به بهانه اجرای تئاتر «ضیافت پنالتیها» در تماشاخانه پالییز
الهه حاجیزاده، سیدمهدی احمدپناه
اگر فینال جام جهانی باشد و بازی به ضربات پنالتی کشیده شده باشد و آخرین ضربه پنالتی تیمت به تو برسد، قبل از زدن ضربه به چه فکر میکنی؟ درست در مقابل نگاه میلیاردها انسان دیگر. خیلیها میگویند زمانی که تو توپ را شوت میکنی، خدا تعیین میکند که توپ به کجا برود. کسی نمیداند چه کسی برای اولین بار نام ضیافت را برای ضربات پنالتی انتخاب کرده، اما شاید تنها ضیافتی باشد که تاثیرش بر تمام زندگی یک ملت اثر میگذارد. پوریا کاکاوند در آخرین اثر نمایشیاش به سراغ ضیافت پنالتیها رفته و به همراه امیر جعفری تلاش میکند خطوط دراماتیک فوتبال بر زندگی یک فوتبالیست را پررنگتر از همیشه به ما نشان دهد. آنچه خواهید خواند، چکیدهای است از گفتوگو با او و امیر جعفری پیرامون توپی که خدا شوت میکند.
فکر میکنید چرا در میان تمامی ورزشها، فوتبال بیشتر از همه دیگر رشتهها، جنبه نمایشی دارد؟
امیر جعفری: واقعا برای من هم همیشه این سوال وجود داشته که چگونه ورزشی تا این حد جهانی است و تا این اندازه مخاطب دارد. فکر میکنم در ایام جام جهانی از کره ماه هم میتوان فوتبال را تماشا کرد و جام جهانی یکی از عجیبترین اتفاقاتی است که بشر به دست خودش پدید آورده.
پوریا کاکاوند: فوتبال ازجمله ورزشهایی است که اصولا خاستگاه اجتماعی پایینی دارد و از محلههای فقیرنشین شروع میشود و هر چیزی که از طبقات پایین شروع شود، کسانی که آن را درک میکنند هم جمعیت بیشتری دارند. یعنی بهطور مثال عده بیشتری فوتبال را میفهمند تا تنیس را. این ورزش بهطور کلی جذابیت ویژهای دارد و دسترسی به آن آسانتر است. همینطور ما فوتبال را بیشتر میفهمیم یعنی اطلاعات ما از بازیکنان فوتبال در تمام جهان خیلی بیشتر از اطلاعات در مورد سایر ورزشهاست.
در دوران کودکی اولین فوتبالیستی که شناختید و با او عاشق فوتبال شدید، چه کسی بود؟
امیر جعفری: از زمانی که دبستانی بودم، تیم استقلال را دوست داشتم و دلیل خاصی هم وجود نداشت و فکر میکردم تیم خوبی است. در آن دوره بزرگانی مثل ناصر حجازی، علی پروین و… در فوتبال ایران برای من شناختهشده بودند. در مورد فوتبال خارج از کشور روسولینی و بعد میشل پلاتینی را شناختم.
طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟
امیر جعفری: من از قدیمالایام طرفدار برزیل، آرژانتین، آلمان بودم. البته اولویتم آلمان است. یعنی با اولویت آلمان از برزیل و آرژانتین هم حمایت میکردم. ولی زمانی که نوبت به آلمان میرسد، هیچ تیم دیگری را نمیتوانم دوست داشته باشم. از طرف دیگر طرفدار بارسلونا هستم، ولی از بازی رئال مادرید هم خوشم میآید. بعضی اوقات که این دو تیم با هم بازی دارند، اصلا دلم نمیخواهد که بازی تمام شود.
پوریا کاکاوند: من طرفدار تیم آرژانتین و یوونتوس هستم و بازیکن مورد علاقهام باتیستوتا و بوفان بود. دقیقا بهخاطر باتیستوتا آرژانتینی شدم و هنوز هم هستم.
در زمان زدن پنالتی فقط بازیکن حضور دارد و دروازهبان و تپش قلب به حداکثر میرسد. آیا روی صحنه تئاتر لحظهای وجود داشته که برای شما شبیه لحظه زدن پنالتی باشد؟
امیر جعفری: برای من فوتبال بهشدت شبیه تئاتر است. من پشت صحنههای فوتبال هم رفتهام. آنجا هم بازیکنها میخواهند ببینند چقدر تماشاچی آمده است و بعضی اوقات میآیند و جمعیت را چک میکنند. و مثل اجرای تئاتر آنها هم استرس نتیجه را دارند که آیا همه چیز خوب پیش میرود یا نه و نگران امتیاز و داوری و… هستند. ما هردو با داور برخورد میکنیم، اما به صورتی متفاوت. آنها مستقیما با داور برخورد میکنند و ما هم توسط مردم و منتقدان، یا حتی در جشنوارهها داوری میشویم. کارگردان در تئاتر و مربی در فوتبال کاملا شبیه به هم هستند. مربی در فوتبال به بازیکنان میزانسن میدهد، حضور در زمین فوتبال و روی صحنه تئاتر و… شباهت زیادی به هم دارند.
