عبدالله ناصری در گفتوگو با «چلچراغ» از ضرورت رأی به حسن روحانی میگوید
شیما طاهری، محمد مخبری
مخالفان روحانی با رویکرد پوپولیستی وارد میدان شدهاند و راه احمدینژاد را دنبال میکنند
همچنان شاهد این مسئله هستیم که شعارهای عوامانه و پوپولیستی در مقابل آمارهای رسمی و دقیق حسن روحانی و اسحاق جهانگیری ارائه میشود. وجود بخش خاکستری جامعه که تا روز رأیگیری در قبال انتخابشان مردد هستند، به شعاردهندگان این اجازه را داده است تا همواره با حرفهای کلی و به میان آوردن وعدههای معیشتی مثل یارانه و اشتغال، به دنبال جذب رأی باشند! در کنار همه اینها، برخی از کاندیداها بدون ارائه برنامه و کارنامه خود، تنها به تخریب طرف مقابل میپردازند. در همین رابطه «چلچراغ» با عبدالله ناصری، فعال سیاسی و عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان به گفتوگو نشسته است.
جناب ناصری؛ مناظرهها را چطور دیدید؟
من بهعنوان یک معلم و کنشگر سیاسی انتظار داشتم مناظرهها خیلی پویاتر و جدیتر، در عین حال آرامتر و متینتر باشد. فارغ از اینکه هر نامزد چه گرایشی دارد، من بهعنوان مخاطب و شنونده انتظارم بالاتر از این بود. این مناظرهها برای آن است که شش نامزد میخواهند رئیس جمهور شوند و باید با هم رقابت کنند، با فرض اینکه دو نفرشان عملا نقشی ندارند و از پیش سرنوشتشان تعیین شده است. اما اینها قرار است رئیس جمهور یک کشور باشند و باید جنبههای ایجابی و برنامههایشان را خیلی شفافتر، واقعبینانهتر، آماریتر و حجیمتر ارائه دهند. نامزدها باید جنبههای تهاجمیشان را کاهش دهند تا جامعه دوباره به سمت تشنج نرود. آنها باید از مهآلودسازی فضای اجتماعی خودداری کنند.
به نظر شما دلیل صحبتهای تهاجمی آقایان بعضی از کاندیداها چیست؟
برداشت من این است که قالیباف با دو نیت آمده است؛ اول آنکه چهار سال اخیر، سالهای پرمشکلی در مدیریت کلانشهر تهران بوده است و از قالیباف از نظر مدیریتی شخصیتی ناکارآمد برجای گذاشته. او مخصوصا بعد از حادثه پلاسکو پرونده خودش را بسته میداند. قالیباف آمده که تا حدودی خودش را بازسازی کند و به نظر من با توجه به مدیریت ۱۲ سالهاش در مدیریت کلانشهر تهران عملا پرونده سیاسیاش مثل محسن رضایی بسته خواهد شد. دومین دلیل این است که قالیباف آمده تا انتقام ماجرای «سرهنگ و حقوقدان» را دوباره به نفع خودش پیگیری کند. ضمن اینکه او در پی اثبات این مسئله است که یک مدیر اجرایی قوی و قدرتطلب است و به نظر میآید که اگر امسال پرونده سیاسیاش بسته نشود، برای چهار سال بعد دوباره نامزد میشود تا بالاخره این تجربه را به دست آورد.
حسن روحانی در مقابله با جریان پوپولیستی تا چه حد موفق بوده است؟
آقای روحانی در مناظره اول یک اشتباه استراتژیک مرتکب شد که عملا در دام تدافعی قالیباف قرار گرفت که این به نظر من یک اشتباه راهبردی بود و نباید درگیر آن میشد. که البته در مناظره دوم بهخوبی توانست به مدیریت مناظره بپردازد. دو نامزد اصلاحطلب در مقابل دو قطب اصولگرا که به این راحتیها حاضر به کنارهگیری نیستند، قرار گرفتهاند که البته من معتقدم به مرور شورای سیاستگذاری و روحانی باید در مورد تداوم حضور جهانگیری تصمیم بگیرند. چون با توجه به فضای اولین مناظره جهانگیری بیشتر درخشید. اما جامعه ما جامعهای است که با نامزدها بهطور مستقیم رابطه برقرار میکند؛ مخصوصا بخش عظیمی از جامعه ما که بخش سنتی است و میتوان گفت که جامعه نزدیکبین است، نه آیندهنگر و آیندهبین، بنابراین مستقیم با نامزد ارتباط برقرار میکند. در رابطه با حرفهای پوپولیستی موجود در مناظرات هم باید گفت که آقای روحانی و جهانگیری بیپشتوانه بودن شعارهای طرف مقابلشان را نشان دادهاند و این روشنگری و پاسخگویی در مناظره دوم بیشتر به چشم آمد و مردم چشمشان به پاسخهایی است که از سوی روحانی داده میشود.
