گزارش «چلچراغ» از لژیونرهای سیاسی ایران در کشورهای خارجی
دم از وطن میزد و از غربت میترسید. یک سال پیش به خاطر تحصیل همسرش چمدانهایش را بست، خانه و زندگی را در ایران گذاشت و راهی دیار غربت شد. اما هر بار از غربت با او سخن میگویند، ادعا میکند: «من که احساس غربت نمیکنم!» یک سالی میشود که به کانادا رفته اما به نظر میرسد اگر شرایط فراهم شود آنجا ماندگار شود. شاید برخی بگویند به خاطر تعداد زیاد ایرانیها یا به خاطر رستورانها و کبابیهای ایرانی باشد که در کانادا به راحتی در دسترس است. شاید هم برخی امکانات رفاهی این کشور را دلیل عدم احساس غربت بدانند. اما فاکتورهای دیگری وجود دارند که در احساس راحتی فرد خارجی در کشور غریب بسیار موثرند، یکی از آنها سیاست است. اینکه یک ایرانی در کانادا بداند چند نفر از هموطنهایش جزو سیاستمداران این کشور هستند احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری پیدا میکند. سیاست مساوی با قدرت است و طبیعی است که وقتی این قدرت در اختیار هموطنِ فرد باشد، احساس راحتی بیشتری خواهد داشت.
نسیم بنایی
خیر ایرانی در مجلس کانادا
بسیاری از ایرانیها در کانادا موفق شدهاند به احزاب سیاسی کانادایی و حتی مجلس آنها راه پیدا کنند. یکی از آنها علی احساسی است، ایرانیِ ۴۶ سالهای که سال گذشته به عنوان نماینده مجلس عوام کانادا از حوزه ویلودیل در تورنتو راه پیدا کرد. البته احساسی، زمینه حضور در سیاست را از سالها پیش داشت. او از نوادگان عبدالحسین تیمورتاش نردینی است که در دوران قاجار و پهلوی بهعنوان نماینده مجلس و وزیر دربار فعالیت کرده است. پدر علی احساسی نیز از دیپلماتهای وزارت خارجه ایران در دوران قبل از انقلاب بوده و به این ترتیب درنهایت علی به عنوان کاندیدای لیبرال به مجلس کاناداییها راه پیدا میکند. البته او در انتخابات ۲۰۱۵ با کاناداییها رقابت نکرد. رقیب او پویان طبسینژاد یک کانادایی-ایرانیِ دیگر بود که درنهایت خوشنامی علی باعث بردِ او در این جدال سیاسی شد. علی احساسی به خاطر فعالیتهای خیرخواهانهای که در جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان بم داشت بسیار خوشنام است.
صدای ایرانی در مجلس خارجی
«انتخاب دو کانادایی ایرانیتبار به مجلس کانادا، نشان از بالندگی جامعه ایرانیکانادایی دارد و مایه افتخار همگی ماست» این بخشی از متن تبریک هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا است. یکی از این دو نفر، علی احساسی و دیگری مجید جوهری است. کنگره ایرانیان کانادا حضور این دو نفر در پارلمان کانادا را صدایی رسا برای جامعه ایرانیکانادایی میداند و امیدوار است این افراد بتوانند به دغدغههای آنها از طریق مجلس رسیدگی کنند. مجید جوهری نیز اکنون در کنار علی احساسی در مجلس کانادا فعالیت میکند. رقیب او نیز مایکل پارسا دیگر کاناداییایرانی بود. به این ترتیب این افراد انتخابات مجلس کانادا در سال ۲۰۱۵ را کاملا ایرانیزه کردند. جوهری از ریچموند هیل در مجلس فعالیت میکند. نکته متفاوت در مورد جوهری این است که برخلاف احساسی، بدون زمینه سیاسی موفق شده راه را برای خودش باز کند. او که در محله یوسفآباد تهران متولد شده با ویزای دانشجویی به شهر تورنتو میرود و با ادامه تحصیل در دیار غربت ریشه میدوانَد. او تلخترین خاطرهاش در طول ۵۶ سال عمرش را حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران میداند. جوهری از حزب لیبرال تلاش میکند مسیر تجارت برای ایرانیهای ساکن کانادا را هموارتر کند. البته کانادا تنها عرصه جولانگاه سیاسی ایرانیهای مهاجر نیست.
