دوراهی بازگشت به گذشته یا تکیه بر تدبیر و امید
محمدمهدی حسیننیا
با نزدیکتر شدن هر روزه به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، فضای کلی و عمومی جامعه بیشتر درگیر سوالها و چالشهای انتخاباتی میشود. به چه کسی رأی بدهیم؟ چطور آرای خاموش را توجیه کنیم که استفاده کردن از ابزارهای موجود دموکراسی در جامعه نه راهحل صرف است و نه مسکن محض؟ ادامه تدبیر و امید یا بازگشت به راهی که مدتها پیش به بنبست رسید و به بنبست رساند؟ نزدیکتر شدن به انتخابات، فرصت خوبی است که روح پرسشگری در جامعه احیا شود. هرکه جوابهای بهتری در آستین داشت و کارنامه پاکتری نشان داد، بی برو برگرد گزینه اصلح است و این راهی است که میشود مدبرانه امید را حفظ کرد. امید بذر هویت ماست.
مسیرهای شش گانه
دوست داشته باشیم یا نه، شش گزینه بیشتر موجود نیست. در این میان و بنا به آنچه از ابتدا مشخص بود، با تمام احترامی که میشود برای هر فرد قائل شد، مصطفی هاشمیطبا و مصطفی میرسلیم گزینههای پرشانسی برای ریاست جمهوری به حساب نمیآیند. آنها شاید بتوانند در بزنگاههای حساس، بنا به سابقه یا ظرفیتهایی که دارند، به کمک دولت آینده بشتابند. گزینههایی که نه لزوما برای تخریب دستاوردهای مثبت گام پیش نهادهاند و نه اصرار به اثبات خودشان به هر قیمتی دارند. تا اینجای کار نیز هیچکدامشان غافلگیری خاصی نداشتهاند و برنامه راهگشایی که کشور را از اینرو به آنرو کند، ارائه نکردهاند. در مناظرات خاموشترند و در باقی فرصتهای تبلیغاتی نیز نتوانستهاند حمایت خاصی را برای خود جذب کنند. با این همه شرافتمندانه در عرصه دموکراسی حضور دارند و آمارها و نظرسنجیها نیز میگوید که از حالا مشخص است نامشان از صندوق آرا بیرون نخواهد آمد.
از سوی دیگر ابراهیم رئیسی که با سروصدای فراوان و بهعنوان سرلیست جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی موسوم به جمنا به کارزار انتخابات آمد، برخلاف آنچه انتظار میرفت، گویی هنوز در شوک به سر میبرد. رئیسی که شاید هرگز گمان نمیکرد روزی مجبور به ارائه برنامههای ریاست جمهوری باشد، حالا پس از سالها فعالیت در مناصب قضایی و کمتر از یک سال تجربه مدیریت بر آستان قدس، در تمایز میان برنامه و هدف هنوز گویی به نتیجه نرسیده است. در تمام صحبتهایش به بازگو کردن کلیات میپردازد و آنجا که قرار است از برنامههای عملیاتی خود صحبت کند، اهداف کلان کشورداری را مطرح میکند. فقر باید از بین برود، اشتغال به وجود بیاید، مسکن رونق بگیرد، تورم نباشد، ازدواج سهل شود و هزار هدف دیگری که نهتنها برای ایران، بلکه برای تک تک کشورهای کره زمین مطلوب است، ازجمله مواردی است که تولیت استان قدس به آنها اشاره میکند و البته راهی برای رسیدن به آنها تاکنون ارائه نکرده است. با این همه، رگههایی از رفتارهای سیاسی سالهای گذشته در رئیسی بهوضوح مشخص است. دادستان سابق و داماد امام جمعه مشهد، پس از بارها اعلام این نکته که در انتخابات شرکت میکند، اما کاندیدا نمیشود، با فشار جمنا به تیتر یک اخبار رسید و درنهایت گفت تنها بهخاطر مشاهده شرایط سخت معیشت مردم به صحنه آمده است. به همین خاطر با تیم رسانهای و پوشش کامل تصویری به سرکشی از خانوادههای مستمند رفت و با پخش مواد اولیه میان روستانشینان سعی کرد پیش از شروع رسمی فرصت تبلیغات ریاست جمهوری، شمایی از یک رقیب جدی برای حسن روحانی ترسیم کند. بااینحال، در مقام عمل و ارائه برنامه، به نظر میرسد که حالا حتی حامیان پیشین رئیسی که طیفی از اصولگرایان از قالیباف گریزان و به هر قیمتی با دولت مخالف باشند، و البته اهالی جبهه پایداری خیلی زود در انتخاب خود تردید کردهاند.
شهردار تهران اما ماجرای دیگری دارد. محمدباقر قالیباف میداند که این آخرین دوئل سیاسی اوست. ماحصل ۱۲ سال مدیریت بر شهرداری تهران و پیش از آن حضور در نیروی انتظامی و نیروی هوایی سپاه، برای قالیباف کارنامهای پربار به ارمغان آورده است. کارنامهای که بهخصوص در سالهای شهرداری قالیباف تا پیش از تکگویی ۴۵ دقیقهای با دوربین شبکه یک سیما و حضور در مناظره نخست، مدیری با حاشیههای فراوان بود. املاک نجومی یاد شد، فاجعه دردناک پلاسکو که از آن با چالش مدرسه مهر هشتم با شرایط میلیاردی، خیریه امام رضا که منسوب به همسر شهردار است، چالش تراکمفروشیها و قطع درختان.
