تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۸/۲۶ - ۱۴:۳۲ | کد خبر : 8522

سال‌های دور از خانه

هستی عالی‌طبع «جان پدر کجا استی؟» گزاره‌ای است که علی‌رغم کهنه شدنش، هنوز در خاطر خیلی‌هایمان باقی مانده است؛ این‌که حملات و انفجارهای کابل به دانشگاه‌های منطقه ختم نشد و به مدارس و مراکز آموزشی کنکور رسید، برای همه ما یک پیغام روشن داشت؛ مقاومت قدرت‌ها در برابر آموزش، تصمیم برای بستن مسیر تحصیل برای […]

هستی عالی‌طبع

«جان پدر کجا استی؟» گزاره‌ای است که علی‌رغم کهنه شدنش، هنوز در خاطر خیلی‌هایمان باقی مانده است؛ این‌که حملات و انفجارهای کابل به دانشگاه‌های منطقه ختم نشد و به مدارس و مراکز آموزشی کنکور رسید، برای همه ما یک پیغام روشن داشت؛ مقاومت قدرت‌ها در برابر آموزش، تصمیم برای بستن مسیر تحصیل برای دانش‌آموزان و دانشجویان آموزش نسل جوان افغان و سرکوب آنان. در این شماره از کلاسور، به بهانه شرایط سختِ امروز تحصیل افغانستانی‌‌ها در کشور خودشان، با افغانستانی‌هایی که به منظور تحصیل در ایران به سر می‌برند، حرف زدم.  تجربه تحصیل دانشجوهای افغان در دانشگاه‌های ایران را به همراه حرف‌هایشان درباره تاثیر اتفاقات اخیر در روند آموزشی کشورشان در شماره پیش رو می‌خوانید.


مردم هیچ‌وقت از تحصیل دست نمی‌کشند

راوی: علیرضا؛ از دانشکده فیزیک یکی از دانشگاه‌های پایتخت

وقتی از دانشجوهای غیرایرانی صحبت می‌کنیم، اول از هر چیزی نباید فراموش کنیم که این دانشجوها به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول، کسانی که متولد یا ساکن ایران هستند، ولی تابعیت خارجی دارند، و گروه دوم، کسانی که از کشور خودشان به قصد تحصیل به ایران آمده‌اند. دانشجوهای غیرایرانی که در ایران متولد شده‌اند، اغلب‌ از خانواده‌های مهاجر به دنیا آمده‌اند. این دسته از دانشجوها برای تکمیل کردن مدارک هویتی خود شامل گذرنامه، روادید تحصیلی و… بایستی یک بار ابتدا به کشور خود مراجعه کنند و پس از دریافت روادید تحصیلی اجازه دارند که برای ادامه تحصیل به ایران بازگردند.

شرایط دانشجوهای غیرایرانی با توجه به دانشگاهی که در آن مشغول به تحصیل‌اند، واقعا متفاوت است. خوش‌بختانه تجربه شخصی من در دانشگاه خودم چه در زمان آموزش حضوری و چه در آموزش مجازی تجربه خوبی بوده. در سه سال گذشته با توجه به ارتباطاتی که ما به عنوان دانشجوهایی با ملیت‌های متفاوت با هم داریم، شاهد مشکلات دانشجوهای غیرایرانی در دانشگاه‌های دیگر بودم. مشکلاتی نظیر هزینه بسیار بالای تحصیل در دانشگاه‌های علوم پزشکی که باعث شد تعدادی از دانشجوها از تحصیل انصراف دهند، یا مثلا ممنوعیت تحصیل در برخی رشته‌های خاص که در حال حاضر برای خود من هم نگرانی‌هایی به وجود آورده. تحصیل در رشته‌هایی مثل فیزیک پلاسما، فیزیک ذرات بنیادی و… به معنای واقعی برای ما ممنوع هستند. مسئله بعدی زبان است، در دانشگاه‌های ایران تمامی دوره‌ها به زبان فارسی ارائه می‌شوند و این برای دانشجوهای غیرایرانی که با زبان فارسی آشنایی کاملی ندارند، مشکلاتی را به همراه دارد و گاهی باعث نارضایتی آن‌ها می‌شود. من هیچ‌وقت با زبان مشکلی نداشته‌ام، چون در ایران متولد شده‌ام و تا حد زیادی با فرهنگ مردم آشنا هستم و مثل خودشان صحبت می‌کنم. جالب است که هم‌کلاسی‌ها و اساتید وقتی متوجه می‌شوند که من غیرایرانی هستم، هیجان‌زده می‌شوند و معمولا سعی می‌کنند رابطه دوستانه‌ای با هم داشته باشیم. خوش‌بختانه من تا امروز برخورد زننده‌ای در فضای دانشگاه ندیدم، البته این تجربه شخصی من است و ممکن است برای بقیه دانشجوها این‌طور پیش نرفته باشد. همان‌طور که گفتم، شرایط دانشگاه‌ها با هم متفاوت است. مثلا برخی دانشگاه‌ها برای دانشجویان غیرایرانی در مناسبت‌های مختلف نیز برنامه‌های جالب و متفاوتی دارند. برنامه‌هایی مثل جشن شب یلدا، جشن نوروز، اردوهای تفریحی و… ولی برخی دیگر این‌طور نیستند. مثلا از تعدادی از دانشجوهای پزشکی و پیراپزشکی غیرایرانی شنیده‌ام که بعد از تحصیل اجازه کار در ایران را ندارند، یعنی این محدودیت در مدرک پایان دوره‌شان قید شده است! این را هم اضافه کنم که این شرایط فقط در برخی دانشگاه‌ها وجود دارد و عمومی نیست. در حالت کلی شرایط کاملا مساوی است، اما کیفیت امکانات و تجهیزات (برای کل دانشجوها) نسبت به چیزی که قبل از ورود به دانشگاه انتظار داشتم، پایین‌تر است و اکثر دانشجوها هم همین نظر را دارند.

