در دنیای بازیگری کم نیستند بازیگرانی که وقتی اثری درباره دغدغههای فردیشان به آنها پیشنهاد نمیشود، خودشان آستینها را بالا زده و به میدان کارگردانی و تهیهکنندگی وارد میشوند. یکی از این بازیگران مسعود رایگان است که تاکنون نمایشهای «قاتل بیرحم»، «در شرق شرق است»، «دو مرد در یک اتاق» را با همین نگاه کارگردانی کرده. او اینبار در اثر تازهاش «فرشته مرگ» مسئولیتهای فردی را در بروز جنگ دنبال میکند و از مقصر دانستن دیگران بهشدت بیزار است. آنچه خواهید خواند، چکیدهای است از گفتوگو با مسعود رایگان.
الهه حاجیزاده ، سیدمهدی احمدپناه
شما در سینما، تلویزیون و تئاتر بیشتر بهعنوان بازیگر شناخته شدهاید. چه دغدغهای شما را به سمت کارگردانی میبرد؟
اصولا در نمایشهایی که کارگردانی کردهام، خودم بازی نمیکنم. فکر میکنم کارگردانی باید مسئله فرد باشد و متن و اثری که انتخاب میشود، واقعا دغدغه کارگردان باشد. معمولا بازیگرانی که مسئلهشان کارگردانی است، علاوه بر اینکه بازیگری میکنند، از راه درآمدی که از بازیگری به دست میآورند، دغدغه و مسائل ذهنیشان را هم با کارگردانی نمایش میدهند. ما نمیتوانیم نسبت به موضوعات مختلفی که اطرافمان در جریان است، بیتفاوت باشیم. دلمشغولی چیزی است که به آن فکر میکنیم. درنهایت یا نتیجه میدهد یا نمیدهد. وقتی یک مشکل، مسئله فرد باشد، شرایط تغییر میکند و نمیتواند از فکر کردن به آن دست بکشد.
با چه احساس نیازی تصمیم گرفتید این نمایش را کارگردانی کنید؟
آدمها زمانی که به دنیا میآیند، پاک هستند و شرایط اجتماعی تربیتی و سیاسی جامعه است که آنها را درک نمیکند. دعوا همیشه دو سر دارد و ما کاری میکنیم که طرف مقابل دچار جنون میشود. انسان متمدن امروزی کافی است فقط برای یک لحظه فشارهای عصبی و مسائلی را که بر روانش تاثیر میگذارد، کنترل نکند. عقلانیت تمدن بشری را ایجاد کرده. عقلانیت میگوید اجازه بدهیم مخاطب صحبتش را بکند و اگر مسائل درهم برود، همه چیز مغشوش میشود. آن طرفیها بیشتر به سمت عقلانیت رفتهاند. حتی درهای ما به داخل باز میشود، ولی در خارج درها به بیرون باز میشود! آنها به دنبال فکر کردن هستند. واقعیت این است که برای جوانان ما فرهنگسازی نمیشود. در کشور ما که شعار میدهیم جوان هستیم، چه کار فرهنگی انجام میشود؟ هیچی. واقعا چه آیندهای برای آنها ترسیم کردهایم؟ جوانان هرکدام چاقویی در جیب گذاشتهاند و بیرون میروند. در یک دعوا نمیدانند چه میکنند و چاقو را در شکم کسی که نمیشناسند یا حتی رفیقشان میزنند. نمایش من این را میگوید که خوی وحشی انسان چه میکند. وقتی کنترل ما را به دست میگیرد، کسی نمیتواند آن را کنترل کند.
اگر قرار باشد نمایشتان را دستهبندی کنید، فکر میکنید در چه ژانری قرار میگیرد؟
من به چنین تقسیمبندیهایی اعتقاد ندارم. نمایش کاملا واقعی است، اما بازیها رئالیستی نیست. طراحی اثر به صورتی است که ما را متوجه یک نقطه کند و باعث شود ما با شخصیتها به خانه برویم و به آنها فکر کنیم. اگر با شخصیتها به خانه رفتید و فکرتان را مشغول کرد، هدف نمایش تحقق یافته است.
اگر در جایگاه تماشاگرها باشید، بیشترین چیزی که دوست دارید او با خود به خانه ببرد، چیست؟
خیلی روشن است و همه میدانیم که جنگ چه تبعاتی دارد و کسی نیست که بگوید صلح چیز خوبی نیست! زنی که مهاجرت میکند و میرود، درواقع تبعات جنگ را نشان میدهد. او با درگیریهایی در ذهن مهاجرت کرده و این درگیریها را بعد از رفتن هم در ذهن دارد. جنگ جهانی دوم آنقدر تاثیرگذار بود که باعث شکلگیری مکاتب تازه هنری و ادبی شد. نئورئالیسمها از کجا آمدهاند؟ از جنگ. همه این مکاتب نوظهور بعد از جنگ پدیدار شدند و لوکیشنهای واقعی جنگ تبدیل شد به لوکیشنهای کارگردانان سینما، و دیگر نه پولی بود نه استودیویی، پس هنرمندان از جغرافیا و واقعیتها بهره بردند. هارولد پینتر، اوژن یونسکو، کامو و… همه بعد از جنگ آمدند و از جنگ بیزار بودند. مسئله ما این است که هرکسی میگوید من نکردم، دیگری مقصر است و نمیخواهیم قبول کنیم که اشتباه کردهایم. اما این فقط دفاعیه است.
در مورد فرشته مرگ در نمایش صحبت میشود. شما فرشته مرگ را چگونه میبینید؟
بستگی به شرایط زیستمحیطی و اجتماعی دارد. داعشیها هم به نوعی فرشته مرگ هستند! من آن چیزی را که در ذهن همه از فرشته مرگ شکل گرفته، قبول ندارم. خودمان هم میتوانیم فرشته مرگ باشیم. فرشته مرگ فرشتهای است که جان را میگیرد. در یکی از فیلمهای کیشلوفسکی یک فرد راننده تاکسی را میکشد و وقتی دولت میخواهد قاتل را به سزایش برساند، به همان اندازه وحشتناک است که آن مرد راننده را کشته است.
چرا در اثر شما بیشترین صحنههای نمایش صحبت بازیگر رو به تماشاگر است.
این فضا شاید حتی یک جایی باشد که ما نمیدانیم کجاست، یا مثلا دادگاه باشد و همه ما بهعنوان هیئت منصفه در آن قرار داریم. آنها برای ما روایت میکنند. شاید حتی این افراد از جای دیگری آمدهاند، یا حتی وجود عینی و فیزیکی نداشته باشند.
شماره ۶۹۲