داستان دو سرباز را بارها شنیدهایم که بیآنکه یکدیگر را بشناسند، یا کینهای از هم به دل داشته باشند، در میدان جنگ مقابل هم میجنگند، برای کسانی که همدیگر را میشناسند. و ناگهان این دو سرباز در چشمه آب به هم میرسند. وقتی این واقعیت دردناک را نویسندهای و داستانسرایی به ما نشان داد، تقابل دو انسان حتی در میدان جنگ هم برایمان عجیب شد. اما عجیبتر از آن، تقابل انسانها در جایی است که جنگی نیست. حتی پیوند است. یگانگی است و کسانی قصد آن کردهاند.
این یکی عجیبتر از آن میدان جنگ است. مثل تقابلی که هیزمش را این روزها کسانی فراهم کردند میان کسانی که از یک پیکرند. پیکر خراسان، پیکر زبان فارسی. میان ایرانیان و افغانستانیها که معلوم نیست از کجا به بعد افغانستانیاند و از کجا خراسانی. به چشم است؟ یا به لهجه؟ یا شناسنامه؟ یا به مرز؟ یا به چه؟
هر چند که سعدی وسعت یکپیکر بودن و از یکدیگر بودن را تا مرزهای آدمیت باز میکند و میسراید «بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند»
شاید هم جنگی پنهان یا جنگی بیسروصدا تدارک دیده شده و ما را در مقابل هم گذاشتهاند. ما که از یک تنیم و زبان هم را میفهمیم. یک شعر میخوانیم و ترانهها و تاریخ و دین مشترک داریم. نیاز نیست مثل فیلمها حتما در یک صحنه نمایشی باشیم که فکر کنیم با طرف مقابل نهفقط دشمنی نداریم، که یار و همراه و همفرهنگ و همتاریخیم. بلکه در همین موقعیت صلح هم بایست مراقب باشیم که تقابل نکنیم.
آن دو سرباز که در چشمه به هم رسیدند و احتمالا نشستند و با هم لبی تر کردند، میدانند که در سربازخانه قانونی دارند که میگوید: «تنبیه برای همه، تشویق برای یک نفر.» در سربازخانهها خطا و اشتباه به پای همه نوشته میشود. اما نیکی و کار درست فقط یک صاحب دارد. این روزها که در مسئله مهاجران افغانستانی کلیگویی و عمومیت دادن «خطا و اشتباه» برجسته شده، یاد آن قانون عجیب سربازخانهها میافتم و فکر میکنم اگر این قانون در سربازخانه لزوم دارد، اما در عرصه اجتماع چرا باید اجرا شود؟
در دوره مدرن که مسئولیت فردی اهمیت پیدا کرد و هر کس مسئول رفتار و کردار خود شد، هنوز عدهای اشتباه یک نفر را به پای یک گروه و گاه یک قوم و یک کشور مینویسند. امیدوارم با نگاهی انسانی عکس آن قانون سربازخانه را در جامعه اجرا کنیم. بدی را به پای همان کس بنویسیم که مرتکب شده. اما خوبی را تعمیم بدهیم. وقتی یک افغانستانی کاری نیک کرد، تعمیم بدهیم به همه افغانستان.
اگر ایرانی مهماننوازی کرد، آن را تعمیم بدهیم به همه ایرانیان. بگذاریم نیکی منتشر شود. بگذاریم نیکی به آدمها بچسبد. البته زبان فارسی میان ما جاری است. پس غمی نیست.
نویسنده: محمدعلی مومنی
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۵۵