شبکههای اجتماعی در گذر زمان؛ از فرند تا فالوئر
مریم عربی
قدیمترها عضو شدن در شبکههای اجتماعی برای دوستیابی و معاشرت بود و وقتگذرانی. حالا اما حضور در این شبکهها سر و شکل عجیبتر و جدیتری به خود گرفته که به معنای واقعی کلمه، «فالو» کردن و دنبال کسی افتادن است. بعضی از فالوئرها در دنیای مجازی مثل پیروان چشموگوشبسته کالتهای عجیب و غریب و فرقههای بدیع، رفتارهای چهره محبوب خود را تقلید میکنند و توصیههای فرد مورد علاقهشان را بیچونوچرا میپذیرند. شیفتهوار و مبهوت به دنیای رنگی شخصیتهای مورد علاقهشان دل میبندند و اگر نتوانند سبک زندگی خود را به کسی که دوست دارند شبیه کنند، به خیالبافی بسنده میکنند. دنیای مجازی حالا عرصه یکهتازی نفوذگرها یا اینفلوئنسرهایی است که خواسته یا ناخواسته سبک زندگی خود را موبهمو به طرفدارانشان دیکته میکنند.
نفودگرها نه بازیگرند، نه ورزشکار و نه چهره سرشناس مردمی، و نه لزوما زیبا و ثروتمند. حتی ممکن است چندان خاص و منحصربهفرد هم نباشند. فقط راه ارتباط برقرار کردن با مخاطب و به دست آوردن دل هواداران را خوب بلدند و برای این ارتباط وقت صرف میکنند. ابایی ندارند از اینکه جزئیات شخصیترین مسائل زندگیشان را در معرض دید فالوئرها بگذارند و بلند بلند فکر کنند. هر لحظه از زندگیشان – که ممکن است واقعی هم نباشد- در قاب مربع شکل اینستاگرام و با فیلترهای خوشآبورنگ به هواداران تقدیم میشود و آنها را در معرض قضاوت گاه بیرحمانه و غیرمنصافه هوادارانشان قرار میدهند و همین جسارت است که زمینهساز شهرت و محبوبیتشان میشود.
پای نفوذگرها در کفش سخنرانان انگیزشی
اینفلوئنسرها ممکن است سبکهای مختلفی را برای زندگی انتخاب کنند؛ ممکن است متاهل باشند یا مجرد، خانهدار باشند یا شاغل، کتابخوان و فیلمبین باشند، یا اهل ورزش و مهمانی. اما یک ویژگی در میان همه آنها مشترک است و آن نگاه مثبت به زندگی است. اغلب نفوذگرها در پیجهای پرطرفدارشان عکسهایی خوشرنگولعاب را با کپشنهای امیدوارکننده و شادیبخش به اشتراک میگذارند و در تلاشاند تا لااقل در عکسهایشان خوشحال و رضایتمند به نظر برسند. عاشق مضامینی مثل زندگی کردن در لحظه حال و دیدن نیمه پر لیوان هستند؛ همان مضامینی که زمانی تم اصلی تفکرات سخنرانان انگیزشی بود و به نظر میرسد که تاریخ انقضایش به سر رسیده باشد. آنها خانههای کوچکشان را رنگی و شاد تزیین میکنند و از تماشای انعکاس نور آفتاب روی انبوه گلدانهای خانگیشان لذت میبرند. بخش عمدهای از مخاطبان این فضاهای سانتیمانتال عاشقانه همان گروهی هستند که زمانی از مطالعه کتابهای «تمرین نیروی حال» و «راز شاد زیستن» لذت میبردند و دهها بار مستند «راز» را تماشا میکردند. حالا اما تصاویر خوشآبورنگ نقشبسته بر صفحات اینفلوئنسرها برایشان الگوی شاد زیستن میشود و تجسم غرق شدن در لذت لحظات. به همین دلیل است که کمکم سبک زندگی نفوذگرها برای عامه مردم حتی از زندگی بازیگرها و خوانندهها و ورزشکاران محبوبشان هم جذابتر میشود، چون دستیافتنیتر و صادقانهتر و الهامبخشتر به نظر میرسد.
کوچ مجازی
اغلب اینفلوئنسرهای اینستاگرامی نویسنده وبلاگهای عامهپسند و پرطرفدار سالهای گذشته بودهاند که بهتدریج به شبکههای اجتماعی پرطرفدار کوچ کردهاند. به واسطه پیشینهشان در دنیای مجازی با شاخصههای جذب مخاطب عام آشنایی داشتهاند و دانش خود را متناسب با امکانات رسانههای جدید بهروز کردهاند و در چشم برهمزدنی تبدیل شدهاند به سلبریتیهای مجازی. ترکیب عکسهای غیرحرفهای اما چشمگیر از اتفاقات ساده روزمره، با کپشنهای وبلاگی احساساتی و نوستالژیک میشود همان خوراک خوشمزهای که فالوئرهای اینستاگرامی میپسندند؛ هرچه سادهتر و صادقانهتر به نظر برسد، بهتر است. زندگی اینستاگرامی این افراد ممکن است زمین تا آسمان با زندگی واقعیشان فرق داشته باشد. هرچقدر هم که این دو زندگی به هم شبیه باشد، در دنیای واقعی از تعریف و تمجیدهایی که در دنیای مجازی نثار اینفلوئنسرها میشود، خبری نیست. این خود میتواند دلیلی بشود بر سرخوردگی از عالم واقعی و فرورفتن هرچه بیشتر در عوالم مجازی.
