گزارش تحلیلی «چلچراغ» از عصر توطئهچینی و مروری بر پدیده نظریه توطئه
نسیم بنایی
مارس ۲۰۱۴ بود که هواپیمای پرواز ۳۷۰ خطوط هواپیمایی مالزی در جنوب شرق آسیا ناپدید شد. عدهای میگفتند این هواپیما به دلایل سیاسی مخفی شده است. چند سال پیش، شرکت کوکاکولا، فرمول جدیدی از نوشابه خود را با عنوان کوکِ جدید روانه بازار کرد. عدهای میگفتند این شرکت برای بالا بردنِ تقاضای کوکاکولای اصلی، دست به چنین کاری زده است. برخی افراد معتقدند زیر فرودگاه بینالمللی دنور، شهری زیرزمینی قرار دارد که مقر سرانِ نظریهپردازِ نظم نوین جهانی است یعنی همان افرادی که کنترل نظم جهان را در اختیار گرفتهاند. زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ به کاخ سفید راه یافت، صحبتهای زیادی میشد. برخی میگفتند او عروسک خیمهشببازیِ پولدارهاست و عدهای دیگر میگفتند اوباما اصلا در آمریکا به دنیا نیامده و درنتیجه نباید به ریاستجمهوری در این کشور میرسیده است. وقتی برای نخستین بار در مورد ویروس ایدز اطلاعرسانی شد، برخی افراد ادعا کردند سازمان سیا این ویروس را ابداع کرده و به بدن انسانها تزریق کرده است. جماعت زیادی هم معتقدند گرمایش زمین اصلا واقعیت ندارد و ساخته ذهن برخی افراد متوهم است. اینها تنها بخشی از نظریههای توطئه در عصر حاضر است. آخرین نظریه توطئه همگانی هم شاید همین ماجرای کرونا باشد. عدهای میگویند این ویروس ساخته دست بشر است و به کمک دولتها دست به دست میشود تا آشوبهای خیابانی سرکوب شوند، یا واکسن فروخته شود، یا حرفهای دیگری از این قبیل. همه اینها نظریههای توطئه هستند. اما چه چیزی باعث میشود انسانها به نظریههای توطئه گرایش پیدا کنند؟ آیا در عصر جدید، شاهد خیزش نظریههای توطئه هستیم؟ از آنجا که در عصر توطئهچینی و انبوه نظریات توطئه زندگی میکنیم، شناخت و آگاهی از تاریخ و ابعاد روانشناسانه این پدیده ضروری است.
تاریخ انسان پر از مواردِ باور به نظریه توطئه است. این روزها هم هر اتفاقی، از حملات تروریستی گرفته تا تصادفات هواپیمایی و جنگ و حتی فجایع طبیعی، همیشه با یک بدبینی و نظریه توطئه همراه میشود. گویی همیشه بازیگرانی پشت پرده دور یک میز نشستهاند و برای هدفی مشخص به صورت پنهانی توطئه میکنند. دنیل پایپس در کتاب خود با عنوان «توطئه» که در سال ۱۹۹۷ نوشته شده، ادعا میکند اکثر نظریههای توطئه در تاریخ انسان، اشتباه بودهاند. او بعدها در مصاحبههایی گفته است که مثلا حضور سیا در پشت پرده ماجرای قتل جان اف کندی و همچنین درگیری دولت بوش در حادثه ۱۱ سپتامبر دو نمونه از نظریات توطئهای هستند که مشخص شد اشتباه بودهاند و همین دو نمونه متاخر نشان میدهد که پدیده نظریه توطئه در عصر حاضر، نیاز به تحلیل و بررسی دارد.
عصر توطئهچینی
بسیاری از اهالی دانشگاه، روزنامهنگاران و مردم عادی، این روزها معتقدند ما در عصر «توطئهچینی» زندگی میکنیم. در واقع آنها بر این باورند که در دوره حاضر، با خیزش توطئهچینی روبهرو هستیم. اما آیا چنین چیزی صحت دارد؟ آیا شواهد تجربی هم چنین ادعایی را تایید میکنند؟ پژوهشهای بسیاری در این زمینه صورت گرفته و نتیجه اصلی این بوده که هر دورهای نظریههای توطئه خودش را داشته است. اما رایج بودن این پدیده در زمان حال نسبت به گذشته، در هیچیک از پژوهشها به اثبات نرسیده است. مِد اِستاد، تحلیلگر و استاد دانشگاه، در پژوهشی در ارتباط با نظریه توطئه که در نشریه سیج منتشر شده است، ادعا میکند تعداد نظریههای توطئه در طول زمان افزایش پیدا نکرده است. او میگوید هر دورهای، نظریات توطئه خودش را داشته است.
