نگاهی به نمایندگان سینمای ایران در هفتادمین جشنواره کن
شاهین شجریکهن
جشنواره کن یکی از مهمترین جشنوارههای سینمایی جهان است و در طول سه دهه اخیر شاید اصلیترین ویترین درخشش سینمای ایران در عرصههای بینالمللی بوده باشد. از عباس کیارستمی بزرگ و یکهتازیاش در کن تا اصغر فرهادی و شهاب حسینی و خاطرههای آفتابیشان در این شهر لوکس جنوب فرانسه، سینمای ایران همواره پرچمش در کن بالا بوده و حضوری احترامبرانگیز داشته است. اما جلوه حضور فیلمها و فیلمسازان ایرانی در جشنواره کن، در همه سالها یکسان نبوده و بستگی به بضاعت سینمای ایران در هر سال، نحوه این حضور هم فرق میکرده است. بعد از موفقیت تمامعیار سال گذشته و درخشش فرهادی و دوستان، امسال سینمای ایران به جوانهایش چشم دوخته و بیشتر با فیلمهای کوتاه و تجربی در کن حضور دارد.
البته این پرسش هم مطرح است که آیا فیلمهای برگزیده کن امسال، سقف موجودی سینمای ایران بودهاند و بهترینها انتخاب شدهاند؟ پاسخ منفی است، چون اصلا چنین قاعدهای درباره انتخاب فیلمها برای کن موضوعیت ندارد. حضور این چند فیلم در کن امسال به این معنی نیست که اینها بهترینهای سینمای ایران یا حتی بهترین محصولات عرصه فیلم کوتاه هستند، بلکه در فرایندی پیچیده (که هم به شانس و اقبال بستگی دارد و هم به میزان فعالیت پخشکنندهها و مبلغان فیلمها) از بین دهها فیلم متقاضی حضور در کن این چند فیلم انتخاب شدهاند. در همه سالها هم همینطور بوده. گاهی فیلمهایی بهتر و شایستهتر از چرخه انتخاب بیرون ماندهاند و فیلمهای عجیب و غیرمنتظره مسافر کن شدهاند. مهم این است که این فیلمها قرار است چشماندازی از حیات سینمای ایران پیش روی مخاطبان و داوران و ناظران جهانی قرار بدهند. امیدواریم از این منظر، همه فیلمهای ایرانی در همه حضورهای بینالمللیشان موفق باشند و افتخار بیافرینند.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به ترکیب کلی فیلمهای کوتاه امسال و اجمالا نمایندگان سینمای ایران در این جشنواره جریانساز را بررسی میکنیم. با تاکید روی این نکته که آثار فیلمسازان جوان و بچههای فیلم کوتاه بیشتر مورد توجه بودهاند تا آثار حرفهای که البته امسال تعدادشان هم زیاد نیست.
وقت ناهار
علیرضا قاسمی تازه ۲۶ ساله شده و جز یکی دو تجربه کوتاه، در حوزه فیلمسازی زحمت زیادی هم نکشیده، اما تکیهاش بر تحصیلات سینمایی و حضور در کلاسها و دورههای تخصصی باعث شده که همین ابتدای راه نماینده سینمای ایران در کن باشد. فیلم اولش فرکانس در جشنواره فیلمهای دانشجویی جایزه گرفت و در آستین و تگزاس و نیویورک هم نمایشهای ویژهای داشت، اما وقت ناهار کاملترین ساخته اوست و دیگر خبری از رگههای آماتوریسم فیلم قبلی در این فیلم دیده نمیشود.
وقت ناهار داستان جذابی دارد؛ یک دختر دبیرستانی برای تشخیص هویت فراخوانده میشود که جنازه مادرش را شناسایی کند، اما به دلیل آنکه سنش زیر ۱۸ سال است، قانونا نمیتواند داخل سردخانه شود و درنتیجه در موقعیتی آچمز گیر میافتد. ضمن اینکه دلشوره دارد که آیا واقعا مادرش مرده یا خبری که به او رسیده، واقعیت ندارد.