روشنفکری شتابزده
یکی از روشهای اینفلوئنسرها برای حفظ و جذب فالوئرها، ایجاد سوال در ذهن مخاطب است. آنها همزمان با انتشار یک عکس شفاف پر از نور و رنگ، پرسشی ساده را درباره مسائل روزمره زندگی مطرح کرده و با اعلام نظر قاطع و مثبتاندیشانهشان، فالوئرها را به مشارکت و تبادل نظر ترغیب میکنند. اغلب آنها فقط به همین طرح سوال و اظهارنظر بسنده میکنند و بیش از این با مخاطب درگیر نمیشوند. انگار دوست دارند کاری کنند که مخاطب همانطوری فکر کند که آنها فکر میکنند؛ همان چیزی را بخواهد که آنها میخواهند.
نفوذگران عرصه مجازی ترجیح میدهند پایههای امپراتوری رسانهای خود را بر مبنای فشن، هنر، ادبیات و مهمتر از همه غذا بنا بنهند؛ البته اغلب در سطحیترین و عامهپسندترین شکل ممکن. دوست دارند روشنفکر و کتابخوان به نظر برسند و نوعی از روشنفکری شتابزده را با چاشنی کافهنشینی و قهوه بین فالوئرهایشان ترویج کنند. این تمایل به فرهیختهنمایی تقریبا در میان اکثر نفوذگران دنیا مشترک است و اساس لایف استایل آنها را تشکیل میدهد. اینفلوئنسرها بهندرت به موضوعات اجتماعی و سیاسی روز واکنش نشان میدهند و ترجیح میدهند بیتوجه به دنیا و مافیها، در خانه امن تفکرات مثبتاندیشانه خود باقی بمانند.
کاسبی محسوس و نامحسوس
اهمیت اینفلوئنسرها در شبکههای اجتماعی آنقدر زیاد شده که این قشر را به رهبران دنیای مجازی تبدیل کرده است. این نفوذ مستقیم در قلب و ذهن مخاطبان باعث شده که پیجهای اینفلوئنسرها به بستری مناسب برای تبلیغات برندها تبدیل شود؛ تبلیغاتی که در اغلب موارد به شکلی نامحسوس در سبک زندگی نفوذگر جای میگیرد و به فالوئرها منتقل میشود. این سبک از تبلیغات که از آن با نام «اینفلوئنسر مارکتینگ» یاد میشود، در ماههای اخیر به پرطرفدارترین شکل تبلیغ در میان برندهای بزرگ دنیا تبدیل شده که هم از روشهای دیگر تبلیغات کمخرجتر است و هم بسیار تاثیرگذار. کافی است برند مورد نظر پکیج محصولاتش را برای اینفلوئنسر عزیز پست کند، یا اصلا دست به جیب شود و با پرداخت مبلغی خودش را برای مدتی معین به زندگی این آدمهای پرطرفدار اضافه کند؛ در چشم برهمزدنی سیل هواداران به سمت برند سرازیر میشود.
در بعضی از کشورهای دنیا مثل آمریکا اینفلوئنسر بودن به یک شغل پردرآمد تبدیل شده و اغلب پستهای اکثر نفوذگرها، اسپانسر خاص خود را دارد. این روزها تعداد زیادی از طراحان مد بزرگ به دنبال آن هستند که دل یکی دو نفر از اینفلوئنسرهای پرطرفدار را به دست بیاورند و از آنها بخواهند با لباسها یا کیف و کفشهایشان عکس بگیرد و آن را در صفحات شخصیشان منتشر کند. ترجیح بر آن است که آقا یا خانم اینفلوئنسر بهعنوان مصرفکننده لباسهای یک طراح خاص به نظر برسد و پستهایش جنبه تبلیغی مشهودی پیدا نکند. یعنی در اغلب موارد اصلا لازم نیست دیزاینر روی عکس تگ شود، همین که جایی در میان کپشنهای احساسی اشارهای به نام برند یا طراح شود، برای مشترییابی کفایت میکند. بعضی از اینفلوئنسرها هم هستند که به صورت تخصصی در حوزه غذا کار میکنند و با رستورانهای بزرگ قرارداد میبندند. از اینجا به بعد دیگر این هنر اینفلوئنسر است که با ظرافت هرچه تمامتر، طوری که دل مخاطب را نزند، عکسهایی هوسانگیز از غذاهای زیبا به اشتراک بگذارد و مخاطبان گاه از همه جا بیخبر را روانه رستورانهای طرف قراردادش کند.
