نگاهی «چلچراغی» به تحولی که قهوه در تاریخ بشریت ایجاد کرد
اکسیر دنیای مدرن
روزانه دومیلیارد و ۲۵۰ میلیون فنجان قهوه در سرتاسر جهان مصرف میشود. یعنی هر نفر به طور میانگین هر روز ۲.۵ فنجان قهوه مینوشد. اما تا حدود سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ میلادی، گیاه قهوه صرفا شبیه به یک گیاه خودرو و هرز بود که تقریبا از قرن دهم میلادی در اتیوپی میرویید و قبیلههای بومی در این کشور آن را مصرف میکردند. وقتی شیوه کِشتِ آن کشف شد، تولید آن هم جان گرفت.
در سال ۱۵۰۰، قهوه به یک نوشیدنی رایج در جهان عرب بدل شده بود. حدودا ۱۵۰ سال بعد هم موج قهوه اروپا را درنوردید. کمی بعد هم، قهوهخانهها به محیطهای پرترددی تبدیل شدند که در آنجا مشتریان فنجانهای قهوه را یکی پس از دیگری مینوشیدند و ساعتها با هم تبادل فکر و اندیشه میکردند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که عربها برای نخستین بار یاد گرفتند به صورت اصولی، گیاه قهوه را به نوشیدنی بدل کنند. همانها تجارت این کالا را هم به راه انداختند. به مرور تا قرن شانزدهم، قهوه به کالایی آشنا در سرزمین آریاییها، مصر، سوریه و ترکیه تبدیل شده بود. اسناد تاریخی اینطور نشان میدهد که عربها سالها قهوه را در انحصار خودشان نگه داشتند و اجازه صادرات گیاه زنده آن را به سایر نقاط جهان ندادند.
اما بالاخره در سال ۱۶۱۶ هلندیها موفق شدند یک گیاه زنده قهوه را به سرزمین خودشان ببرند و انحصار آن را بشکنند. قهوهخانهها هم ابتدا در شهرهایی مثل مکه راه افتادند. حتی میگویند مقامات دولتی در یمن، مردم را تشویق میکردند که قهوه بنوشند. در همان زمان بود که نخستین اثرات قهوه نمایان شد.
نوشیدنیِ انقلابی
تولیدکنندههای قهوه به تولید این کالا بسنده نمیکردند. آنها قهوهخانهها را هم به راه انداخته بودند تا سود بیشتری به دست آورند. دولتها هم برای اینکه از این سود بهره ببرند، روی قهوه و قهوهخانه، مالیات گذاشته بودند. اما درحالیکه در دمشق و قاهره و دیگر نقاط جهان، قهوهخانهها یکی پس از دیگری، افتتاح میشدند، مردم در دورهمیهای داخل قهوهخانهها با هم درباره مسائل سیاسی و اقتصادی گپ میزدند. به این ترتیب، قهوه راهی برای گپ زدن درباره مسائل کلان باز کرده بود، راهی که گاهی میتوانست به تحولات بزرگ و حتی انقلاب ختم شود.
سال ۱۶۲۹ بود که برای نخستین بار، اروپاییها صاحب قهوهخانه شدند. این قهوهخانه در ونیز راه افتاد. انگلیسیها هم در سال ۱۶۵۲، در آکسفورد صاحب قهوهخانه شدند. به گواه تاریخ، تا سال ۱۶۷۵، بیش از سههزار قهوهخانه فقط در انگلستان باز شد. همین شرکت لویدز لندن (LIoyd’s of London) که این روزها به عنوان یکی از معروفترین کارگزاریهای بیمه در بریتانیا فعالیت دارد، ابتدا به عنوان قهوهخانه لویدز راهاندازی شده بود.
فرانسویها در سال ۱۶۷۲ نخستین قهوهخانهشان را راهاندازی کردند. کمی بعد در سال ۱۶۸۶ هم معروفترین قهوهخانهشان با عنوان کافه پروکوپ (Café Procope) افتتاح شد؛ کافهای که هنوز هم دایر است. ظاهرا این قهوهخانه یکی از محبوبترین اماکن روشنفکریِ فرانسه است، حتی میگویند محل تولد دایرهالمعارف، همین کافه بود.
ابداع تلخ شیطان
این روزها قهوه به کالایی معمولی و در عین حال محبوب در میان مردم جهان، بهویژه غربیها تبدیل شده است. اما همیشه اینطور نبود. در ابتدا، خیلیها قهوه را دوست نداشتند. برخی هم به آن لقب «ابداع تلخِ شیطان» را داده بودند. ظاهرا حتی کشیشها هم آن را کالای خوبی نمیدانستند و تلاش میکردند از طریق برخی مداخلهها، جلوی گسترش آن را بگیرند. اما این اقدامات موفقیتآمیز نبود و درنهایت قهوه، محبوب شد.
برخی از کافهها و قهوهخانهها هم اجازه نمیدادند زنان وارد آن مکان شوند. برخی از قهوهخانههای اروپایی مانع ورود زنان میشدند. بهویژه در انگلستان و فرانسه، از این اتفاقات زیاد رخ میداد. آلمانیها در این زمینه کمی بازتر بودند و بیشتر به زنان اجازه حضور در قهوهخانهها را میدادند.