قاسمی این داستان جذاب را (که طبیعتا پایانش را نمیتوان لو داد) با استفاده از مایههای وحشت روایت میکند و فیلمش در دقایقی نزدیک به سینمای هارُر میشود. فضاسازی بیمارستان و سردخانه با نورهای مات و مرده، و استفاده از سایهروشن باعث شده فیلم فضایی خوفناک پیدا کند. اما وجوه عاطفی داستان هم پررنگ است و درنهایت ترکیبی از این عناصر به یک فیلم کوتاه تجربی منجر شده است. قصه و لحن عاطفی فیلم تاثیر لازم را بر مخاطب میگذارد، اما از لحاظ تکنیکی هم سطح بالایی دارد که انتقال مفاهیم درونی فیلمنامه را آسان میکند؛ ازجمله روش نورپردازی، حرکتهای دوربین و البته بازیها بهخصوص بازیگر نقش اصلی که دختری نوجوان است و پیش از این تجربه بازیگری حرفهای نداشته است.
ایده اولیه داستان مربوط به شهریور ۹۵ بوده که قاسمی در طول شش ماه بارها به بازنویسی فیلمنامه پرداخته و همزمان بازیگران را انتخاب کرده و از لوکیشنها عکس گرفته. تصویربرداری هم با امکانات خوب و تدوین مناسب، حدود سه ماه طول کشیده و در اواخر بهار، نسخه آماده فیلم برای جشنواره کن ارسال شده است. جالب است که این اولین بار است که قاسمی شانسش را برای حضور در جشنوارهای مهم امتحان میکند و در همین اولین تلاش، فیلمش برگزیده کن شده است! خود او هم انتظار این پذیرش را نداشته و میگوید کارش را شانسی برای مسئولان جشنواره فرستاده است.
حیوان
بهمن و بهرام ارک، دو برادر دوقلوی آذری هستند که چند سال پیش فیلم «نجس» را در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران نمایش دادند و با استقبال بسیار خوب منتقدان و مخاطبان روبهرو شدند. دو جوان خلاق که سالهاست در عرصه فیلم کوتاه فعالاند و عموما موضوعهایی انسانی و عاطفی را تعقیب میکنند؛ از خوشرفتاری با حیوانات تا اهمیت خوشدلی و صفای باطن در برابر ظواهر مذهبی.
فیلم جدید این دو برادر نماینده سینمای ایران در کن امسال است و این برای کارگردانهای جوانش قدمی بزرگ رو به جلوست. آنها کارشان را از پرسهزنی در صحنه تولید فیلمهای تلویزیونی مرکز تبریز و سینمای جوان آذربایجان شروع کردند و از گریم تا دستیاری تصویربردار همهجور فعالیتی را بهطور عملی تجربه کردند تا به صندلی کارگردانی رسیدند. موفقیت «نجس» باعث شد فیلم بعدیشان پخشکننده قویتری پیدا کند، ضمن اینکه مدرسه ملی سینما و سعید پوراسماعیلی (مدیر آموزش این مدرسه) تمامقد پشت این فیلم و سازندگان جوانشان ایستادند و کمک کردند که فیلم به کن راه پیدا کند.
فیلم موضوعی عاطفی دارد و در فضایی اگزوتیک اتفاق میافتد. تصویربرداری در فضای باز دشتهای آذربایجان باعث شده بافت بصری فیلم بسیار چشمنواز باشد و اغلب فیلم در نماهای باز بگذرد. شخصیت اصلی فیلم نقابی از کله قوچ بر سر میگذارد که شاید جالبترین وجه ماجرا باشد؛ البته نمیتوان داستان را لو داد، چون گره مشخصی دارد که اگر باز شود، دیگر دیدنش لذتی ندارد. ولی مخاطبان این فیلم باید منتظر یک غافلگیری جذاب در پایان داستان باشند که ازجمله جاذبههای اصلی فیلم است.
برادران ارک فیلمشان را با بودجه قابل توجهی (حدود ۳۰ میلیون تومان) ساختهاند و میگویند اگر پول بیشتری داشتند، شاید بعضی نماها را بهتر میگرفتند و کیفیت نهایی فیلمشان بالاتر میرفت. اما در همین شکل کنونی هم حیوان جاذبههای زیادی دارد و جزو فیلمهای کوتاه خلاقانه امسال است. فراموش نکنیم که فیلم موفق قبلی آنها، «نجس»، با بودجه سه میلیون تومان ساخته شد و بسیار هم برایشان راهگشا بود. در حوزه فیلم کوتاه، خلاقیت و ایدهپردازی و اجرای خوب بسیار مهمتر از بودجه و امکانات است. در سالهای گذشته هم فیلمسازان کوتاه ایران همیشه با کمترین امکانات توانستهاند در عرصههای جهانی موفق باشند.
