سخنی با معتقدان به تحریم انتخابات پیش رو
هر دورهای که ما به انتخابات در کشورمان نزدیک میشویم، یک مصیبت همیشگی برای ما فعالان سیاسی-دانشجویی آغاز میشود؛ گفتوگو و اقناع آن بخش از مردم که معتقدند نباید در انتخابات رأی داد. این یادداشت در ابتدا دلایل تحریمکنندگان انتخابات را شرح میدهد و سپس با استدلالهایی این دلایل را نقض میکند و بر نظر خودش مبنی بر لزوم رأیدهی ایرانیان در انتخابات پیش روی پافشاری میکند.
یک. تحریمکنندگان انتخابات به چند دسته تقسیم میشوند:
دسته اول کسانی هستند که از ابتدای انقلاب اسلامی در سال ۵۷ اساسا نظام جمهوری اسلامی را قبول نداشتهاند و بنابراین از همان ابتدا سر ناسازگاری با نظام سیاسی موجود در کشور را دارند. این گروه امروز و با وجود گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی نه از نظر سنی جوان و تاثیرگذار هستند و نه از نظر تعداد و جمعیت در گروه اکثریت قرار دارند.
دسته دوم کسانی هستند که اساسا بدون هیچ منطقی در انتخابات شرکت میکنند. این گروه چندان در فکر آشنایی و به دست آوردن شناخت از نامزدها نیستند و حتی ممکن است در دو انتخابات پشت سر هم، به دو نامزد کاملا متفاوت با یکدیگر رأی بدهند. این بخش از مردم کشورمان گاهی هم اساسا علاقهمند به رأی دادن نیستند و آن را یک ضرورت تلقی نمیکنند.
دسته سوم اما کسانی هستند که با آگاهی و با ادلهای مشخص قدم در راه تحریم انتخابات برمیدارند. این گروه گاه از ابتدا مخالف شرکت در انتخابات بوده است و گاه از دورهای به بعد دیگر موافق رأی دادن نبوده است. گروه سوم بهطور کلی استدلالشان این است: اگر رأی ندهیم و مشارکت سیاسی نداشته باشیم، نظام رسوا میشود. خبر عدم مشارکت مردم ایران در انتخابات در جهان میپیچد. یک نامزد تندرو که مورد قبول مردم نیست، رأی میآورد و بنابراین هرچه سریعتر کشور رو به اضمحلال میرود و بنابراین زمینه برای تغییر نظام به آنچه مطلوب این گروه از تحریمکنندگان انتخابات است، فراهم میشود. در مضحک بودن هر کدام از این استدلالها حرفی نیست، اما این یادداشت چند سوال مهم از تحریمکنندگان انتخابات دارد:
۱. چه آلترناتیو و گزینه پیشنهادی
دیگری جز رأی دادن دارید؟
یک نیروی سیاسی با عمل سیاسیاش از دیگر مردمان متمایز میشود. نیروی سیاسی در بهترین یا بدترین شرایط باید چند استراتژی در ذهن خودش داشته باشد. نیروی سیاسی در بدترین شرایط نیز نباید فعالیت خودش را کنار بگذارد یا از فعالیت دست بکشد و قهر کند. نیروی سیاسی باید مدام مطالبهگری کند و از قدرت سهمی برای خودش بخواهد. اگر ما بهعنوان معتقدان به انتخابات به رأیدهی معتقدیم، خوب است دوستان تحریمکننده انتخابات نیز به ما بگویند در پس رأیندادنشان به چه چیزی معتقد هستند؟ ما میگوییم با رأیی که میدهیم و سپس مطالبهگریمان حرف و سخن خودمان را میزنیم و برای یک هدف مشخص تلاش میکنیم. دوستان تحریمکننده ما آیا در پس رأی ندادن خود توان چنین کاری را دارند؟ کدام جنبش تحریم انتخابات تاکنون به موفقیت دست پیدا کرده است؟
۲. چگونه صدای خود را به
گوش دیگران میرسانید؟
جامعه مدنی بهعنوان حلقه واسطهای میان دولت و مردم تلقی میشود. جامعه مدنی پویا درون خودش، هم احزاب را پرورش میدهد، هم مطبوعات آزاد و پویا را که از سوی مردم بر دولت فشار میآورند و بر آن نظارت میکنند. هم رسانههای تیزبینی دارد که در افشای تخلفات و فسادها با کسی تعارفی ندارند و هم سرشار از سازمانهای مردمنهاد است که قدرت را از چنبره کامل دولت و حاکمیت سیاسی بیرون میکشد و بخشی از آن را در اختیار مردم آن هم بدون واسطه میگذارد. باید پرسید از این ویژگیهای جامعه مدنی کدامشان در کشور ما از قوت برخوردارند؟ آیا ما از احزاب قدرتمند در کشورمان برخورداریم؟ آیا جز صدا و سیما بهعنوان یک ارگان رسمی، رادیوها یا کانالهای تلویزیونی دیگری داریم؟ آیا مطبوعات در کشور ما از آزادیهای گسترده برخوردار هستند؟ در این میان تنها یک مجرا برای حضور و سخن گفتن و مطالبهگری وجود دارد و آن انتخابات است. تحریمکنندگان اما با عدم رأیدهی خودشان به دست خودشان این حق را از خودشان میگیرند.