در رابطه با افغانستان‌ هم می‌خواهم بگویم که طالبان حتی در زمان حکومت خودشان هم دختران را از تحصیل منع می‌کردند و حالا هم که قدرتی ندارند، سعی می‌کنند با حملات تروریستی مانع از تحصیل مردم و به‌خصوص دختران  شوند. در چند سال اخیر شاهد بودیم که حملات وحشتناکی به دانشگاه کابل، آموزشگاه کنکور دخترانه کوثر و مدرسه دخترانه سیدالشهدا داشتند، اما چیزی که مهم است، این است که مردم هیچ‌وقت از تحصیل دست نمی‌کشند. مهم‌ترین مثال هم خانم علیزاده است که سه سال قبل در یک حمله تروریستی، هم هم‌کلاسی‌های خودش را از دست داد و هم خودش زخمی شد، ولی با تلاش و امید بسیار سال قبل نفر اول کنکور شد و همین حالا که ما داریم صحبت می‌کنیم، در ترکیه در حال تحصیل است. چند روز قبل هم یک تصویری از جریان برگزاری کنکور امسال در فضای مجازی پخش شد که خانمی را نشان می‌داد که با این‌که سرطان خون داشت، اما با کیسه خون و سرم به جلسه کنکور آمده بود تا بتواند در کنکور شرکت کند و تحصیلات خود را ادامه دهد. دیدن این چیزها می‌تواند برای ما امیدوارکننده باشد. ما امیدواریم.

افکار افراطی طالبان باید رنگ ببازد

راوی: سمیه؛ از دانشکده علوم اجتماعی یکی از دانشگاه‌های پایتخت

تجربه من با پذیرفته شدن با رتبه دو رقمی در دانشگاه دولتی شروع شد. متاسفانه در مرحله اول به من گفتند که به دلیل تبعه بودنم باید شهریه شبانه دانشگاه را پرداخت کنم! در واقع بین رتبه ۲۲ من و دیگری خیلی تفاوتی نبود، چون علی‌رغم این‌که روی کارت دانشجویی من کلمه «روزانه» قید شده بود، من در حال پرداخت شهریه شبانه دانشگاه بودم. در کمال تاسف تجربه من در دانشگاهی که بودم، پر از تبعیض بود و گفتن همه این چیزها برای من تلخ و سخت است. بن‌های دانشجویی‌ای که در ایام مختلف به دانشجوها داده می‌شد هم از آن دست تبعیض‌هاست، چون تا جایی که من یادم است، به اتباع چیزی تعلق نمی‌گرفت. اتفاقاتی از این قبیل وجود داشت. درباره وام‌های دانشجویی نیز داستان همین بود، یا مثلا علی‌رغم تلاش‌های من برای دریافت بورس به من گفته بودند که اگر تصمیمت بورسیه شدن است، باید از خارج از ایران اقدام کنی و ما از داخل تبعه‌ای را به عنوان دانشجوی بورسیه نمی‌پذیریم. البته خیلی از قوانین را می‌شود پذیرفت، ولی محدودیت‌ها برای یک دانشجوی تبعه زیاد بود/ هست.