اما یکی از نکاتی که در پژوهشهای محققان به دست آمده، این است که مردم در طول سالهای گذشته نسبت به سیاست و اهالی دنیای سیاست، بدبین شدهاند. همین بدبینی هم باعث شده نظریات توطئه در این حوزه پررنگتر شوند. از یک سو، شاهد نظریات توطئه در عالم سیاست هستیم و از سوی دیگر، در هر مسئلهای ادعا میشود که پای عدهای سیاستمدار در میان است. در حقیقت افزایش بدبینی به سیاستمداران، منجر به شکلگیری نظریات توطئه در این زمینه شده است. این مسئله در بزرگترین دموکراسیها هم کاملا مشهود است. مطالعهای درباره رضایتمندی مردم از دموکراسی در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۲ هم نشان میدهد میزان رضایت و خشنودی مردم از دموکراسیها کمتر شده است. به این ترتیب، کشورهای دموکراتیک هم با خیزش نظریه توطئه در بروز هر اتفاقی، مواجه هستند.
برخی افراد ادعا میکنند نظریات توطئه بیشتر مختص جوامع غربی است. اما مطالعاتی که در نشریه سیج منتشر شده، نشان میدهد شهروندان در سرتاسر جهان سرگرم نظریهپردازیِ توطئه هستند. این مسئله هم در اروپای شرقی و هم در آسیا و حتی در آفریقا و خاورمیانه کاملا رواج دارد. به این ترتیب نظریهپردازی مثل گذشته، امری رایج است. اما باورپذیری مردم و شهروندان نسبت به چنین نظریاتی تا حدودی تغییر کرده است. در واقع به نظر میرسد به دنبال شکلگیری نظریه توطئه پس از هر بحران، عده بیشتری این نظریات را باور میکنند و این مسئله میتواند جای نگرانی داشته باشد، چراکه نوعی بیاعتمادی همگانی را در جهان نشان میدهد.
توطئه در گذر تاریخ
در گذشته بحران همیشه رخ میداده، اما بحرانهای بزرگ مالی و اقتصادی، بیشتر مختص عصر حاضر است. به همین دلیل است که نظریه توطئه در این زمینه هم بیشتر شده است. در واقع به دنبال هر بحران، عموما نظریه توطئهای شکل میگیرد. حالا که شرکتهای نفتی به غولهای بزرگی تبدیل شدهاند و تنها از طریق آلودگی هوا میتوانند نفت تولید کنند و محصول خود را بفروشند، طبیعی است که نظریه توطئه را ایجاد کنند و بگویند گرمایش زمینه حقیقت ندارد و صرفا توطئه است. در واقع هرچه اقتصاد بزرگتر و پیچیدهتر میشود، نظریههای توطئه در مورد آن هم ابعاد تازهتری پیدا میکند. این شاید بزرگترین تحول نظریه توطئه در تاریخ انسان باشد.
در واقع نگاهی به تاریخ نظریه توطئه نشان میدهد در نظریات جدید، اغلب انگشت اتهام به سمت دولتها یا شرکتهای بزرگ روانه است و کمتر پیش میآید فردی از دل جامعه به دلیل منافع شخصی خودش دست به اقدامی در پشت پرده زده باشد. البته گروههای مذهبی و عقیدتی هنوز هم در مظان اتهام هستند. بسیاری از مواقع گفته میشود که یک گروه مذهبی خاص همیشه پشت مثلا ماجراهای تروریستی است. مشابه این ماجرا را میتوان در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی هم دید. مثلا هیتلر مدام در سخنرانیهایش هر خرابکاری را به یهودیها نسبت میداد. نتیجه آن هم کورههای آدمسوزی بود.
البته در گذشته هم دولتها گاهی متهم به توطئه میشدند. برای مثال در سال ۶۴ پس از میلاد بود که رم باستان بهکلی آتش گرفت. باد آتش را از خانهای به خانه دیگر منتقل میکرد و خانههای چوبی بهراحتی میسوختند. آتش تقریبا یک هفته ادامه پیدا کرد. درنهایت خاکستری از رم بر جا ماند. وقتی آتش تمام شد، رم هم نابود شده بود. بسیاری از مردم در این شهر جان خود را از دست دادند، یا بیخانمان شدند. امپراتور آن زمان نِرون بود که به صورت کاملا اتفاقی یک هفته پیش از آتشسوزی به شهری دیگر رفته بود و به محض باخبر شدن از آتش، به رم بازگشت، اما همه میگفتند توطئهای در کار بوده و نرون با همراهی اطرافیانش دست به چنین اقدامی زده است. نرون هم از شنیدن این خبرها ناراضی بود. درنتیجه نظریه توطئه خودش را نشر داد و جامعه مسیحیان را متهم کرد و گفت آنها توطئهچینی کردهاند. به این ترتیب گروههای مذهبی همیشه در مظان اتهام برای نظریههای توطئه بودهاند.
نمیدانم پس توطئهای در کار است!
پرسشی که در مورد نظریه توطئه ذهن را مشغول میکند، این است که چه چیزی باعث میشود افراد این نظریات را باور کنند؟ یعنی چه چیزی باعث میشود مردم به نظریه و توهم توطئه گرایش پیدا کنند؟ واقعیت این است که نظریههای توطئه پاسخهایی ساده و مستقیم برای پرسشهای ذهنی انسان دارند. تصور کنید بحرانی رخ داده است، سادهترین پاسخ این است که کدام نهادها و بخشهای جامعه با این بحران در ارتباط هستند و به کدامیک کمترین اعتماد را داریم؟ طبیعی است که در مرحله نخست، پاسخ به پرسش همان نهادِ مرتبطی میشود که کمترین میزان اعتماد را در میان مردم دارد و نظریه توطئه به همین سادگی شکل میگیرد و مردم هم آن را میپذیرند.
