نگاهی بر چرایی ترسِ توییتریها از قضاوت شدن و قضاوت کردن
نسیم بنایی
«من خیلی آدم مردمدار و مهربونی هستم و با جون و دل به همه احترام میگذارم و در دوستی بهشدت وفادار به دوستام هستم، اما همون اندازه در برابر #جاج زبان تند و بُرندهای دارم و قلب #جاجوها رو با نیش شدید میشکنم، لطفاً اگه از توییت من خوشتون نمیاد، رد شید برید تا با نیش قلبتون رو نشکنم.» این تومار را نوشته تا بگوید با «جاج» کردن مخالف است و با اینکه خیلی «آدم مردمدار و مهربونی» است، اما بههرحال در برابر این پدیده ظاهرا خیلی بد و نادرست سکوت نخواهد کرد و پاسخهای تندی برای «جاجوها» یا همان کسانی که جاج میکنند، خواهد داشت. جامعه توییتری بیش از هر چیزی از جاج کردن و جاج شدن هراس دارد. اغلب افرادی که در این شبکه مجازی فعالیت دارند، بهراحتی درباره مسائل مختلف مینویسند، بدون هیچ ترس و نگرانی لحظه به لحظه زندگی شخصی خود را در صفحه توییترشان مطرح میکنند و با هشتگهای خود جنجال به راه میاندازند، اما یک مورد وجود دارد که از آن واهمه دارند و با یک کلمه آن را خلاصه میکنند: جاج! اما جاج کردن یعنی چه؟ چرا توییتریها از جاج کردن و جاج شدن میترسند؟ چطور است که از برملا شدنِ مسائل شخصیِ خود نمیترسند، اما از قضاوت شدن بر پایه آن مسائل شخصی هراس دارند؟ اصلا این فرهنگ چطور وارد توییتر شد و چرا تا این اندازه اهمیت پیدا کرد؟ و از همه مهمتر اینکه آیا این ترس باعث میشود افراد حرفی نزنند، یا مورد قضاوت واقع نشوند؟ پاسخ به برخی از این پرسشها نیاز به تحلیلهای عمیق جامعهشناختی و حتی روانشناختی دارد، اما نگاهی به توییتر و توییتهایی که در این زمینه میشود، میتواند تا حدود زیادی پاسخهای این پرسشها را روشن کند.
تو برو خود را جاج!
«من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را #جاج»؛ بازی کردن با اشعار حافظ و سعدی و بقیه شعرای بزرگ که امری طبیعی است، این پیام کوتاه توییتری جدا از این بازیِ رایج در توییتر، حاوی یک محتوای اساسی است که نشان از فرهنگ توییتری دارد: «من را جاج نکن.» جاج کردن که در حقیقت همان فینگیلیشِ فعلِ انگلیسی Judge است، معنای قضاوت کردن را میدهد. توییتریها در فضای مجازی از هشتگ جاج به معنای «نظر دادن درباره چیزی که نمیدانیم» یا «بدون اطلاع قضاوت کردن» استفاده میکنند. در واقع جاج کردن نوعی قضاوت و پیشداوری است. اما این همه هراس از قضاوت شدن دلیلش چیست؟ نمونههای هراس از قضاوت شدن در توییتر بسیار است. برخی به شوخی از آن استفاده میکنند: «عکس شکمم رو بذارم بعد از چهار ماه باشگاه رفتن، نمیاید #جاج کنید؟» یا «دوست دارم آواتار عوض کنم… از جاج رنگتون هراس دارم.» برخی دیگر عادت دارند از همه لحظههایشان به شوخی یا جدی در توییتر بنویسند و نمونهاش میشود این توییتر: «اگه #جاج نمیکنید، من بخوابم؟!» بعضیها هم واقعا میترسند مورد قضاوت واقع شوند، مثل این کاربر توییتری که ظاهرا از ترس قضاوت شدن کلا متنش را ننوشته، ولی باز هم طاقت نیاورده و به کنایه نوشته: «متن مورد نظر را تایپ میکند/ از #جاج شدن میترسد/ متن مورد نظر را پاک میکند.» برخی هم عادت دارند فرار روبهجلو کنند، مثل این شخص که حرفش را زده، اما پیشاپیش با گفتن از ترس خود سعی کرده فرارِ روبهجلو کند تا مورد قضاوت واقع نشود: «سه تا توییت نوشتم، پاکش کردم، حالا از ترس عواقبش یا #جاج بیمورد یا هر چی درنهایت این حال الان من از زبانِ مولانا خوندنیه: با لب دمساز خود گر جفتمی/ همچو نی من گفتنیها گفتمی/ هرکه او از همزبانی شد جدا/ بیزبان شد گرچه دارد صد نوا.» جالب اینجاست که همه این افراد درنهایت حرفی زدهاند و میتوانند با همین توییتها هم مورد قضاوت واقع شوند، اما باز هم به شوخی یا جدی به نوعی ترس خود را از قضاوت شدن بیان میکنند. دلیل این همه ترس از قضاوت شدن چیست؟ مسئله هر چه باشد، قطعا شخصی نیست، چراکه در توییتر کسی مسئله شخصی ندارد و وقتی آن را بیان میکند، دیگر مسئله شخصی به شمار نمیآید. این ترس ریشه در روحیات فرد دارد و هشتگِ جاج این روحیه را در میان کاربران توییتری تشدید کرده است.
