چرا رشته چاپ در دانشگاه هنر منحل شد؟
امین مختاری
بدون تردید اگر به سیاست، فرهنگ، هنر و صنعت هر کشور پیشرفتهای نگاه کنیم، بهسادگی میتوانیم به نقش چاپ در عصر امروز پی ببریم. تاثیر صنعت چاپ هم در بُعد فرهنگی و هم در بعد صنعتی غیرقابل انکار است. اما چاپ و آموزش آکادمیک آن در کشور ما در چه نقطهای قرار دارد؟ سوالی مهم با جوابی بسیار نا امیدکننده.
در سال ۸۲، برای اولین بار در دفترچه انتخاب رشته کنکور، رشته چاپ با ظرفیت ۲۵ نفر برای علاقهمندان به این رشته اضافه شد. دانشگاه هنر اولین دانشگاه دولتی با این رشته بود و تنها دانشگاه دولتی دارای این رشته باقی ماند. اما همه چیز به همین ختم نشد. دانشگاه هنر آخرین ورودی رشته چاپ خود را در سال ۹۱ گرفت و پس از آن از دفترچه حذف شد! یعنی دقیقا بعد از یک دهه. آخرین ورودیهای این رشته هماکنون درحال گذراندن ترم ۸ خود هستند و با رفتن آنها از دانشگاه هنر، وجود رشتهای با این نام به فراموشی سپرده خواهد شد. اما از کجا شروع شد و چه شد که به اینجا ختم شد.
در نگاه اول اینکه بزرگترین دانشگاه هنری خاورمیانه به فکر راهاندازی این رشته افتاده، آن هم درست زمانی که کشور به آن نیاز داشته، تحسینبرانگیز است. اما کمی عمیقتر که پیگیر این آغاز میشویم، با روایتی متفاوت از آنچه به آن میاندیشیدیم، روبهرو میشویم. روایتی که همه، از دانشجویان گرفته تا فارغالتحصیلان و اساتید، به شکلی غیررسمی به آن معترفاند. روایتی که به همان سالهای ۸۱ و ۸۲ برمیگردد که ریاست دانشگاه هنر برعهده دکتر محمدرضا حافظی بوده است. دستگاه افست ۵/۴ ورق چهاررنگ خریده میشود. بزرگترین خرید آن سالهای دانشگاه هنر. خریدی که اختصاص یافتن بودجه کلانی از بودجه سالانه دانشگاه به آن هیچ توجیهی نمیپذیرفت. اینگونه شد که زمینه به وجود آوردن رشته چاپ فراهم آمد. عدهای از اعضای هیئت علمی دانشگاه دور هم جمع آمدند و بهسرعت شرح درسی در مدت کوتاهی برای این رشته نوشتند. شرح درسی که از شرح درس ۳۰ سال قبل رشته چاپ دانشگاه هایزنبرگ آلمان الگوبرداری شده بود! اینگونه این رشته و دانشجویان آن تبدیل به بهترین بهانه دانشگاه شدند. دانشجویانی که همه آنها از ورودی ۸۲ تا ورودی ۹۱، میگویند که فقط این دستگاه پیشرفته را از دور دیدهاند و اجازه کار با آن به آنها داده نشده است. گویا از نظر مدیران این رشته تنها در صورت کسب درآمد از دستگاه، استفاده از آن دارای مجوز بوده است و نه آموزش دانشجویان این رشته.
در زندگی همه انسانها گاهی رویدادهایی پیش میآید که چندان نیکو نیست، ولی دستهای از انسانها که غالبا موفقاند، با درایت خویش با آن موارد کاری میکنند که در ادامه مسیر تبدیل به خیر و نیکی شوند. راهاندازی رشته چاپ شاید با نیت نیکی همراه نبود، اما میتوانست در ادامه تبدیل به حرکتی بزرگ برای پیشرفت ایرانمان شود. اتفاقی که هیچوقت نیفتاد و گویا دلسوزی برای این رشته وجود نداشت. در مصاحبهای در سال ۹۲، از آقای کشتیآرا، مدیر گروه وقت این رشته، سوال شد که دلیل ورودی نگرفتن رشته چاپ چیست و آیا این رشته در حال انحلال است؟ او پاسخ داده بود که این تصمیم فقط برای همین یک سال بوده و دلیل آن هماهنگی تقویمی با سنجش است تا مشکل تکمیل ظرفیتها حل شود. اما این تصمیم در سالهای بعد هم تکرار شد تا امروز که آخرین ورودیها به ترم آخر رسیدهاند و چیزی به نام دفتر گروه چاپ در دانشگاه هنر وجود ندارد!
در رابطه با کیفیت آموزش این رشته و امکانات دانشگاه، گلگی همیشگی دانشجویان چاپ برای دانشجویان رشتههای دیگر آشناست. با بررسی آمار ورودیها و فارغالتحصیلان این رشته بهسادگی میتوان ریزش بسیار زیاد دانشجویان را دریافت. ریزشی که بخشی از آن مربوط به رفتن دانشجویان به سایر رشتههای نیمهمتمرکز در ترمهای بعد بود و بخش مهم دیگری مربوط به کسانی که با اشتیاق سرکوبشده، از تحصیل در این رشته انصراف میدادند. با نگاهی اجمالی به فارغالتحصیلان این دهه میتوان دریافت که اکثریت آنهایی که از این رشته و شرایط دانشگاه دلسرد نشدهاند، توانستهاند به جایگاه مهمی در صنعت چاپ ایران دست پیدا کنند. این مسئله نشاندهنده ظرفیت موجود این رشته در جامعه و نیاز این صنعت به متخصصان این رشته است. امید اینکه مسئولان کاری کنند.
شماره ۶۸۲