درباره سریالهای تلویزیونی کرهای و بلاهت تماشاییشان
مریم معروفی
مردان درونگرا و آرام، زنهای انتقامجو با چشمهای بادامی گرد، آدم پولدارهایی با دستهای آلوده به خون، عاشقانههای آبکی با پایان شاد، میزهای غذاخوری کوتاه، بالشهای استوانهای، کارائوکه و نودل و کیمچی و چاپستیک؛ تقریبا همه سریالهای کرهای را میتوان با همین چند کلمه توصیف کرد. ماجرای تولیدات تلویزیونی کرهای تقریبا از دو حالت خارج نیست؛ یا داستان آدمهایی است که با جان کندن خودشان را بالا میکشند و پول و پله و قدرتی برای خودشان دستوپا میکنند تا از کسی که زندگیشان را به باد داده انتقام بگیرند، یا کمدی رمانتیکهای آبکی با پسر و دخترهای خوشتیپی که مدام بیخودی با هم لجبازی میکنند و در آخر سر عقل میآیند و میفهمند نیمه گمشده هم هستند. اما این داستانهای تکراری با کلیشههای خستهکننده چه دارند که بیننده را یکی دو سال تمام پای یک سریال تلویزیونی صد و چند قسمتی مینشانند؟
وقتی مال بد بیخ ریش صاحبش نمیماند
ساختن یک سریال کرهای معمولا کار سخت و پرهزینهای است، اما تقریبا میتوان اطمینان داشت که چیز دندانگیری از آن درنمیآید. بااینحال، همین محصول خستهکننده تاسفبار در همه دنیا مخاطب پیگیر دارد؛ از مغولستان تا ایران و اندونزی. صادرات درامهای تلویزیونی کرهای از ۸ میلیون دلار در سال ۲۰۰۱، به ۱۵۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ رسیده است. بااینحال، تهیهکنندهها میگویند هنوز هم جا برای رشد در آسیا و سایر کشورهای دنیا هست. این رشد عجیب و غریب نشاندهنده علاقهمندی دنیا به فرهنگ یکی از ثروتمندترین کشورهای آسیاست؛ البته سریالبینهای ایرانی در این شیفتگی، گوی سبقت را از باقی دنیا ربودهاند.
به گزارش فایننشال تایمز، ایران، عراق و امارات متحده عربی از مهمترین خریداران درامهای تاریخی و محافظهکارانه ساخت کره جنوبی هستند. فایننشال تایمز دلیل اصلی این طرفداری پروپاقرص را حساسیت این کشورها روی موضوع حجاب میداند. به گفته یکی از تهیهکنندگان شبکه KBS، شرکتهای فیلمسازی کرهای به صورت خاص سریالهایی تاریخی را با پوششهای مورد قبول کشورهای اسلامی به قصد بازارهای خاورمیانه میسازند؛ لباسهایی آنقدر پوشیده که اگر زنهای ایرانی بر تن میکردند، دیگر نیازی به حضور گشت ارشاد در خیابانها نبود. گذشته از پوشش بازیگران زن، باقی خطوط قرمز مورد نظر کشورهای اسلامی هم رعایت میشود تا محصول بیکیفیتِ تولیدشده، بیدردسر به فروش برود و روی دست صاحبش نماند.
تلویزیون ملی رومانی هم از دیگر طرفداران درامهای کرهای است. این در حالی است که تهیهکنندگان ترکیهای ترجیح میدهند حق امتیاز بازسازی برخی از سریالهای پرطرفدار را خریداری کنند و نسخه ملی خودشان را بسازند که البته از نظر کیفیت دستکمی از نمونه کرهای ندارد. برخی از شبکههای تلویزیونی کرهای هم برای در دست گرفتن بازارهای آمریکای لاتین نقشه میکشند. ژاپن، تایوان، ویتنام و کامبوج هم از دیگر بازارهای مهم سریالهای کره جنوبی هستند.
موج کرهای
یکی از تهیهکنندگان KBS به فایننشال تایمز میگوید: «سریالهای آمریکایی به ژانرهای خاصی محدود میشوند؛ مثلا سریالهای پلیسی یا پزشکی. اما ما داستانهای متنوع جهانی داریم! همین باعث شده که یکدفعه همه به کره علاقهمند شوند.» او از این جریان با عنوان «موج کرهای» یاد کرده؛ جریانی که البته فقط به سریالهای تلویزیونی محدود نمیشود و موسیقی پاپ کرهای یا همان K-pop را هم دربر میگیرد.
کره جنوبی همیشه از درامهای تلویزیونی برای معرفی و ترویج فرهنگش و برای ارائه تصویری روشن از کشورش استفاده کرده است. بسیاری از کارشناسان و برنامهسازان، دلیل محبوبیت تولیدات تلویزیونی کره جنوبی را پرداختن به داستانهایی با محوریت عشق، زیباییگرایی مفرط و استفاده از سناریوهای رمانتیک، سمپاتیک و پرتعلیق میدانند؛ مولفههایی که با فانتزیهای زنان جوان خوب جور درمیآید. اما در این میان بعضی از چهرههای آکادمیک بر این باورند که موفقیت درامهای کرهای در اصل از موفقیت سیاست فرهنگی کشور و بیزینس مدل فرهنگی آن برمیآید. به این ترتیب تولیدات تلویزیونی هم بهعنوان زیرمجموعهای از بخش فرهنگی کشور در سطح جهانی مورد اقبال عمومی قرار میگیرند. سریالهای کرهای از تصویر مثبتی که از این کشور در دنیا شکل گرفته و اشتیاقش به آمیخته شدن با دنیای بیرون، بهره میگیرد؛ چراکه تولیدات تلویزیونی و سینمایی یک کشور را باید در پسزمینه تصویری که از این کشور در سطح بینالمللی شکل گرفته، مورد تحلیل قرار داد. درست مثل محصولات سینمایی ایران که جدا از تصویر بینالمللی این کشور در جشنوارههای جهانی ارزیابی نمیشود.
سریالهای کرهای در یک کلام، موفقیت خود را مدیون اجرای موثر استراتژی فرهنگمحور ملی خود هستند. دولت کره جنوبی برای توسعه بخش فرهنگی، سرمایهگذاریهای موثری را انجام داده است، اما در عین حال تلاش کرده بخش فرهنگی کشور بهعنوان یک بخش غیردولتی معرفی شود. سیاستگذاران فرهنگی کره جنوبی خوب فهمیدهاند که در دنیای مدرن، بهترین مسیر برای فرهنگسازی و اثرگذاری در سطح بینالمللی، تولید سریالهای تلویزیونی است. مهم نیست که این سریالها زمین تا آسمان با تولیدات باکیفیت اروپایی و آمریکایی فرق دارد، آنچه اهمیت دارد، این است که تصویری اخلاقمدار، شریف و سختکوش از مردم این کشور به دنیا ارائه شود؛ موضوعی که سالها زمان میبرد که سیاستگذاران ایرانی به آن برسند. تا آن روز ترجیح میدهیم میلیونها تومان برای خریداری حق پخش عاشقانههای آبکی کرهای پول خرج کنیم و شاد و خندان پای تماشای محصولات تصویری بیمحتوایی بنشینیم که تنها نقطه مثبتشان لباسهای پوشیده بازیگران زن و روابط محافظهکارانه عاشق و معشوقهایشان است.