وقتی از حفاظت از محیط زیست حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
مریم عربی
محققان دانشگاه میشیگان ابزاری برای تشخیص سرطان ابداع کردند. محققان دانشگاه میشیگان یک خودروی هوشمند دوستدار محیط زیست ساختند. محققان دانشگاه میشیگان رابطه میان مصرف گیلاس و کاهش حملات نقرس را ثابت کردند. محققان دانشگاه میشیگان رابطه دینداری و انتخاب رشته دانشگاهی را بررسی کردند… این روزها از این دست گزارهها در دنیای مجازی فراوان است. به نظر میرسد عدهای چهره دانشگاهی که سردمدار آنها محققان دانشگاه میشیگان هستند، شبانهروز وقت خود را صرف کشف روابط پنهان میان موضوعات باربط و بیربط میکنند تا به زندگی مردم دنیا جهت بدهند. این مسئله ذهن اغلب ما را پر از اطلاعات غلط و بهدردنخوری کرده که در بسیاری موارد توسط خود همین محققان نقض میشود. هر روز با انبوهی از فرضیهها و دستورالعملهای بیخاصیت مواجه میشویم که نهتنها کارآمد نیست، بلکه ممکن است مخرب هم باشد. برخی از این باورها اما چنان در ذهنمان حک شده که محال است بتوانیم خلاف آن را بپذیریم. بخش عمده این فرضیاتِ بدیهی فرضشده، در حوزه محیط زیست است؛ حوزهای که چند وقتی است حساسیت جوامع نسبت به آن بالا رفته است. اما پژوهشهایی که اخیرا انجام شده، نشان میدهد که اغلب بدیهیات این حوزه، درحقیقت توهمی بیش نیست.
توطئه گاوی!
در شعار تبلیغاتی فیلم آمده: «این فیلمی است که سازمانهای فعال در زمینه محیط زیست نمیخواهند شما آن را تماشا کنید.» از فیلم COWSPIRACY یا «توطئه گاوی» حرف میزنیم؛ مستندی که ممکن است مهمترین فیلمی باشد که برای نجات کره زمین ساخته شده است. در شگفتانگیز بودن این فیلم همین بس که دارن آرونوفسکی کارگردان «قوی سیاه» و «نوح» درباره آن گفته، این مستند میتواند الهامبخش یک جنبش بزرگ محیط زیستی باشد. اما چه چیزی این مستند را تا این حد متفاوت و شایسته تقدیر کرده است؟
مستند COWSPIRACY از یک راز بزرگ پرده برداشته که فعالان صنعت دامپروری و حتی سازمانهای بزرگی که ادعای حمایت از محیط زیست را دارند، سالهاست درباره آن سکوت کردهاند. حقایق جمعآوریشده در این مستند نشان میدهد که گاوها بزرگترین عامل تخریب محیط زیست هستند. این مستند با زبانی طنزآمیز، گاوها را عامل اصلی آلودگیهای زیستمحیطی، کاهش پوشش گیاهی، کمبود آب و افزایش گازهای گلخانهای معرفی میکند. هر گاو سالانه بهطور متوسط بین ۷۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم متان تولید میکند؛ گازی که تاثیرات مخرب آن بر تغییرات آبوهوایی ۲۳ برابر بیشتر از دیاکسید کربن است. درنتیجه تولید متان سالانه هر گاو معادل ۲۳۰۰ کیلوگرم دیاکسید کربن است. برای تولید این میزان دیاکسید کربن ۱۰۰۰ لیتر بنزین باید مصرف شود. با در نظر گرفتن اینکه هر خودرو به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر، ۸ لیتر بنزین مصرف میکند، برای تولید این حجم از دیاکسید کربن باید سالانه ۱۲هزار و ۵۰۰ کیلومتر رانندگی کرد! بنابراین ظاهرا واجبتر از ترک عادت استفاده از خودروی شخصی، کنار گذاشتن مصرف گوشت گاو است.
صنعت پردرآمد دامپروری باعث انقراض گونههای جانوری و نابودی زیستگاهها شده، اما حتی رهبران جنبشهای محیط زیستی دنیا هم ترجیح میدهند این موضوع پنهان بماند. آنها حتی پا را از این هم فراتر میگذارند و مستندساز را تهدید میکنند که اگر این موضوع را پیگیری کند، بد میبیند! این مستند چشم بیننده را به حقایقی عجیب باز میکند. میفهمیم حیوانی که قرنهاست از آن بهعنوان حیوان مفید یاد میکنیم و سنگش را به سینه میزنیم، میخواهد سر به تن محیط زیست نباشد.
گیاهخواری ممنوع!