درباره برخوردها می‌خواهم چندتا نکته را متذکر شوم. این‌که گاهی نوع برخوردها در فضاهای دانشجویی آزاردهنده است، تمسخرآمیز است و خیلی وقت‌ها من را معذب می‌کرد. من همیشه حجاب کاملی داشتم و همین موضوع هم باعث شده بود بیشتر مسخره‌ام کنند. من همیشه می‌شنیدم که من را با عنوان «دختر افغانیه» معرفی می‌کنند. در جریان بودن این قبیل تفکرات در فضای دانشگاه علوم اجتماعی واقعا جالب نبود. این نگاه تبعیض‌آمیز واقعا نباید باشد، ولی به بدترین شکل ممکن حضور داشت! بچه‌ها خیلی از در دوستی وارد نمی‌شدند و اوایل با گارد بسته با من برخورد می‌کردند. نکته دیگری که واقعا عجیب بود، مربوط به نگاه کلی‌ای بود که نسبت به ما در دانشگاه در جریان بود. خانواده من خانواده تحصیل‌کرده‌ای‌اند و من وقتی به بچه‌ها می‌گفتم که مثلا پدرم ریاست دانشگاه را به عهده دارد، همگی تعجب می‌کردند، چون همه فکر می-کردند افغان‌ها همگی از قشر پایین‌اند و کارگرند و حتی نمی‌دانند تحصیل چیست! این حرف‌ها و عقیده‌ها واقعا برای من خوشایند نبود، ولی وجود داشت متاسفانه. بی‌انصافی است اگر نگویم که در عین حال که این رفتارها وجود داشت، اساتید و دانشجوهایی بودند که آن‌قدر برخورد خوبی با من داشتند که من اتفاقات تلخ را فراموش می‌کردم و تجربه‌های بد من را می‌پوشاندند. من همیشه از این افراد ممنونم.

در مورد مسائل اخیر افغانستان دلم می‌خواهد بگویم که وقتی فضا یک فضای مردسالاری و پدرسالاری باشد، رخ دادن این اتفاقات هم بعید نیست. ما در ایران درجه کمتر این نگاه را داریم، ولی متاسفانه در افغانستان در مرحله غیرقابل تصوری از این دیدگاه قرار داریم. طالبان از مخالف‌ترین گروه‌های مذهبی درباره حضور زنان در جامعه است و در برابر این‌که زنان تحصیل کنند، مشغول به کار شوند و به هر نوعی در جامعه حاضر باشند، مقاومت می‌کنند و برای تحقق نیافتن این مسائل هر کاری می‌کنند. در این شرایط شما شرایط یک دختر شیعه هزاره را تصور کنید و ببینید در چشم طالبان چقدر دلیل هست برای به قتل رساندن آن دختر، تکه‌تکه کردنش، انتحاری و هر چیزی شبیه این‌ها! او از نظر طالبان همه ویژگی‌هایی را که فرد را برای انتحاری دم در مدرسه مستحق می‌کند، دارد و طالبان حق نفس کشیدن و زندگی کردن را از او می‌گیرد. مردم شیعه و خصوصا هزاره‌ها میزان قابل توجهی از مهاجرت به کشورهای اروپایی، آمریکایی و حتی همسایه‌ها را تجربه کردند، و این مهاجران پس از برگشت به افغانستان تغییر و تحول فرهنگی را بین خودشان ایجاد کردند و بین هزاره‌ها مفاهیمی چون حق تحصیل برای زنان،  استقلال مالی و حضور در جامعه را به نسبت سایر اقوام جا انداختند و این روند بین هزاره‌ها قابل توجه‌تر و سریع‌تر طی شد و به مرور هم موفقیت‌ها فاحش شد. مثلا ما بین افراد هزاره نخبه‌هایی را داریم که اصلا اجازه کار به او نمی‌دهند و مدام آزارشان می‌دهند. طالبان از نسل جدید افغانستان که قرار است در دامن این زنان مستقل شکل بگیرد، می‌ترسند و این‌جاست که افکار افراطی طالبان باید رنگ ببازد، کما این‌که بسیاری از کشورهایی که در افغانستان دخالت می‌کنند، انگشت اتهامی به سمت زنان دارند، چون می‌دانند که زنان قادر به ایجاد تغییراتی‌اند که می‌توانند مشکلات امروز کشور ما را حل کند و همین این قدرت‌ها را می‌ترساند.

چلچراغ ۸۱۸

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