احمد شاملو، سردبیر و درواقع همهکاره نشریه «کتاب جمعه»، سالها بعد، در گفتار فیلمی درباره نقاشیهای سالهای دهه ۶۰ علیرضا اسپهبد، دربارهاش اینطور نوشت یا سرود، یا هر کدام که شما دوست داشته باشید:
هنر شهادتی است از سرِ صدق:
نوری که فاجعه را ترجمه میکند
تا آدمی
حشمتِ موهونش را بازشناسد
علیرضا اسپهبد یکی از چند نفری بود که احمد شاملو کار آنها را برای نشریهاش پسندیده بود و بخت این را داشت که روی جلد دو یا سه شماره از کتاب جمعه بنشیند و البته از صفحات داخلی مجله هم معمولا بینصیب نمیماند. فاصله نسبتا بعید میان نویسندگان و روشنفکران ایرانی با هنرمندان عرصه تجسمی، بهندرت تا این اندازه کم شده است.
اسپهبد یکی از معدود نقاشان و گرافیستهایی بود که همزمان میان همصنفانش و میان جامعه روشنفکری ایران مقبول بود. شاملو طراحی جلد بسیاری از کتابهایش را به او سپرد و برای یکی دو دهه تقریبا هیچ نشریه روشنفکری نبود که اثری از قلم او در آن نباشد.
علاوه بر اینها، اسپهبد در کنار دو یا سه نام دیگر، از هنرمندان تجسمی بود که عامه مردم هم با نظر روشنی به دیدار کارهایش میرفتند. علیرغم اینکه طرحهای اسپهبد بهندرت رئالیست، یا با سلیقه میانه جامعه مطبوع و زیبا بود، اما به نظر بیشتر مردم خالی از دشوارفهمی رایج میان هنرمندان نوگرا بود.
احتمالا ریشه هر دو ویژگی را باید در این حقیقت پیدا کرد که اسپهبد تقریبا همیشه درگیر مشکلات اجتماعی و سیاسی باقی ماند و هیچوقت به دام ژست باب روز «گریز از سیاست» و «پناه بردن به هنر» نیفتاد. حتی در شخصیترین و رازآمیزترین کارهای اسپهبد هم نشانههایی از نارضایتی اجتماعی و میل به تغییر دیده میشود. شاید به همین خاطر بود که حتی کتابهای درسی دبیرستان هم، با آنکه اسمی از او نمیبردند، اما بیعلاقه نبودند تا از طرحهایش استفاده کنند.
طرحهایی که در این صفحات آمده است، آثار علیرضا اسپهبد در کتاب جمعه است. مجموعههای اسپهبد، مثل کلاغها یا کارهای متأثر از بیکن معروفتر از آن هستند که نیازی به معرفی داشته باشند، اما کارهای «کتاب جمعه» معمولا جاهای دیگر تکرار نشدهاند و این ممکن است منجر به فراموشی وجه مهمی از کار اسپهبد شود.
نویسنده: جلال امانت
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۸۶