در سال ۲۰۱۴، اینفلوئنسرهای اینستاگرامی برای حضور پیدا کردن در یک مکان خاص و عکس گرفتن بهطور متوسط حدود ۵۰۰ دلار دریافت میکردند، اما این رقم در سال ۲۰۱۶ به حدود ۱۵۰۰ دلار رسیده و همچنان هم رو به افزایش است. حالا کار به جایی رسیده که در دنیا تعداد زیادی از افراد وجود دارند که اگر از آنها شغلشان را بپرسید، با افتخار میگویند: «اینفلوئسنر».
هر که فالوئرش بیش، تبلیغش بیاثرتر!
در علم مارکتینگ به اینفلوئنسرهایی که بین ۱۰هزار تا ۱۰۰هزار فالوئر دارند، مایکرواینفلوئنسر میگویند. از نظر کارشناسان مارکتینگ این دسته از نفوذگرها بیشترین تاثیر را بر سبک زندگی مخاطبانشان میگذارند. وقتی تعداد فالوئرها از حد مشخصی بالاتر برود، درگیری مخاطبان با صفحه نفوذگر کمتر میشود. چند وقت پیش پژوهشی روی پستهای بدون اسپانسر دو میلیون اینفلوئنسر اینستاگرامی انجام شد که نشان میداد هرچه تعداد فالوئرها بالاتر میرود، درصد لایکها و کامنتهای فالوئرها پایینتر میآید. طبق این پژوهش، اینفلوئنسرهایی که بین ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار فالوئر دارند، بهطور متوسط ۲.۴ درصد لایک میگیرند و این رقم برای کسانی که از یک میلیون تا ۱۰ میلیون فالوئر دارند، به ۱.۷ درصد میرسد. به بیان دیگر، نتایج پژوهشها نشان داده که مخاطبان مایکرواینفلوئنسرها رفتارهای ارگانیکتری را از خودشان بروز میدهند و بیشتر از رهبرشان حرفشنوی دارند. به همین دلیل است که اغلب برندهای بزرگ خارجی ترجیح میدهند به جای آنکه به سراغ خواهران کارداشیان بروند، سلبریتیهای کمتر شناختهشدهتری را نشانه بگیرند که بیشترین تاثیر را بر مخاطبانشان میگذارند.
جذابیت مرگبار تقلید
علاوه بر اینستاگرام که این روزها از تبلیغ لایف استایل و مد و زیبایی نفوذگرها پر شده، سایر شبکههای اجتماعی هم از حضور این قشر تاثیرگذار اجتماع بیبهره نمانده است. در سال ۲۰۱۶ حدود ۷۰ هزار اینفلوئنسر در سایت تخصصی لینکدین شناسایی شده که یا مدل رفتارشان را محیطهای کاری به دنبالکنندگانشان آموزش میدهند، یا درست شبیه به سخنرانان انگیزشی، بحثهایی را در زمینه رازهای موفقیت و پیشرفت شغلی و خواستن و توانستن مطرح میکنند. این موضوع آنقدر فراگیر شده که اشکال بعضا مضحکی را به خود گرفته است. مجله وال استریت ژورنال چند وقت پیش در گزارشی به پدیدهای به نام سگهای نفوذگر یا داگفلوئسنرها اشاره کرد؛ سگهایی شیک و زیبا که پیجهای اینستاگرامی خاص خود را دارند و سبک زندگیشان قرار است الگوی حیوانات خانگی دیگر باشد!
بعضی از جامعهشناسان غربی رواج محبوبیت اینفلوئسنرها را نتیجه قرار گرفتن بشر در عصر پسااندیشه میدانند؛ عصری که انسانها حوصله فکر کردن و اندیشیدن به مسائل را ندارند و ترجیح میدهند دنبالهروی سبک زندگی و تفکر خاصی باشند که از نظرشان جذاب است. فعلا که جذابیت برای عامه مردم در اکثر کشورهای دنیا در پوشیدن لباسهای خاص و مد روز، کافهنشینی و رستورانبازی و یک زندگی نیمهلاکچری – نیمهروشنفکری خلاصه میشود که مشابهش را در صفحات اینستاگرامی فراوان میتوان پیدا کرد. این سبک دنبالهروی از نظر تعدادی از جامعهشناسان، به شکلگیری جوامع مصرفگرای فاقد تفکری منجر میشود که اعضای آن ترجیح میدهند دیگران به جایشان تصمیم بگیرند. ظاهرا از این سرنوشت محتوم راه گریزی هم نیست؛ چراکه در دوران افول کتابها و نشریات چاپی، اینفلوئنسرها حالا قدرتمندترین رسانهدارهای دنیا هستند که تفکر خود را در ذهن و قلب مخاطبانشان حک میکنند.
تهیه نسخه الکترونیک