترین انتخابهای جنجالی آکادمی و خلاصهای از بحثهای دوروبرش را سیاهه کردهایم. خود این کار هم یک جور بازی است!
Ebrahim Ghorbanpour