۳. آیا آنقدر شجاعت دارید که مسئولیت تحریم را برعهده بگیرید؟
با نگاهی به تجربه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی بهخوبی و روشنی مشخص میشود که هر زمان اکثریت مردم کشور ما در انتخابات حضور پیدا کردهاند، این جناح اصلاحطلب و تحولخواه بوده است که در انتخابات پیروز شده. و هر زمان مشارکت مردمی پایین بوده است، این اصولگرایان، تندروها و افراد غیرمتخصص بودهاند که به شوراهای شهر، مجلس یا کاخ پاستور راه پیدا کردهاند. حال اگر در انتخابات پیش روی و خطراتی که مقابل چشم ماست، آیا آن وقت دوستان تحریمکننده انتخابات مسئولیت وضع کشور در طول چهار یا هشت سال آینده را برعهده خواهند گرفت؟
موخره:
نظام جمهوری اسلامی از دو کلمه مهم تشکیل شده است؛ جمهوریت و اسلامیت. جمهوریت به معنای آنکه این مردمان هستند که برای کشور تصمیم میگیرند و حرف و نظر آنان حق است و اسلامیت نیز به معنای آنکه این تصمیمات نباید با شرع مخالفتی داشته باشد و باز تاکید بر این نکته که اگر رضایت مردم در کار نباشد، باز هم حاکم اسلامی حکومت مشروعی نخواهد داشت. چنان که تاکید میشود، امام خمینی به واسطه حمایت اکثریت مردم بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی و موسس این نظام شناخته شدند و این مردم هستند که در ابتدا حاکم و رئیس جمهور را انتخاب میکنند و سپس حکم رئیس جمهور توسط رهبر تنفیذ میشود. عدهای در جمهوری اسلامی علاقهمندند بُعد مشارکت مردمی را کمرنگ کنند و بر چیزی به نام حکومت اسلامی تاکید کنند که به هیچ عنوان مورد قبول امام خمینی(ره) نبود، که اگر چنین بود، امام واژه «جمهوری» را در نام نظام امروزین ما قرار نمیداد. عدم مشارکت در انتخابات به معنای میدان دادن به کسانی است که چیزی به نام حق مردم و رأی مردم و تصمیم مردم را قبول ندارند و به رسمیت نمیشناسند.
شماره ۷۰۴
من ایمیلم رو اشتباه وارد کرده بودم. اینه
در جواب اون دسته از تحریم کنندگان که میگن اینا از قبل انتخاب شده هستن و اینا چی بگیم؟
هیچ وقت فکر نمیکردم دوباره بخوام این مدل دعوت به رای رو بخونم! دفعه پیش جانانه این مطالب رو به تحریم کنندگان گفتم و قشر کثیری رو راضی کردم ولی الان زبانم الکن شده وقتی میخوام بگم گلوم خشک میشه صدام درنمیاد سرم پایین میاد و نمیتونم به چشماشون نگاه کنم! همه دیگه میدونند وعده های تحول طلب ها درسته ولی سیستم مثل همیشه مانع خواهد بود هر از گاهی تحول طلب بدتر از تندرو گام برخواهد داشت تندرو که تکلیفش مشخصه! وای به روزی که مردم کشوری اینگونه بی تفاوت به مسائل کشور شوند و عصیان گرانه مسائل رو تحلیل کنند! یا گسیختگی و نابودی خواهیم داشت یا دیکتاتوری عظیم…
دیگه چی داری اینجا؟
بداههگوییهای یک ویلی برانت بومی – طنز
نمیاندیشی پس نیستی
دوباره امید
لذت دفاع از «امید»
دنیای مجازی؛ آوردگاه مناسبات سیاسی