یعنی مردم برای برقراری ارتباط با روحانی منتظر واکنش از سوی خود او هستند؟
بله، دقیقا همینطور است. اگر جهانگیری همین روند را ادامه دهد که صددرصد روند قابل دفاعی هم هست، یک سبد رأی مستقل به خودش اختصاص میدهد و هیچ الزامی وجود ندارد و اصلا قابل پیشبینی نیست که با یک بیانیه ۴۸ ساعت قبل از انتخابات، این سبد رأی به آقای روحانی منتقل شود. به همین جهت بود که جامعه اصلاحطلب با نامزد پوششی مخالف بودند و کسانی هم که معتقد به نامزد پوششی بودند، احتمالا نمیدانستند که نامزد پوششی آن هم در قالب جهانگیری که معاون اول است، میتواند خطرآفرین باشد.
شعارهای مردمفریب تا چه حد میتواند تاثیرگذار باشد؟
درواقع روانشناسی جامعه ایرانی به گونهای است که هیچ کس در برابر ارائه آمار دروغ و شعارهای پوپولیستی نمیتواند کاری کند. کوتاهنگری و کوتاهبینی بر بخش زیادی از جامعه ما، یعنی بخش غیرنخبه، غیرتوسعهنگر و سنتی، حکمفرماست. به همین دلیل است که نامزدها از شعارهای پوپولیستی استفاده میکنند و برای خودشان رأی جمع میکنند. دقیقا مثل دوره هشت ساله احمدینژاد که با شعارهای پوپولیستی توانست برای خودش رأی جمع کند، درحالیکه اقتصاد دولت او، اقتصاد ضدتوسعهای بود و درنهایت منجر به عقبماندگی کشور شد، که حتی اصولگراها هم به این مورد اذعان دارند. یک نمونهاش بحث یارانههاست که نهتنها دولت، بلکه تمامی ارکان حکومت درگیرش هستند و تبدیل به مسئلهای شده که نه میتوانند منتفیاش کنند و نه میتوانند ادامهاش بدهند. بنابراین در جامعه ایران که ویژگیهای خاص خودش را دارد و درنهایت غیرقابل پیشبینی است، این نوع شعارهای پوپولیست و این نوع حرفهایی که کاملا ضد علمی و ضد توسعه است، میتواند طرفداران خاص خود را داشته باشد. در این دوره هم دوتا از کاندیداها با رویکرد پوپولیستی وارد میدان شدهاند و راه احمدینژاد را دنبال میکنند، مثل افزایش یارانه که کاملا تورمزا و ضدتوسعه است و بیتوجه به آینده. اینجاست که نامزدهای اصلاحطلب مخصوصا روحانی باید کاملا هوشمندانه با اطلاعات آماری دقیق فارغ از کلیگویی، ایشان را خلع سلاح کند. نامزدهای اصلاحطلب باید تلاش کنند در دامهای تدافعی قرار نگیرند و صحبتها و دفاع از عملکرد خود را با آمار و ارقام دقیق کاملا بیان کنند.
در اولین مناظره آقای رئیسی بیشتر سکوت کردند، اما در مناظره دوم نه؛ دلیلش چه بود؟
آقای رئیسی مشاوران ویژهای دارد، همانطور که میبینیم، هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، صحبتهای او هم کارشناسانهتر و آماریتر میشود. ولی صحبتهای اولیه ایشان دقیقا نشان میداد که با الفبای دولتمردی و دولتداری و مدیریت قوه مجریه آشنایی ندارد. بنابراین در طول زمان تسلط بیشتری بر آمار و ارقام پیدا میکند و این سکوتِ او هم به نفعش تمام شد و حتما میتواند شرایط مثبتی را برای او ایجاد کند. اما در بخش کلان قضیه من معتقدم که هم رئیسی و هم قالیباف آمدهاند که فضای کاهش رأی برای روحانی را ایجاد کنند، با علم به اینکه میدانند او کماکان رئیس جمهور آینده خواهد بود.