بالاترین مقام سیاسی قطعا ریاست جمهوری است. هر چند تحلیلگران سیاسی برخی مقامها مانند نخستوزیر را در برخی از کشورها مهمترین مقام سیاسی میدانند مثل هند که در آن نخستوزیر معروفتر از رئیسجمهور است، اما به صورت کلی مقام ریاستجمهوری در نظر همه مقامی بزرگ است. اینکه یک خارجی بتواند حتی برای ریاستجمهوری یک کشور قدرتمند نامزد شود، جالب توجه است، اما اگر این کشور آلمان باشد و آن خارجی یک ایرانی باشد، قطعا جذابیت موضوع دو چندان میشود. نوید کرمانی که پیشتر نامش به عنوان داستاننویس و روزنامهنگار شناخته میشد این روزها با نام کاندیدای ریاستجمهوری در آلمان شناخته میشود. او ۴۸ ساله است یعنی هنوز نیمقرن از عمرش نگذشته اما تجربیات بسیار زیادی کسب کرده و در سال ۲۰۱۵ جایزه صلح انجمن نشر و کتاب آلمان را به دست آورده است. بر اساس گزارشها، این انجمن جایزه ۲۵هزار یورویی خود را به دلیل احترام عمیق او برای شأن انسانی و فرهنگها و ادیان مختلف به او اهدا کرده است. یک سال پیش از آن نیز او جایزه ادبی یوزف برایتباخ را بهعنوان یکی از مهمترین جوایز ادبی در آلمان دریافت کرده بود. او به همراه همسرش کتایون امیرپور به مطالعات اسلامی پرداختهاند و کتابها و پژوهشهای بسیاری در این زمینه دارند. کتاب «خداوند زیباست» یکی از کتابهای نوید کرمانی است که به بررسی تجربه خوانش و قرائت قرآن توسط مسلمانان پرداخته است. حال باید دید این آلمانیِ ایرانیتبار میتواند بهعنوان رئیسجمهور آلمان انتخاب شود؛ هرچند همین حالا هم نامش بهعنوان نامزد ریاستجمهوری در تاریخ ثبت شده اما انتخاب او به عنوان یک ایرانی بر مسند قدرت آلمان میتواند با تحلیلهای بسیاری در تاریخ همراه شود.
زنانِ خطشکن
مردان ایرانی تنها کسانی نیستند که در کشورهای خارجی به قدرت سیاسی دست پیدا کردهاند. زنان ایرانی نیز همپای مردان پیش رفتهاند و به قدرت دست پیدا کردهاند. سحر نوروززاده یکی از این زنان است که به کاخ سفید راه پیدا کرده است. او به عنوان سخنگوی فارسیزبان در وزارت خارجه آمریکا انتخاب شده است. او نخستین زن و همچنین نخستین شهروند ایرانی – آمریکایی است که به این سمت انتخاب میشود. پیش از او آلن ایر در این سمت مشغول به کار بود، سخنگوی فارسیزبانی که تقریبا همه را به واسطه فارسی شیرینی که صحبت میکرد، میشناختند. اما اکنون زنی ایرانی جای او را گرفته است. این زن جوان در سال ۱۹۸۲ در ایالت کانکتیکات آمریکا از پدر و مادری ایرانی متولد شده و اکنون به زبانهای فارسی، دری، اسپانیایی و عربی مسلط است. او مدرک کارشناسی خود را در امور بینالمللی و کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات ایران دریافت کرده است. سحر کار خود را در وزارت دفاع آمریکا بهعنوان تحلیلگر امور خارجی آغاز میکند و درنهایت به عنوان سخنگوی فارسیزبان در کاخ سفید انتخاب میشود. او برنده مدال مبارزه جهانی علیه تروریسم شده. به این ترتیب او اکنون بلندپایهترین زن ایرانی-آمریکایی شاغل در یکی از کشورهای خارجی است. مریم منصف نیز دیگر زنی است که از تبار افغان است اما در ایران متولد شده و به همین خاطر او را زنی