نترس از جاجوها، بترس از گفتن مسائل شخصی!
«دوست دارین سال دیگه همین موقع کجا باشید؟! کنار یک شخص؟ در یک مکان خاص؟ با پاسخهای زیرِ این پست شخصی رو #جاج نکنید.» جدا از اینکه میتوان چندین سوال در مورد بخش اول این توییت پرسید، چرا کسی که زیر این پست مینویسد «دوست دارد سال آینده کجا و در کنار چه کسی باشد»، باید از قضاوت شدن هراس داشته باشد؟ در واقع پاسخ به این پرسش در محیط توییتر یعنی فرد خودش را در معرض دیده شدن و قضاوت شدن قرار میدهد. فردی که به این توییت پاسخ میدهد، پیش از آنکه از قضاوت شدن بترسد، باید از برملا شدن مسائل شخصیاش هراس داشته باشد. یعنی چطور است که فردی از برملا شدن مسائلی تا این اندازه شخصی هراس ندارد، اما میترسد بعد از گفتن مسئله شخصیاش، مورد قضاوت واقع شود؟ به نظر میرسد نوعی تناقض در این شخصیتها وجود دارد. یعنی کاربر توییتر از یک سو خودش را در معرض قضاوت شدن قرار میدهد و با گفتن مسائل زندگیاش به طور غیرمستقیم میگوید «من را قضاوت کن» و از سوی دیگر با هشتگِ «جاج نکن» سعی دارد ترس خود را به نمایش بگذارد و جلوی قضاوت شدن را بگیرد. این کاری است که بسیاری از سلبریتیها نیز انجام میدهند. یعنی هم اظهار نظر میکنند و مسائلی را که نباید در محیط مجازی مطرح شود، عمومی میکنند و هم انتظار دارند مورد قضاوت واقع نشوند. واضح است که این افراد پیش از قضاوت شدن از نوعی تناقض درونی رنج میبرند. اما آیا میتوان با نگفتن از مسائل شخصی، راهِ قضاوت شدن را بست؟ جدا از اینکه مطرح کردن مسائل شخصی امری آسیبزننده است، اما واقعیت این است که نمیتوان با بیان نکردن آنها جلوی قضاوت شدن را گرفت. پس باید چه کار کرد؟
جاج کن و از جاج شدن نترس!