شهردار تهران اما، در طول مناظرات چهره دیگری از خود بروز داد. گویی شهردار تهران رویکردی جز حمله بیامان به دولت نمیشناسد و اینطور القا میکند که هنوز از ماجرای معروف «گازانبری» تسکین نیافته است. او بیمحابا تلاش میکند به تمام دستاوردهای دولت حمله کند. با سابقه ۱۲ سال مدیریت بر سازمان شهرداری و با وجود معضلات بزرگ محیط زیستی پایتخت، حالا منتقد فعالیتهای دولت در این عرصه است. طرح مواردی که یکی پس از دیگری توسط کارشناسان و مسئولان مرتبط تکذیب و رد شدند، مناظره اول از قالیباف چهرهای عصبانی و ناآرام ساخته است. با این همه او به همین هم بسنده نکرده است. او در حرکتی عجیب به سراغ شبیهسازی برخی موارد در مناظرههای سال ۸۸ پرداخته است، او همچون احمدینژاد برگه و سند به دوربین نشان میدهد و به جای خواندن از روی برگه، اتهاماتی را متوجه رقیب میکند. درنهایت خود را معترض و در حالتی نشان میدهد که گویی حقش را خوردهاند. او رسما معروف کاندیدای آن سال را تکرار میکند. در مناظرههای او حتی تصویر معروف مجادله احمدینژاد و میرحسین موسوی دیگر کاندیدای آن سال را نیز توسط تیم تبلیغاتیاش از آن خود میکند.
گرایش جمعی به تدبیر و امید یا
راهی که نیمهکاره مانده است
حسن روحانی بهعنوان رئیس جمهوری مستقر، در پی آن است که برنامههای خود در ریاست بر قوه مجریه را در چهار سال آینده به سرانجام برساند. روحانی که در دور گذشته محمدرضا عارف و اصلاحطلبان را در کنار خود یافت، اینبار نیز با همراهی فردی بهمراتب تاثیرگذارتر از عارف در جریان ملموس سیاسی به صحنه آمده است. اسحاق جهانگیری که آیینه تمامنمای یک اصلاحطلب باتدبیر است، با سالها سابقه مدیریت و مسئولیت در بدنه دولتهای مختلف و بهعنوان معاون اول دولت یازدهم برگ برنده روحانی برای تداوم راه خود است. راهی که مردم در سال ۹۲ پای صندوقهای رأی آن را ترسیم کردند تا راه به بنبست رسیده و قهقرایی احمدینژادها پایان یابد. برجام که به تعبیر جهانگیری همان نرمش قهرمانانه جمهوری اسلامی ایران بود، به وجود آوردن تغییرات ملموس در بستر مناسبات اجتماعی، بازتر و آزادتر شدن فضای فرهنگی، مهار تورم سر به فلک کشیده دولتهای نهم و دهم که امکان داشت تا ثریا کج رود، مقابله با فشارهای فراقانونی و برای محدود کردن جریان آزاد اطلاعات و بیشمار مورد مثبت دیگر دستاوردهای مهم راه تدبیر و امید بود. بنا به شرایطی که دولت در زمان تحویل مسئولیت به دوش خود میدید، ناگزیر بود که از وزرای باتجربهتر استفاده کند. بااینحال حسن روحانی درصدد است تا از ظرفیت جوان کشور در دولت دوازدهم بهره مطلوبی ببرد. سیاستی که در راستای سیاستهای کلان شورای عالی اصلاحطلبان در شورای شهر آینده نیز ملموس خواهد بود. اگر یکی از کاندیداهای اصولگرا امروز در همایشهای خود تصویر پشت خود را با حضور زنان پر میکند و در کلیگوییهایش به لزوم توجه به ظرفیت زنان اشاره میکند، قابل کتمان نیست که پیشتر مواضع متفاوتی در این زمینه داشت. حسن روحانی اما، با تمام نقصهایی که حتما داشته و طبیعی است، نشان داده که در اقدام و عمل صادق است. نه سراغ گزینههای پوپولیستی میرود و نه با نفی دیگران خودش را اثبات میکند که اگر قرارش بر این بود، به جای اقدام سازنده در جهت مهار تورم و آواربرداریهای اقتصادی، به قدر کافی فرصت داشت که زمانش را به گلهگزاری اختصاص دهد. بااینحال به تدبیر و به امید تکیه کرد و پیش رفت و حالا در هفتههای آینده مشخص خواهد شد که مردم کدامیک از این راهها را انتخاب خواهند کرد. راهی که به ترکستان است و آزمونش را به دردناک ترین شکل ممکن پس داده، یا راهی که بر تدبیر و امید تکیه دارد. امیدی که بذر هویت ماست.
شماره ۷۰۵