حمایت از روحانی چه ضرورتی دارد؟
در دوره گذشته روحانی نامزد اصلی اصلاحطلبان نبود؛ اما آنها به چند دلیل به این نتیجه رسیدند که روحانی را بهعنوان نامزد نهایی انتخاب کنند. از جمله این دلایل آن است که شرایط کشور را خطیر میدیدند، منافع ملی را بر هر امری ترجیح میدادند، کشور را در بحران میدیدند و تحریمهای هوشمندانهای که آمریکا و ۱+۵ و شورای امنیت وضع کرده بودند، جامعه را به سمت پرتگاه برده بود. و درنهایت اصلاحطلبان به این جمعبندی رسیدند که با توجه به موقعیت بهتری که یک عضو جامعه روحانیت مبارز در برابر نامزد خودشان دارد، از روحانی دفاع کنند. روحانی نیز به سبب آنکه در تبلیغات خود گفتمان اصلاحطلبی را ارائه میکرد و عملا روند اصلاحطلبانهای را در طول این چهار سال از خود نشان داده است، نامزد اصلاحطلبان باقی مانده. اما یادمان نرود که نهتنها جامعه اصلاحطلب و اصولگرای معتدل که حتی بزرگان نظام هم به این نتیجه رسیدند که باید تحریمها منتفی و پدیدهای به نام برجام محقق شود. برجام بزرگترین دستاورد روحانی در دوره اولِ اوست، که بهخوبی توانست در مناظرات از آن دفاع کند. در همین فاصله کوتاه بعد از برجام وزرای قدرتمندی مثل زنگنه توانستند کارهایی بکنند که کارستان بود. مثلا شرایط تولید و صادرات نفت را در فاصله کوتاهی به سال ۸۴ برگردانند. فضاهای سیاسی و اجتماعی بهطور قابل توجهی نسبت به گذشته بازتر شده و مهمترین مسئله آن است که دنیای بینالملل به ایران روی آورده است. دنیایی که هشت سال درهای خودش را برابر ایران بسته بود. بنابراین همه این ویژگیها اقتضا میکند که دولت روحانی دوباره تکرار شود تا کارهای ناتمام او مخصوصا در عرصه بینالمللی و تنظیم روابط جدید با کشورهای همسایه ادامه یابد. از سوی دیگر لازم است تا به روحانی فرصت داده شود تا دستاوردهای برجام در حوزه اقتصادی و معیشتی در جامعه تجلی پیدا کنند. به همین جهت چهار سال دوم حتما باید ادامه پیدا کند. شرایط روحانی و شرایط کشور به گونهای است که قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نیست. مثلا اگر دوره دوم ریاست هاشمی یا خاتمی تکرار نمیشد، هزینهای که در آینده بر کشور تحمیل میشد، از نظر من به مراتب نسبت به دوره دوم دولت آقای روحانی کمتر بود؛ چراکه لازم است تا دولت روحانی در دوره دوم خود کابینهای منسجمتر و استانداران همراهتر داشته باشد. اگر این اتفاق رخ ندهد، حتی اگر برای دورهی دوم نیز رئیس جمهور شود، پایان دوره هشت سالهاش به گونه دیگری پرونده سیاسی او را رقم خواهد زد که قطعا به ضرر اصلاحطلبان تمام خواهد شد.
چه نظری در مورد نسل جوان و گفتمانی که از آن حمایت میکنند، دارید؟
گفتمان اصولگرایی همیشه بهطور ثابت پنج تا شش میلیون رأی دارد، اما نسل جوانی که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند حتما به این جمع بندی رسیده اند که برای آتیه معیشت و ادامه حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی خودشان حتما باید به روحانی رأی بدهند. اما این نکته هم باید مورد توجه قرار بگیرد که این نسل باید در عرصه مدیریتی کشور کاملا به کار گرفته شود و مورد توجه قرار گیرد.
شماره ۷۰۶