یکی دیگر از دلایل روانشناسانه شکلگیری نظریه توطئه و باور به آن، این است که مردم هر گاه احساس کنند نسبت به چیزی کنترل ندارند، سریع به نظریه توطئه پناه میبرند. به لحاظ روانشناسی هم وقتی سلطه روی موضوعی وجود نداشته باشد، یا نسبت به آن اطمینان خاطر نباشد، بستری برای توهم و توطئه فراهم میشود. مثلا در قتل یا ترور یک رئیسجمهوری، مردم سلطه یا اطمینان خاطری ندارند، درنتیجه خیلی سریع در اولین مرحله به نظریه توطئه میرسند.
شاید مسئلهای که باید به آن توجه ویژه داشت، این است که هر بار بحرانی رخ میدهد، باید در انتظار شکلگیری یک نظریه توطئه باشیم. اگر این بحران، کمتر در حیطه اختیارات مردم باشد و به نهادی ربط پیدا کند که مردم نسبت به آن بیاعتماد هستند، بدون تردید نظریه توطئه شکل خواهد گرفت.
در عصر توطئهچینی و نظریههای توطئه، شناخت از ابعاد روانشناسانه و تاریخی این ماجرا، صرفا کمک میکند واقعیت در میان انبوه نظریههای توطئه گم نشود. به همین دلیل است که مطالعه و شناخت نسبت به این پدیده برای داشتن حیاتی آگاهانه و ایجاد تغییر در کیفیت زندگی بشر، ضرورت دارد.
فیلمهای شوکهکننده
تئوری توطئه در سینما خود را بیش از هر جای دیگری از وجوه مختلف هنر نشان میدهد. شاید دلیل اصلی این مسئله عامهپسندتر بودن سینما نسبت به عمده قالبهای دیگر هنری است. بسیاری از فیلمهایی که با چنین مضمونی داستان خود را ساختهاند، امروزه از مشهورترین آثار سینمایی تاریخ به حساب میآیند. در ادامه با پنج فیلم مشهور سینمایی که پیرامون تئوری توطئه داستانسرایی کردهاند، آشنا میشویم.
«زِد» (۱۹۶۹) فیلمی به کارگردانی کاستا گاوراس بر اساس رمانی از واسیلیس واسیلیکاس است. در این تریلر سیاسی با داستانی درباره وقایع مربوط به قتل سیاستمدار دموکرات یونانی، جورجیوس لامبراکیس، در سال ۱۹۶۳ روبهرو میشود. این فیلم مشهور تصویری تاریک از وضعیت سیاسی یونان ارائه میدهد و عصبانیت خود کارگردان از حکومت دیکتاتوری نظامی در یونان را مشاهده میکنیم. بازیگر مشهوری چون ژان لویی ترنتنیون که در آن زمان بسیار جوانتر از امروز بود، در این فیلم نقشآفرینی کرده است.
فیلم بعدی «کاندیدای منچوری» (۱۹۶۲) به کارگردانی و تهیهکنندگی جان فرانکنهایمر است. اساسا لفظ «کاندیدای منچوری» امروز به معنای یک جاسوس در ساختار سیاسی یک کشور استفاده میشود. این فیلم هم برگرفته از رمانی با همین نام، نوشته ریچارد کاندون است. حضور ستارهای چون فرانک سیناترا در این فیلم تریلر نئونوآر در محبوبیت آن تاثیر فراوانی داشت.
آلن پاکولا در سال ۱۹۷۶ فیلمی بسیار مشهور با نام «تمام مردان رئیسجمهور» ساخت که داستان مربوط به فعالیتهای دو ژورنالیست معروف بود که رسوایی واترگیت در دوران ریچارد نیکسون را برای واشنگتن پست مورد تحقیق و تفحص قرار داده بودند. این فیلم با بازی رابرت ردفورت و داستین هافمن در ایران هم طرفداران زیادی دارد.
داستانهای مربوط به ریچارد نیکسون هرگز پایان پیدا نمیکنند و دائما خوراک برای سینما ایجاد میکنند. رابرت آلتمن معروف هم با ساختن فیلم «افتخار پنهان» (۱۹۸۴) سهم خود را در بررسی رفتارهای شخصی نیکسون روی پرده برد. فیلیپ بیکر هال، یگانه ستاره این فیلم بود.
فیلم آخر هم «انفجار» است که تحت تاثیر «انفجار»، «آگراندیسمان» یا همان «افشا»ی آنتونیونی در سال ۱۹۸۱ به کارگردانی برایان دوپالما ساخته شد. بر عکس فیلم آنتونیونی که یک عکس بعدها لایه پنهان یک جنایت را لو میداد، در این فیلم با بازی جان تراولتا و نانسی آلن، یک فایل صوتی پرده از یک جنایت سیاسی برداشت.