چند وقتی است که یک تب جدید افتاده میان جوانها؛ اینکه در خانه و مدرسه و دانشگاه دور هم جمع شوند و با بازیهای تختهای خودشان را سرگرم کنند. وقتی میگوییم بازی تختهای، فقط از منچ و شطرنج و بازیهای کلاسیک حرف نمیزنیم، این روزها هر روز یکی دوتا بازی جدید به بازار میآید که از هیجان و جذابیت چیزی کم از بازیهای کامپیوتری و موبایلی ندارد. اسباببازیفروشیها و فروشگاههای محصولات فرهنگی دنیا حالا هر کدام یک بخش بزرگ دارد مخصوص بازیهای تختهای. حتی کافههایی در همه جای دنیا، ازجمله در همین تهران خودمان راه افتاده که اصلا برای بازیهای تختهای چیدمان شده. به بهانه همین عشق و علاقه عجیب به یک سرگرمی کلاسیک، در ادامه پروندهای ترتیب دادهایم درباره بازیهای تختهای و دلایل بازگشتشان به دوران اوج.
امپراتوری منچ و مارپله
نسیم بنایی
نیمنگاهی به برترین بوردگیمهای دنیا
«منچ» و «مار و پله» جزو ادوات اصلیِ دهه شصتیها برای بازی و سرگرمی بود، هرچند دهه پنجاهیها و حتی دهه چهلیها وحتی دهه سیها هم با آنها خاطره دارند و حتی ممکن است ادعا کنند منچ و مار و پله بازی دوران آنها بوده است. مشق و تکلیفها که تمام میشد، بهانهگیریها برای سرگرمی تازه شروع میشد. اینجا بود که صفحهای با تصاویر کودکانه مارهایی با نیشهای دراز به میان میآمد و چند کله کوچک و بزرگ را دور خودش جمع میکرد. هر کسی یک آدمکِ رنگی را برمیداشت، تاس را میریخت و آن آدمکِ پلاستیکی را روی صفحه حرکت میداد. اگر بازیکن «جرزنی» نمیکرد، حتما دُم مهرهاش چند باری به نیش مبارک مار اصابت میکرد و مجبور میشد روی تن مار بلغزد و به چند پله پایینتر سقوط کند. اگر هم جرزنی میکرد یا خوششانس بود و تاسهای خوب میآورد، مهرهاش به سرمنزل مقصود میرسید و بازی را میبُرد. کمی بعد سروکله بازیهای دیگری از این جنس پیدا شد؛ بازیهایی که هم جذابیت مهرههایشان بیشتر از آدمکهای ساده و تکرنگِ منچ و مار و پله بود و هم به ابزاری بیش از شانس و جرزنی نیاز داشت. نمونهاش راز جنگل بود که حافظه بازیکن را هم محک میزد. اما رفتهرفته عمو قارچیِ نینتندو و سونیکِ سِگا جای منچ و مار و پله را گرفتند. صفحات تختی که شبهای کودکی را از یکنواختی و کسالت درمیآورد، به کنج انباری رفتند و چند سالی خاک خوردند. این روزها، دوباره بازار بازیهای قدیمیِ دهه شصتیها داغ شده است. کافههای بهروزتر، یک بسته منچ و مار و پله امروزیتر روی میز خود میگذارند تا سر مشتریها را چند ساعتی با آن گرم کنند. دهه هشتادیها که اغلب با این سرگرمیها بیگانه بودند، حالا تازه آن را کشف کردهاند و در صفحات اینستاگرام خود گزارش لحظه به لحظه از این بازیهای دورهمی میدهند. مد شدنِ دوباره این بازیها بهانه خوبی است که هر کسی حوصلهاش سر رفته، یک پیتزا سفارش بدهد، چند تا از دوستانش را به یک دورهمی دعوت کند و مشغول بازی با تاس و صفحههای تخت شود. فقط یک لحظه استپ، کدام یکی از این بازیها جذابتر است؟
ماجراجویی با قطار
