من هی دارم گوله گوله اشک شوق میریزم که دکتر حداد عادل رأی نیاورد و نرفت توی مجلس.ایشان هر کجا باشد، هی کارنامه درخشان از ایشان میریزد. ولی واقعا حیف نبود ایشان با این همه معادل فارسی برود توی مجلس؟
مجلس که نیاز به زبان ندارد. وقتی صلاحیت کاندیداها برای انتخابات بررسی میشود، زبانشان هم خوب معاینه میشود. اصلا از همان زمان مشروطه که مجلسدار شدیم، همیشه نمایندهها زبان داشتهاند چهجور! نداشتند که توی مجلس نبودند!
حالا که خوشبختانه ایشان رای نیاورد، فرهنگستان زبان فارسی بهاندازه یک مجلس فعال شده. همین هفته قبل نام یک فروشگاه مشهور را معنی کرد و معنیاش را زدند سر در آن فروشگاه. تازه صاحب فروشگاه فهمید تا حالا «نان داغ، شکلات داغ» میفروخته و خبر نداشته.
اصلا این نام علمی معلوم نیست دیگر چه ننربازی است.
ما خودمان سالهاست به یک سوسک کوچک که خیلی بدبوست میگوییم «خسرچسونه» یا «سن» خیلی هم از این دو اسم راضی هستیم. اصلا میارزد ما برویم اسم علمی خرچسونه را حفظ کنیم و بگوییم Pentatomidae؟
یا مثلا به حشره مزاحمی که خیلی هم میرود روی اعصاب آدم خیلی راحت میگوییم «مگس». اگر میخواستیم اسم علمی بگوییم Diptera باید یک ترم میرفتیم کلاس زبان.
به یکی دو سایز کوچکتر از مگس هم میگوییم «پشه» نمیگوییم gambiae
باید تشکر کرد از کسی که یک زمان برای Pentatomidae و Diptera و gambiae معادل خرچسونه و مگس و پشه را انتخاب کرد. وگرنه حالا عدهای زباننشناس هی مقاومت میکردند و میگفتند که ما با Pentatomidae و Diptera و gambiae راحتیم. گفتن خرچسونه و مگس و پشه سخت است!
حالا قرار شده تولیدات آقای دکتر وارد کتابهای درسی بشود که از همان کودکی همه وقتی اسم آقای دکتر را میبینند دلشان یکجور بشود!
فرهنگستان گفته بهجای «آپاندیس» بگوییم «آویزه». پیشنهاد از این باحالتر؟
شما خیلی راحت میتوانید بگویید «این را آویزه گوشات کن»، ولی عمرا بتوانید بگویید «این را آپاندیس گوشات کن».
شدن میشودها. مگر این که کسی کرم داشته باشد که آقای دکتر را برنجاند.
یا مثلا میتوانید به راحتی بگویید «لباست به رختآویزه» ولی عمرا نمیتوانید بگویید «لباست به رختآپاندیسه» شدن میشودها. ولی احتمالا یکی پس گردنتان میزند که دیگر اینجوری درباره مسائل داخلی خانه، خارجی حرف نزنید.
یا وقتی میبینید ماجرایی شایعه است میگویید «دستآویزه» نمیگویید «دستآپاندیسه».
یکی دیگر از این معادلها «درون پوست» است به جای « آندودرم». آخ آخ آخ که من چقدر درد کشیدم از بس چیزی درون پوستم فرو رفت. هی میگفتم «یک تکه چوب به من آندودرم شده» ولی هیچ کس نمیفهمید چه شده. ولی حالا خیلی راحت میتوانید بگویید «یک تکه چوب درون پوست من رفته است.»
قبل از این وقتی خوشحال میشدید «آندودرم خودتان نمیگنجیدید»، ولی چون نمیفهمیدید آندودرم چیست، ترجیح میدادید کلا خوشحال نباشید. اما الان میتوانید خیلی راحت خوشحال باشید و «درون پوست خودتان نگنجید.»
من اتفاقا وقتی آقای احمدینژاد رئیس دولت شد در آندودرم خودم نمیگنجیدم. ولی چون نمیفهمیدم این چه چیز است، تا آخر دوره هشت ساله ایشان نتوانستم خوشحال باشم.
یکی از خطرهایی که از بیخ گوش همه ما گذشت، این است که از این به بعد بروید داروخانه بگویید پوشینه بدهید، به شما پوشینه میدهند. ولی قبلا که میگفتیم کپسول بدهید، کپسول گاز میدادند!
چقدر درد کشیدیم و هی به داروخانهای گفتیم یک «آنتیبیوتیک بدهید.» نمیدادند که. نگو اینها به زبان فارسی علاقه دارند. حالا که آقای دکتر پیشنهاد کرده به آنتیبیوتیک بگوییم «پادزی» بروید به داروخانه و ببینید که چقدر استفاده از زبان فارسی و معادلهای فرهنگستان به بهبود درد آدم کمک میکند.
درواقع یک دردم این بود که دندانم درد میکرد و پادزی میخواستم.
یک دردم هم این بود که زبان فارسی را پاس نمیداشتم و آنتیبیوتیک میخواستم.
اصلا اینجوری از یک سری چیزهایی جرمزدایی شد که خیلی زور داشت جرم باشد.
قبلا توی دارخانه میگفتید یک «پوشینه» بدهید یا یک «پادزی» بدهید، همین کار شما تشویش اذهان عمومی بود. حتی نیاز به پوشینه و پادزی هم نداشتیدها. فقط رفته بودید از اینها بخرید که زبان فارسی را تقویت کنید. اما تشویش اذهان عمومی بود. حالا تشویشش از بین رفته و شما هر چقدر دوست دارید میتوانید پوشینه و پادزی بخرید.
محمد علی مومنی