They (او، آنها)
آناهیتا قزوینیزاده فیلمساز باهوش و ایجازگرایی است که تا حالا چندین بار جوایز مهم جشنوارهها و آیینهای سینمایی را به خود اختصاص داده و عنوان «بهترین کارگردان فیلم کوتاه سینمای ایران» را هم بعد از جایزه جشن خانه سینما یدک میکشد. فیلمش در آن دوره با اختلاف و با اجماع هیئت داوران اول شد و نقدهای بسیار مثبتی هم گرفت. او سابقه برنده شدن در بخش سینه فونداسیون را هم دارد و اکنون در تدارک ساخت اولین فیلم بلندش است. امسال قزوینیزاده با فیلمی در کن حاضر است که عنوانش را نمیتوان به فارسی ترجمه کرد؛ چون ضمیر غایب در این مورد مبهم است و میتواند «او» یا «آنها» معنا بدهد.
فیلمهای قزوینیزاده به مینیمالیسم روایی و ایجاز ساختاریشان معروفاند. او اغلب به جای داستان، یک موقعیت پیچیده با دلالتهای اخلاقی چندوجهی را انتخاب میکند و سپس به واکاوی آن موقعیت میپردازد. بدون آنکه در روایت و بسط قصه اصراری برای بیان همه نکتهها و ظرایف داشته باشد. به همین دلیل جنبههای استعاری فیلمهای کوتاه او معمولا قویتر از جنبه دراماتیک است و هر صحنه به تفسیرهای مختلفی راه میدهد. در فیلم جدید او، این روحیه ایجازگرا با کمی تجربهگرایی در فرم بصری همراه شده تا ابهام فیلم تشدید شود، اما البته رویکرد اخلاقی و اجتماعی فیلمساز کاملا آشکار است.
در بین فیلمهای امسال کن، شاید این کارگردان ساکن آمریکا از همه باتجربهتر باشد و تمرین بیشتری برای حضور در جشنوارهای به این مهمی داشته باشد. از لحاظ ساختار حرفهای و کیفیت بصری هم باید برای جدیدترین ساخته قزوینیزاده حساب ویژهای باز کرد، اما فرمول موفقیت در کن هرگز قابل پیشبینی نبوده و در هر دوره بر اساس مولفههایی متفاوت داوری شده است. باید دید سهم سینمای ایران در کن امسال چه خواهد بود.
موخره
جشنواره کن مثل هر جشنواره بزرگ سینمایی دیگری، قواعد و الزامهای خودش را دارد و گاهی براساس جهتگیریهای غیرسینمایی یا حتی بخت و اقبال به فیلمی بها میدهد و فیلمی دیگر را نادیده میگیرد. مهم نیست که حاصل حضور فیلمهای ایرانی امسال در کن چه باشد، مهم این است که سینمای ایران همچنان مثل دهههای اخیر بالنده و پویاست و دستش از فیلم خوب پر است. جریان فیلم کوتاه که به مدت یک دهه در تمام جشنوارههای معتبر جهانی آقایی میکرد، اکنون فیلمسازان اصلیاش را روی صندلی کارگردانی فیلمهای تجاری و جریان اصلی میبیند؛ از مهدی کرمپور و مجید برزگر تا شهرام مکری و علیرضا امینی دیگر هیچکدام فیلم کوتاه نمیسازند. اما سینمای ایران نشان داده که هر سال چهرههای جدیدی برای رو کردن دارد و جای رفتگان را با جوانهای بااستعداد پر میکند.
شاید دستاورد امسال سینمای ایران در کن بسیار بالاتر از سالهایی باشد که فقط فیلمهای بلند و حرفهای، سینمای ایران را نمایندگی میکردند. لااقل چند چهره جدید به این بهانه مطرح میشوند که شاید یکی از آنها سعید روستایی آینده باشد. و همین برای سینمای ایران یک پیروزی کامل است، با جایزه یا بیجایزه.
شماره ۷۰۸