«قطار» و «جغرافیا»؛ هر کسی به ترکیب این دو عنصر علاقه داشته باشد، بیشک از بازی «بلیتِ قطارسواری» لذت میبرد. انگلیسیها به آن میگویند: «Ticket to Ride» اما کشورهای دیگر اسمهای دیگری روی آن گذاشتهاند، مثلا فرانسویها نامش را «ماجراجویی روی ریل راهآهن» گذاشتهاند. از قضا بازی دقیقا هم ماجراجویی روی ریل راهآهن است، با این تفاوت که ریلهای راهآهن روی صفحهای کاغذی نقاشی شدهاند و قطارها رنگی و پلاستیکی هستند. این بازی آنقدر معروف شده که ایدهپرداز آن را میلیونر کرده است. طبق آماری که در سایت این بازی آمده، بیش از سه میلیون نسخه از آن به فروش رفته و آن را به یکی از محبوبترین بازیهای این ژانر در ۱۰سال گذشته تبدیل کرده است. در این بازی، بازیکنها به سفرهای خیالی با قطار میروند. زمانیکه بازی برای اروپاییها ساخته شد، جغرافیای آن نیز اروپا بود، اما حالا که بازی رنگوبوی بینالمللی گرفته، جغرافیای آن نیز برای کشورهای مختلف تغییر کرده و به همین خاطر انواع مختلفی از این بازی وجود دارد. بههرحال وقتی یک بازی ۱۵۰ میلیون دلار فروش داشته باشد، یعنی توانسته مشتریهای خود را در اقصی نقاط دنیا راضی نگه دارد. آمادهسازی این بازی تنها پنج دقیقه طول میکشد، اما میتواند یک تا دو ساعت بازیکنها را با خود سرگرم کند و آنها را در جغرافیای یک اتاق، به سفرهای خاطرهانگیز با قطار ببرد.
شطرنجِ امروزیها
هر کسی که از کودکی به شطرنج علاقه داشته، حتما از بازی «فرمانروا» هم لذت خواهد بود. بخشی از این بازی، شانسی است، اما بخش اصلی آن به هوش بازیکن متکی است. دو نفر روبهروی هم مینشینند و برای مخلوع کردنِ فرمانروای مقابل، مهرههای خود را حرکت میدهند. هرچند این مهرهها به زیبایی مهرههای شطرنج نیستند، اما به لحاظ تاکتیکهایی که بازیکن باید اجرا کند تا فرمانروای حریف خود را خلع سلاح کند، کاملا مشابه شطرنج است. کلِ زمان مورد نیاز برای این بازی هم تنها ۱۵ تا ۲۵ دقیقه است؛ یعنی فرد کمتر از ۳۰ دقیقه باید مغز خود را به کار بیندازد تا در کارزار پیروز شود.
طبابتِ مشارکتی
مثل این فیلمهای آخرالزمانی که یک بیماری به جان ملت افتاده و همه آنها را تسلیم میکند و یک تیم شکستناپذیر تمام تلاش خود را میکنند تا با شیوع آن مقابله کنند؛ بازیِ «مُسری» هم دقیقا همین است. یعنی بازیکنها دور هم جمع میشوند و به کمک یکدیگر چهار بیماری را که در سرتاسر کره زمین شایع شده، شناسایی و بعد آنها را ریشهکن میکنند. تفاوت این بازی با بقیه بازیهای مشابه در این است که همه دور هم جمع میشوند و کار گروهی انجام میدهند. بازیِ «مسری» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و خیلی زود به محبوبیت بالایی دست پیدا کرد. دو تا چهار نفر میتوانند با این بازی سرگرم شوند و هر کدام میتوانند یک تخصص داشته باشند؛ یکی داروسازی، یکی محقق و یکی هم جراح. خلاصه بازی همین شکلی با تخصصهایی که در لحظه به دست میآید، شروع میشود. این درواقع نخستین بازی از این ژانر بود که به صورت مشارکتی ساخته شد. از آنجا که استقبال از این بازی زیاد بود، نمونههای جدید آن هم ساخته و روانه بازار شد. این بازی حتی میتواند کودکان هشت ساله را هم با خود سرگرم کند. کل زمانی که بازیکنها برای نجات زمین از شر بیماریهای مُسری دارند، ۴۵ دقیقه است. هر کسی که به بازیهای مشارکتی بیشتر از بازیهای رقابتی علاقه داشته باشد، حتما اوقات خوشی را با این بازی خواهد داشت. بسیاری از سایتها، این را بهترین بازی تختهای میدانند که تا کنون ساخته شده است.