اغلب کسانی که خود را حامی محیط زیست میدانند، فکر میکنند که با رو آوردن به گیاهخواری و ترک مصرف گوشت میتوانند به محیط زیست کمک کنند. این در حالی است که نتیجه پژوهشهای انجامشده، این حامیان محیط زیست را بر سر یک دوراهی بزرگ قرار میدهد. سازمان فائو پژوهشی انجام داده که نشان میدهد کشاورزی عامل تولید ۱۸ درصد از کل گازهای گلخانهای دنیاست. این رقم از میزان تولید گازهای گلخانهای در کل صنعت حملونقل جهان بیشتر است.
تاثیرات مخرب کشاورزی در مناطق مختلف جغرافیایی، متفاوت است و طیف گستردهای را دربر میگیرد؛ از آثار مخرب کودهای شیمیایی و پسابهای کشاورزی گرفته تا فرسایش خاک در نتیجه زراعت مفرط و جنگلزدایی و بیابانزدایی. این باور با باورهای سنتی ما در خصوص فواید درختکاری زمین تا آسمان تمایز دارد. پژوهشها نشان میدهد که آسیبهای جبرانناپذیر درختکاری برای محیط زیست، گاهی اوقات از اثرات مخرب فعالیت کارخانههای صنعتی هم مخربتر است.
مورد عجیب کیسههای پلاستیکی
این روزها اگر کسی پیدا شود که بگوید حذف کیسههای پلاستیکی آنقدرها هم که همه میگویند مفید نیست، میخواهیم سر به تنش نباشد. اسم این کیسهها بد دررفته، اما ممنوعیت استفاده از آنها هم میتواند نتایج مخربی داشته باشد. حذف این کیسهها علاوه بر اینکه انجام امور روزمره سختتر کرده، در کمال ناباوری بر اساس پژوهشهای صورتگرفته، مشکلات اقتصادی فراوانی را هم به دنبال خواهد داشت؛ بدون آنکه تاثیر قابل توجهی بر وضعیت محیط زیست داشته باشد.
استدلال مطرحشده برای این ادعای عجیب این است که چیزهایی که بهعنوان جایگزین کیسههای پلاستیکی مورد استفاده قرار میگیرد، چندان هم بهتر از پلاستیک عمل نمیکند؛ مثلا کیسههای کاغذی یا پارچهای. پلاستیک را میتوان چند بار استفاده کرد، اما کاغذ یا پارچه معمولا یکبارمصرف هستند. کاغذ نسبت به پلاستیک جای بیشتری را در مراکز جمعآوری و دفع زباله میگیرد (۹ برابر بیشتر) و بهسرعت هم تجزیه نمیشود. دیوید تایلر استاد شیمی دانشگاه اورگان ادعا میکند که کیسههای پلاستیکی نسبت به کاغذ و پارچه، آب کمتری را مصرف میکنند، به مواد شیمیایی کمتری نیاز دارند و گازهای گلخانهای کمتری تولید میکنند. گذشته از این، طبق گزارش گاردین، از زمانی که کیسههای پلاستیکی رایگان از اغلب فروشگاهها جمعآوری شده، آمار فروش کیسههای پلاستیکی بستهبندی شده ۴۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. این کیسهها از کیسههای رایگان ضخیمتر و بزرگتر هستند و تهدید بزرگتری برای محیط زیست محسوب میشوند.
نکته بعدی اینکه کیسههای پلاستیکی فقط ۰.۴ درصد از زبالهها را تشکیل میدهند و ممنوعیت استفاده از آنها تاثیر چندانی بر مشکل زبالههای شهری ندارد. در نتیجه انرژی و هزینهای که صرف تبلیغ عدم استفاده از کیسههای پلاستیکی میشود، میتواند صرف موارد مفیدتری شود. مسئله بعدی، مسئله بهداشت کیسههای چندبارمصرف است که میتواند به محل تجمع باکتری تبدیل شود. پژوهشی که در دانشگاه آریزونا انجام شده، نشان داده که ۹۷ درصد از مصرفکنندگان کیسههای چندبارمصرف نمیدانند که باید این کیسهها را بشویند. گذشته از این، شستوشوی مداوم آنها هم هزینه زیادی را تحمیل میکند. پژوهشها نشان داده که در کالیفرنیا هزینه شستوشوی این کیسهها، هفتهای یک بار به مدت پنج دقیقه، بیش از ۱.۵ میلیارد دلار است. اغلب مصرفکنندگان چند بار بیشتر از این کیسهها استفاده نمیکنند و این میزان مصرف نمیتواند هزینههای تولید آنها را جبران کند.