«بعضیام هستن زمین و آسمون رو #جاج میکنن، از کاربرای اینجا بگیررر تا سلبریتی و ورزشکار و سیاستمدار. نمیگم اینا همشون خوبن، تو چی کار کردی تو این عمر تباهت؟؟؟!!! به خودت بگیر #جاجوووووو.» این توییت را میتوان ساعتها بررسی و تحلیل کرد. نخست اینکه نویسنده این توییت خودش دست به قضاوت زده، یعنی بدون اینکه بداند، افرادی را که قضاوت میکنند مورد قضاوت قرار داده است. گویی او با نوعی تناقض مواجه شده و خودش از آن خبر ندارد. دلیلش هم ساده است: او نمیداند انسان بدون قضاوت کردن به «درک» و «فهم» نخواهد رسید. نکته دیگر اینکه همان ابتدا میگوید: «نمیگم اینا همشون خوبن.» منظورش هم سلبریتیها، ورزشکاران و افرادی هستند که مورد قضاوتِ بهاصطلاح «جاجوها» قرار میگیرند. پرسشی که مطرح میشود، این است: «چطور میتوان اثبات کرد فردی که مورد قضاوت واقع شده، بهحق یا بهناحق مورد قضاوت واقع شدهاست؟» در واقع نمیتوان این مسئله را اثبات کرد. روشن است که نویسنده با این توییت صرفا میخواهد راه برخی از قضاوتهایی را که مطلوبِ نظر خودش نیستند، ببندد، وگرنه قطعا خودش هم آن دستهای را که به نظر خودش «خوب نیستند»، مورد قضاوت قرار خواهد داد. در واقع مشکل او با کسانی است که همه را یا به قول خودش «زمین و آسمان» را قضاوت میکنند، نه با اصلِ قضاوت کردن. نقد کردن افرادی که قضاوت میکنند نیز به همین خاطر دشوار میشود. در واقع نمیتوان جلوی قضاوت کردن افراد را گرفت. همه افراد به شیوههای مختلف قضاوت میکنند، گاهی این امر آگاهانه و گاهی به صورت ناخودآگاه صورت میگیرد. مسئله این است که توییتریها با کاربرد هشتگ «جاج» آن را به عنوان پدیدهای نابخشودنی و در عین حال ترسناک معرفی کردهاند. شاید زمان آن رسیده که افراد با این ترس خود مقابله کنند و از جاج کردن یا جاج شدن نترسند.
به من مربوط نیست!
«حقیقتا دلم میخواد سلیقه موسیقیتون رو #جاج کنم، ولی خب با یه دونه به من مربوط نیس. بیخیالش میشم.» کسی که این توییت را نوشته، علاوه بر لایکهای فراوان، کامنتهای مثبت بسیاری هم دریافت کرده، اما هم او و هم کسانی که او را تشویق کردهاند، باید بدانند در هیچ حالتی سلیقه موسیقی سایر کاربران توییتری به فردی دیگر ارتباط ندارد. واقعیت این است که انسانها تصور میکنند همه چیز به دیگری ارتباط دارد و به همین خاطر زندگی خود را نیز به دیگران گره میزنند. در حقیقت انسانها تاثیرپذیرند. واژههایی که ظاهرا ساده و کمخطرند، گاهی میتوانند با قدرتی بالا به انسانها آسیب بزنند. گاهی حتی حرفهای افراد درباره یک شخص و شناختی که از او دارند، میتواند روی شکلگیری آن شخصیت نیز اثر بگذارد. همین امر میتواند ترس از قضاوت شدن را ایجاد کند. اما اگر افراد شناخت کافی از خود داشته باشند، چطور؟ آیا باز هم چنین ترسهایی به سراغشان خواهد آمد؟ اگر افراد مانع از این شوند که دیگران هویت و وجودشان را تعریف کنند، آیا باز هم قضاوت شدن برایشان ترسناک خواهد بود؟ قضاوت کردن امری مرسوم است، همانطور که افراد در جامعه یکدیگر را مدام قضاوت میکنند تا به شناخت از همدیگر برسند، در توییتر هم این کار را انجام میدهند، با این تفاوت که در توییتر هشتگِ جاج باعث شده این امر به پدیدهای مذموم تبدیل شود. قضاوت و پیشداوری در اکثر موارد میتواند برای افراد آزاردهنده باشد، اما اگر افراد از قبل طوری خود را آماده کنند که قضاوتها روی شخصیتشان تاثیر نگذارد و به آنها آسیب نزند، میتوانند از آنها برای درک بهترِ شخصیت خود نیز بهره بگیرند. آن وقت شاید کمتر کسی در توییتر خود بنویسد: «میخواستم توییت کنم، ولی به خاطر #جاج شدن بیخیال شدم.»
یادداشتی درباره معنای «قضاوت نکردن» را از اینجا بخوانید