ایرانی دانستهاند. مریم منصف دو سال از سحر نوروززاده کوچکتر است، اما بهعنوان وزیر نهادهای دموکراتیک دولت کانادا مشغول به کار است. او جوانترین عضو کابینه جاستین ترودو است که در سن ۳۰ سالگی به سمت وزارت در کشور کانادا رسیده است. داستان زندگی مریم یکی از جالبترین داستانها در میان این لژیونرهاست. او از پدر و مادری افغان در مشهد متولد شده، اما هیچگاه تابعیت ایرانی نداشته؛ پدرش وقتی مریم هنوز دوساله نبوده از دنیا میرود و او به همراه مادر ۲۰ سالهاش به زندگی ادامه میدهد. او تا ۱۱سالگی در ایران بوده و سپس به کانادا مهاجرت کرده است. منصف موفق میشود پلههای ترقی را به سرعت طی کند و درنهایت نیز از طریق حزب لیبرال کانادا به دولت راه پیدا میکند. هرچند منصف از تبار افغان است، اما از آنجا که در ایران به دنیا آمده و تا ۱۱سالگی در خاک ایران بزرگ شده، او را ایرانی میدانند.
سند دموکراسی
ایرانیهایی که در قامت سیاستمدار در دولتهای آمریکا، اروپا و سایر کشورها ظاهر شدند بسیارند؛ برخی حتی چند بار به قدرت دست پیدا کردهاند مانند جمشید دلشاد، سیاستمدار ایرانیآمریکایی که دو بار به عنوان شهردار در ایالات متحده آمریکا انتخاب شده است. برخی تحلیلگران، حضور افراد و اتباع خارجی در دنیای سیاست و قدرتِ دیگر کشورها را نمود دموکراسی در آن کشور میدانند و برخی هم با آن مخالف هستند. البته افرادی که با حضور افراد خارجی در سیاست مخالفت میکنند معمولا از دستهای شناخته شده هستند، مانند دونالد ترامپ؛ او بارها بحث تابعیت و ملیت باراک اوباما را به میان کشیده است. او معتقد است که رهبران سیاسی در هر کشور باید از ابتدا در همان کشور متولد شده باشند. اینکه صحبتهای ترامپ از نوعی نژادپرستی ریشه میگیرد تقریبا واضح و مشخص است. ترامپ پیش از آغاز جدال انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا، گمانهزنیهایی در مورد محل تولد باراک اوباما ایجاد کرده بود. در آن زمان برخی رسانهها نوشتند مردی با موهای مسخره، اوباما به تولد در کشوری غیر از آمریکا متهم کرده است. البته نگرانیهای عموم مردم در مورد انتخاب افراد خارجی تا حدودی هم طبیعی است. همانقدر که یک خارجی از انتخاب هموطن خود در مجلس احساس رضایت آرامش میکند و تصور میکند، میتواند صدای خود را راحتتر به گوش دولت برساند، مردم بومی آن کشور که از ابتدا در همان خاک متولد شدهاند احساس ناراحتی میکنند، چراکه تصور میکنند قدرت خود را به فردی غریبه باختهاند. اما واقعیت این است که در نظام شایستهسالار، مناسبترین و شایستهترین افراد برای مقامهای سیاسی و اداره کشور انتخاب میشوند به این ترتیب تفاوتی ندارد که این فرد اصالتا اهل چه کشوری باشد یا خون عرب و عجم یا اروپایی در رگهایش جاری باشد. با وجود این افراد پوپولیستی مانند ترامپ، تلاش میکنند از آب گلآلود ماهی بگیرند و از این موارد به نفع خودشان استفاده کنند. واقعیت این است که اگر فردی مانند ترامپ، سیاهپوست بود شاید برعکس این مسئله را به مردم میگفت. آنچه واضح است این است که حضور افراد شایسته در قدرت میتواند به رشد و توسعه کشورها کمک کند.
شماره ۶۸۴