افزایش هر روزه پیچیدگیهای سربازی
علیرضا طهرانی
در هر جامعهای نیروی جوان و فعال و باانگیزه میتواند کانون توجهات را برای خودش داشته باشد. بهطور خاص در جوامعی با بافت فرهنگی سنتی یا جوامعی که در بلاتکلیفی همیشگی میان سنتها و شرایط زمانه درگیر میمانند، توقع از مردان به لحاظ تاثیرگذاری اجتماعی و درگیر شدن با سازوکارهای اقتصادی بالاتر است. این حرف ابدا و مطلقا بدان معنا نیست که نقش زنان در هیچ حوزهای نادیده گرفته شود. دو سال از مفیدترین سالهای جوانی یک مرد ایرانی باید در پیچیدگی دوران سربازی بگذرد. در این میان اما هستند کسانی که خود را درگیر سربازی نمیکنند و در جاهای دیگری گیر میافتند.
تز ماجرا
در یکی دو سال گذشته بحث رسیدگی به شرایط مشمولان غایب خدمت سربازی از سر گرفته شده است. راهکار دولت و ارگان نیروهای مسلح این بود که بشود با پرداخت جریمه مالی، مشمولانی که هشت سال یا بیشتر از زمان غیبتشان میگذرد، کارت معافیت دریافت کنند و محدودیتهای اجتماعیشان لغو شود. عدم امکان خروج از کشور، عدم امکان اشتغال در شرکتهای دولتی، قطع یارانه، منع بانکها برای پرداخت هرگونه تسهیلات و عدم اعطای مجوز کسب، تنها و تنها بخشی از محدودیتهای مشمولان غایب سربازی به شمار میرود. بدون شک کمتر موضوعی در تاریخ اجتماعی معاصرمان این اندازه مردم و مسئولان را به دردسر انداخته و به نظر نمیرسد که حالا حالاها بتوان آن را یک بار برای همیشه حل کرد. با وجود این بخش قابل توجهی از مردم حاضرند تمام این محدودیتها را به جان بخرند و نزدیک به دو سال از عمرشان را در پادگانها و محیطهای مشابه سر نکنند. سربازی در ایران خدمتی است که بخشی از آن یا تمامش برای برخی نخبگان، فرزندان ایثارگران و بعضیهای دیگر بهعنوان پاداش لغو میشود و بدیهی است که پاداش یک امر مثبت به حساب میآید!
در این میان طرح سازمان وظیفه عمومی مدتهاست که درگیری مردم با مسئله سربازی را تشدید کرده است. زمانی که اعلام شد مشکل خدمت تمامی مشمولان غایبی که تا پایان اسفند سال ۹۳، هشت سال تمام غیبت داشتهاند، میتواند با جریمه ریالی حلوفصل شود، به نظر میرسید که راه تازهای برای تعامل در این مورد پیدا شده است و میتواند شروعی بر تغییر در تصمیمگیریهای مرتبط باشد و از طرفی بودجه مناسبی برای نیروهای مسلح به ارمغان بیاورد. مطابق با آمار نزدیک یک و نیم میلیون مشمول غایب در کشور وجود دارد که در سال گذشته حدود ۳۰۰ هزار نفر و در سال جاری تا به اینجا در حدود ۱۵۸ هزار نفر برای پرداخت جریمه ثبتنام کردهاند. بر اساس تصویب کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، قیمت پایه برای دارندگان مدرک تحصیلی زیردیپلم ۱۰ میلیون تومان است و به ازای هر مقطع تحصیلی پنج میلیون تومان به قیمت پایه اضافه خواهد شد. به این ترتیب اگر تمام مشمولان واجد شرایط و با احتساب جریمه دیرکرد بهطور میانگین موظف به پرداخت ۲۵ میلیون تومان باشند، ارگان نیروهای مسلح میتوانست مبلغی بیش از ۳۷ هزار میلیارد تومان به دست بیاورد. در این شرایط و با توجه به استقبال تعداد کمی از واجدین شرایط میتوان به ضرر مالی بزرگ این ارگان پی برد. اتفاقی که میتواند دلیل خوبی برای ادامهدار بودن این طرح باشد. حالا در این میان مجلس شورای اسلامی تصویب کرده است که مشمولان غایب میتوانند بدون هیچ مشکلی از داشتن گواهینامه رانندگی برخوردار باشند. اتفاقی که درست خلاف ماده ۵۸ مکرر قانون خدمت وظیفه عمومی دانسته شده است. طبق این ماده نیروی انتظامی موظف بود از راههای قانونی اقدام به تعقیب و دستگیری مشمولان غایب کند و اخذ یا تمدید گواهینامه راه خوبی برای این مهم به شمار میرفت. نیروی انتظامی اما در اقدامی قابل توجه این کار را «دامگستری» و مغایر با حقوق شهروندی دانسته است.