بوردگیمِ ادا اطواری
پانتومیمدوستها بشتابند، بازیهای بوردگیم برای آنها هم برنامههایی دارند. بازیِ «مانیکرز» تقریبا برای همان کسانی طراحی شده که عاشق پانتومیم هستند. با این تفاوت که واژهها را خودشان انتخاب نمیکنند. بازی اینطور شروع میشود که فرد یک کارت را انتخاب میکند و بعد نوشته روی کارت را ابتدا با یک کلیدواژه و بعد هم با حرکات دست و صورت و هر شکل دیگری که از بدنش ساخته باشد، برای تیمش میگوید. اعضای تیم هم باید بر اساس آنچه میبینند، نوشته یا تصویر روی کارت را حدس بزنند. برای شاد کردن و سرحال آوردنِ دوستان در مهمانی، این کارتها خیلی موفق ظاهر میشوند. البته کسانی که مشغول این بازی میشوند، باید ظرفیت زیادی داشته باشند و خودشان را برای هر چیزی آماده کنند، چراکه حجم شوخیهای آن خیلی زیاد است. بههرحال خنده، بخش اصلیِ این بازی است.
مافیای کاغذی
«مقاومت کن تا جاسوس را پیدا کنی، و اگر هم خودت همان جاسوسی هستی که همه به دنبالش هستند، آنقدر مقاومت کن تا کسی به ماهیت اصلیات پی نبرد.» این تمام آن اتفاقاتی است که در بازی «مقاومت» انجام میشود. درواقع این بازی در استنتاجِ بازیکنها از هویتِ یکدیگر خلاصه میشود. برای آن دسته که به بازی «مافیا» علاقه دارند، این بازی حتما هیجانانگیز خواهد بود، چراکه سبک آن شباهت بسیاری به بازیِ مافیا دارد. البته در بازی مافیا، بازیکنها در هر دور حذف میشوند، اما در این بازی، بازیکنها تا انتها در بازی میمانند و از آن لذت میبرند. برای این بازی هرچه تعداد بازیکنها بیشتر باشد، بهتر است. حدود ۵ تا ۱۰ نفر دور هم جمع میشوند و به کمک کارتها هویت دیگری را حدس میزنند. بهترین جاسوسها، آنهایی هستند که میتوانند طرفِ مقابل را فریب دهند و کمترین اطلاعات را در مورد خود برملا کنند.
خورههای بوردگیم، بخوانید تا از دست ندهید:
۱. آدرنالین Adrenaline
بازیکن به همراه چهار دوست خود، کنترل یک ماشین قاتل را به دست میگیرد و با سلاحهای مسخره، از این اتاق به آن اتاق، به دنبال شکار میگردد.
۲. زمینیسازیِ مریخ Terraforming Mars
بازیکنها در این بازی، باید در سیاره مریخ شهر بسازند، اما این کار را به کمک کارتهایی که در اختیار دارند، انجام میدهند. هر کسی پروژهای را به عهده میگیرد و کارش را شروع میکند.
۳. سانتورینی Santorini
در این بازی، بازیکنها تعدادی مینیون در اختیار دارند که باید آنها را به بالای برجهای سهطبقه برسانند. هرچند ظاهری و طراحی بازی به نظر کارتونی میآید، آنچه از جعبه بیرون میآید، قطعههای پلاستیکی محکم و غیرعروسکی است.
۴. فلَم روژ Flamme Rouge
چهار نفر روی صفحه کاغذی، مشغول مسابقه دوچرخهسواری میشوند. اما خبری از دوچرخههای حقیقی نیست و همه چیز به کمک کارتهای بازی انجام میشود.
۵. پروژه منهتن: امپراتوری انرژی The Manhattan Project: Energy Empire
این روزها نفت همه جا حرف اول را میزند؛ پس چرا پایش به بازیها باز نشود؟ بازی پروژه منتهن دقیقا در همین زمینه است و بازیکن باید امپراتوری انرژی برای خود راه بیندازد.
شماره ۷۰۶
هر چی بیشتر بازی رومیزی و کارتی رواج کنه بهتره. همون چند دقیقه و ساعت که وارد شیم به دنیای انسانهای واقعی غنمیته :))