ورود به ینگه دنیا
آن روزها که قهوه به نوشیدنیِ محبوبِ عربها و اروپاییها تبدیل شده بود، مردم در آمریکای جنوبی، حتی از وجود این کالا، خبر هم نداشتند. بالاخره سال ۱۷۱۸ بود که عدهای از هلندیها توانستند قهوه را به برزیل ببرند؛ جایی که اکنون خودش به مهد تولید قهوه در جهان بدل شده است. به این ترتیب، قهوه سر از آمریکا درآورد. بریتانیاییها هم در سال ۱۷۳۰، قهوه را به مردم جاماییکا معرفی کردند و مردم این کشور هم به تولید قهوه روی آوردند. رفتهرفته دیگر کشورهای این منطقه هم با قهوه آشنا شدند.
یک فنجان فکر روشن
در آمریکای شمالی اما، قهوه از اواسط ۱۶۰۰ میلادی وارد نیویورک، فیلادلفیا و بوستون شد. قهوهخانهها هم در این مناطق آغاز به کار کردند. البته چای هنوز نوشیدنی غالب در این منطقه بود و طرفدارانی پروپاقرص داشت. اما روند تغییرات اجتماعی به گونهای بود که تقاضا برای قهوه در آمریکا را افزایش داد و آن را به نوشیدنیِ مرجح مردم این کشور تبدیل کرد.
قهوه از میزان بالایی کافئین برخوردار است؛ عنصری که سطح هوشیاری را بالا میبرد و انسان را از خواب دور میکند. همین ویژگی، منشأ تحولات این کالا در سرتاسر جهان شد. در جهان، بسیاری از زاهدان، قهوه مینوشیدند تا شبها بیدار بمانند و به عبادت بپردازند. در دوران عثمانی هم، درویشها از قهوه کمک میگرفتند تا هوشیار باشند و حتی گفته میشود پیش از چرخشها و رقص سماع، قهوه مینوشیدند.
در غرب، نوشیدنیهای الکلی نظیر آبجو، جزو نوشیدنیهای غالب مردم بود. چه در مهمانیها و چه در میخانهها، همه نوشیدنیها از دسته نوشیدنیهای الکلی بودند. الکل نقطه مقابل قهوه بود، درحالیکه قهوه سطح هوشیاری را بالا میبرد، نوشیدنیهای الکلی افراد را مست و از خودبیخود میکرد و این مستی به ضرر کار و اقتصاد تمام میشد. یعنی درنهایت بهرهوری نیروی کار پایین میآمد. اما با قهوه، شرایط بهکلی تغییر کرد، قهوه همان اکسیری بود که خواب را از چشمان مردم میربود و آنها را وادار میکرد در ساعتهای بیداری، مشغول به کار شوند.
علاوه بر افزایش بهرهوری، لطف دیگر قهوه این بود که از مسیر قهوهخانهها به توسعه روشنفکری کمک میکرد. درحالیکه برخی شهرهای غربی مثل لندن، آماده ورود به عصر روشنفکری بودند، قهوه به بهانهای برای دورهمی و تبادل نظر و اندیشه تبدیل شده بود. فضاهای دورهمی به قدری جدی شده بود که حتی در بریتانیا، پادشاه خیال میکرد مردم در قهوهخانه سرگرم توطئه برای سرنگون کردن او هستند و این گعدههای درون قهوهخانهها را تهدیدی برای تاجوتخت خود میدید.
در غرب، ادبیات عمدتا در قهوهخانهها رشد کرد. روزنامهها معمولا از دل دورهمیهای درون قهوهخانهها شکل میگرفتند. حتی برخی آثار موسیقیدانهایی نظیر باخ و بتهوون هم از درون همین قهوهخانهها متولد شدند. ریشه انقلاب فرانسه و آمریکا هم تا حدودی به همین قهوهخانهها بازمیگردد.
البته برخی افراد هم قهوه را مسئول بطالت و هدررفت اوقات خود میدانستند. آنها در قهوهخانهها قهوه مینوشیدند و ساعتها بیدار میماندند و بیهوده گپ میزدند و بعد هم با تنی خسته به خانه بازمیگشتند. به همین خاطر قهوه را مسبب این خستگیها و بطالت زندگیشان میدانستند.
قهوه، خوب یا بد، جای خود را در دل مردم باز کرد. حالا قهوهخانهها هنوز محل روشنفکری و تبادل نظر هستند و قهوه هنوز همان کالای محبوب جهانی است که با افزایش سطح هوشیاری و ربودن خواب از چشم، جای سایر نوشیدنیها، حتی چای را در بسیاری از نقاط جهان گرفته و تمدن بشریت را دگرگون کرده است. صنعت و بازار آن هم به یکی از سوددهترینها در جهان تبدیل شده است. بیجهت نیست که توماس جفرسون، سومین رئیسجمهوری آمریکا، سالها پیش درباره این کالا گفت: «قهوه، کالای محبوبِ جهان متمدن است.»
نویسنده: نسیم بنایی
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۶۸