حالا هنوز مشخص نیست که مجلس و سازمان وظیفه چه زمانی به توافق میرسند و مشمولان غایب میتوانند به یکی از حقوق شهروندی خود دست پیدا کنند. این اما، تمام ماجرای این افراد نیست.
آنتیتز داستان
وعده احقاق سربازی حرفهای چند سالی است که ورد زبان برخی از مسئولان شده است. کار به جایی رسید که این مطلب در ضمن وعدههای ریاست جمهوری کاندیداها راه پیدا کرد. راهکار اما شاید مشخصتر از تمام این اقدامات باشد. در شرایطی که در پایتخت و تمام شهرها و روستاهای ایران معضلات فرهنگی و اجتماعی بسیاری وجود دارد، چه اصراری بر تلف کردن دو سال از عمر نیروی فعال جامعه وجود دارد. برای مثال با وجود فاجعه پیشآمده درخصوص ساختمان پلاسکوی تهران، چرا فارغالتحصیلان رشتههای معماری و شهرسازی برای فعالیت گسترده درخصوص ایمنسازی و ترمیم بافت شهری جذب نمیشوند تا از این راه آنطور که باید و شاید خدمتی مقدس انجام دهند. حتی میشود کمیسیونهای تخصصی شورای شهر و مجلس را با همکاری مشمولان وظیفه متخصص به جای کشتیگیران و وزنهبرداران تشکیل داد. همان اتفاقی که سالهاست در مورد فوتبالیستها رخ میدهد. بازی در یک تیم نظامی؛ البته این ماجرا نیز خالی از اشکال نیست. چه بهتر که فوتبالیستها بهعنوان خدمت به جای بازی کردن در یک تیم نظامی در بحث آموزش تیمهای پایه فدراسیون فوتبال کمک کنند. این ماجرا نهتنها قابل تعمیم و گسترش به تمام حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ورزشی است، بلکه درحقیقت میتواند برای کشور خدمتی مقدس و قابل قبول باشد. درواقع با همان مقرری یک سرباز، شاید بتوان اقدام به رفع گسترده عیوب و نواقص حوزههای مختلف کشور کرد.
و اما سنتز قضیه
می گوییم نه این، نه آن. دانشکده افسری و نیروهای داوطلب مانند بسیج، میتوانند همچنان در بحث آماده به رزم نگه داشتن نیروهای مسلح کمک کنند. آموزش حرفهای این نیروها و تبدیل کردن این افراد به متخصصان جنگ و فنون نظامی قاعدتا اتفاق بسیار مطلوبی است. از طرف دیگر یک کارگروه تخصصی برای سایر اقشار و متخصصان و فارغالتحصیلان در جبهههای علمی و تخصصی دیگر، موظف باشند دو سال تمام بسته به توان و سواد و شرایطی که دارند، در راه اعتلای ایران قدم بردارند. نه سیخ بسوزد نه کباب. هم خدمت اتفاق بیفتد هم نیروی جوان جامعه بازدهی مناسب داشته باشد. درواقع با کمترین هزینه میشود کارهای جهادی واقعیتری انجام داد.
شماره ۶۹۵
سلام
واقعا ممنون مطلب خیلی جالبی بود ولی چیزی که زیاد بهش پرداخته نشد بزرگترین مشکل اجباری یعنی هدر رفتن دوسال از زندگی نیروی جوان کشور بود. بیاییم فرض رو بر این بزاریم که اجباری حرفه ای بشه همونطور که من الان دارم با تخصص و حرفه ی خودم خدمت میکنم و ماهی صد و بیست هزار تومن به عنوان حقوق به حسابم واریز میشه، جالب اینجاست که اگر من این کار رو در محل کار خودم انجام بدم ماهی یک تا دو میلیون درآمد خواهم داشت.من فکر میکنم مشکل اصلی اجباری به بردگی گرفتن مشمولان وظیفه هستش چون با این حقوق که حتی هزینه رفت و آمد رو تأمین نمیکنه و هر دستوری که صادر میشه رو باید انجام بدیم اسم دیگه ای بجز بردگی نمیشه روش گذاشت.