آنچه در لایههای زیرین پنهان است
اما دلیل این همه گفتههای ضد و نقیض و پنهانکاری از طرف فعالان محیط زیست چیست؟ چرا اغلب آنها ترجیح میدهند در بسیاری از زمینهها خودشان را به ندانستن بزنند؟ گذشته از آن دسته از گروههای به ظاهر مدافع محیط زیست که با گرفتن رشوههای کلان، با سازمانهای بزرگ و قدرتمند همراه میشوند و به پنهانکاری رو میآورند، گروه دیگری هم هستند که از ترویج باورهای مرسوم در زمینه محیط زیست کسب درآمد میکنند. این گروهها در سطح بینالمللی به ترویج فرهنگی پرداختهاند که به نام محیط زیست و به کام کسبوکارهای جدید و سبز است؛ کسبوکارهایی که محصولات و خدماتی بهظاهر سازگار با محیط زیست را به مصرف کنندگانِ تشنه حمایت از محیط زیست ارائه میدهند. این فرهنگ در بسیاری از نقاط دنیا به ایجاد یک سبک زندگی نسبتا لاکچری منجر شده: جینهای ارگانیک ۱۶۰ یورویی تن کنید؛ یک بطری نوشیدنی خنک ارگانیک ۵۰ یورویی بنوشید و پورشه هیبریدی ۵۲۰ هزار یورویی سوار شوید.
در حال حاضر در بسیاری از نقاط دنیا تفرجگاههایی به وجود آمده که مدعی استفاده مسئولانه از اکوسیستم و منابع طبیعی است؛ تفریحگاههایی که وقتگذرانی در آنها مستلزم پرداخت هزینههایی هنگفت است. محصولات ارگانیک، خودروهای هیبریدی، پاتوقهای اکوتوریسم و فشنهای سبز و حامی محیط زیست؛ چه بهتر و انسانیتر از اینکه چنین سبک زندگی دوستدار محیط زیستی را در پیش بگیریم؟ اما این سبک زندگی که گاردین در گزارشی از آن با عنوان «اکو-لایفاستایل» نام برده، روی دیگری هم دارد؛ بازار پررونق و روبهرشد محصولات سبز و ارگانیک. این یک مدل اقتصادی مصرفگرایانه جدید است که با جاذبههای پیدا و پنهان خود، ما را به وضعیت امروزیمان رسانده است.
چرا اکو-لایفاستایل؟
سبک زندگی سبز، جذاب و مد روز است. اگر وانمود کنیم که دغدغههای محیط زیستی داریم، در میان دوست و آشنا شأن و منزلت بیشتری پیدا میکنیم. گذشته از این، مترقی و آگاه به نظر میرسیم. در سالهای اخیر، تعداد زیادی از سلبریتیها اقدام به تبلیغ اکو-لایف استایل کردهاند. اغلب آنها سلبریتیهای رو به افول یا چهرههای ریاکاری بودند که خواستهاند از این طریق به اعتبار گذشته برگردند. مصداق بارز این مسئله پرنس چارلز ولیعهد بریتانیاست که در سخنرانیهایش از سادگی و هارمونی حرف میزند، اما ۱۰۰هزار دلار صرف یک تور چندروزه با قطار برای ترویج بازیافت میکند. از کریس مارتین، خواننده گروه موسیقی کلدپلی، گرفته تا استینگ که برای تغییرات آبوهوایی ترانه و آهنگ خلق کردهاند، وقتی پای عمل به میان بیاید، طور دیگری رفتار میکنند. مثلا برای رفتن به یک مهمانی ساده، از هواپیمای شخصی استفاده میکنند. یا جان تراولتای مشهور که مدام دیگران را برای مقابله با گرمایش زمین تشویق میکند، اما خودش پنج هواپیمای شخصی دارد. پیام آنها آشکار است: «آنطور که ما میگوییم رفتار کنید، نه آنطور که رفتار میکنیم.» مردم هم چشم و گوش بسته قبول میکنند.
طبق گزارش گاردین، ۵۰۰ میلیون از ثروتمندترینهای دنیا که هفت درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند، مسئول ۵۰ درصد از آلودگیهای زیستمحیطی هستند. این در حالی است که فقیرترینها فقط هفت درصد از این آلودگیها را تولید میکنند. بسیاری از حامیان محیط زیست از مزایای سبک زندگی سبز حرف میزنند، درحالیکه رعایت این مسئله برای ۸۰ درصد از ساکنان شهرها هیچ توجیهی ندارد: کیفیت زندگی آنها پایین میآید، بدون آنکه کمک قابل توجهی به محیط زیست کرده باشند. در این میان صرفا درآمد قابل توجهی عاید کسبوکارهایی میشود که این سبک زندگی را ترویج میکنند.
زندگی سبز خوب است؛ به شرطی که در خدمت مدلهای جدید کسبوکار قرار نگیرد. حمایت واقعی از محیط زیست زمانی اتفاق میافتد که سازمانهای حامی محیط زیست منافع شخصی را کنار بگذارند و یک بار هم که شده، به تصویر کلیتر و درازمدتتری از فاجعهای که در حال وقوع است، نگاه کنند.
شماره ۷۱۶