تابهحال شده مثل فوتبالیستها که نگران بودن اسمشان در فهرست بازیکنان تیم ملی هستند، نگران بودن اسمتان در لیستی باشید؟
امیر جعفری: بله، مثلا برای جشنواره که انتظار داشتم کاندیدای بازیگری باشم، ولی این اتفاق نیفتاده بود. سعی میکنم اینطور فکر کنم که هر داوری بر اساس سلیقه خود تصمیمگیری میکند و اگر مثلا اسمم در فهرست کاندیداهای جایزه نباشد، لزوما به معنی بد بودن نیست و فقط در سلیقه آن داور نبودم و شاید اگر گروه داوری دیگری کار را قضاوت میکردند، نتیجه متفاوتی حاصل میشد.
در نمایش «ضیافت پنالتیها» از رویدادهای مهم زندگی با زمانبندی جامهای جهانی صحبت میشود.آیا در زندگی واقعی خودتان هم چنین تقسیمبندی دارید؟
امیر جعفری: هشت سال پیش قبل از اینکه بچهام به دنیا بیاید، بیشتر اینطور زندگی میکردم و شاید تقسیمبندیهای تاریخ زندگیام تا حدی بر این اساس بود. انگار علاوه بر تاریخ میلادی و شمسی و قمری تاریخ جام جهانی هم داریم. به این معنی که رویدادهای مهم زندگی را بر مبنای آن جام جهانی که همزمان با آن رویداد بود، به یاد میآورم.
اولین جام جهانی که بهخاطر دارید و فوتبال را شناخته بودید، چه سالی بود؟
امیر جعفری: جام جهانی ۱۹۸۲ اولین مسابقاتی بود که بهخاطر دارم. البته تا سال ۱۹۹۰ مسابقات زنده پخش نمیشد، اما ۱۹۸۶ را بهتر و دقیقتر بهخاطر دارم و پیگیری جدیتری داشتم.
پوریا کاکاوند: جام جهانی ۱۹۹۴ اولین دورهای است که بهخاطر دارم، اما ۱۹۹۸ را بهتر از همه بهخاطر دارم. کلا مربیگری فوتبال، یکی از مشاغل مورد علاقه من است و اگر همین حالا بگویند میتوانم سرمربیگری هر تیمی را بر عهده بگیرم، حتما قبول میکنم و کارگردانی را رها میکنم. مربیگری فوتبال سختی و هیجان بیشتری دارد و تو باید در لحظه تصمیم بگیری و میزانسن بدهی، درحالیکه عدهای هم تلاش میکنند میزانسن تو را خراب کنند. یک میزانسن غلط در تئاتر آنقدر خطرناک نیست، اما در فوتبال میزانسن اشتباه مرگ مربی حرفهای را به دنبال دارد.
اگر امکانش بود که فیلم یا تئاتری بر مبنای زندگی فوتبالیستی ساخته شود و شما نقش او را بازی کنید، دوست داشتید بازیگر نقش کدام فوتبالیست باشید؟
امیر جعفری: مارادونا. او پستی و بلندی زیادی در زندگی داشته و شاید از دراماتیکترین داستانی باشد که میتوان کار کرد.
اگر میتوانستید در داستان زندگی او تغییر ایجاد کنید، دوست داشتید در اوج او را از صحنه ببرید یا کاری را که خود او انجام داد، تکرار میکردید؟
امیر جعفری: من همین شکلی را که در واقعیت وجود داشت، بیشتر میپسندم. البته مارادونا همچنان جایگاه خودش را حفظ کرده است.
در زمان تماشای یک بازی فوتبال حساس آیا خودتان را جای بازیکنان قرار میدهید و تجسم میکنید که اگر جای او بودید، چه میکردید؟
امیر جعفری: من بیشتر تماشاگر خوبی در فوتبال هستم و نه بازیکن خوبی. به این دلیل که کلا علاقه زیادی به بازی کردن فوتبال نداشتهام، خودم را جای کسی نگذاشتهام و همیشه فقط از دیدن فوتبال لذت بردهام.
پوریا کاکاوند: من تقریبا خودم را جای همه بازیکنها میگذارم. چند وقت پیش بازی بین دو تیم را میدیدم و مربی تیمی که بازی رفت را برده بود، جایی ایستاده بود که خیس نشود و من همان لحظه گفتم این تیم با اینکه سه به یک جلو است، میبازد و باخت! مطمئنا خودم را جای خداداد عزیزی میگذارم، چون آن لحظه گلش به استرالیا بینظیر بود و حس کردنش واقعا لذتبخش است و خودم را جای او نمیگذارم، چون فکر میکنم واقعا کار سختی انجام داده.
در این نمایش بخشی در مورد اولین قرارداد مهم زندگی فوتبالیست است که از شادی به هیجان میآید و میخواهد این خبر خوش را سریع به مادرش بگوید. در زندگی خودتان اولین قرارداد مهم شما که فکر کردید باید به یک نفر زنگ بزنید و خبر بدهید و برایتان اهمیت خیلی زیادی داشته، مربوط به چه اثر و چه زمانی بوده؟
امیر جعفری: ما یک عمر تئاتر کار کردیم و با ما قرارداد نبستند. هنوز هم فکر میکنم بیشتر اجراها بدون قرارداد انجام میشود. اما زمانی که قرار بود برای اولین بار اجرای جدی روی صحنه داشته باشم و به مادرم زنگ زدم و خبر دادم، خیلی برایم اهمیت داشت. در نمایش «ضیافت پنالتیها» هم جایی که فرد تلاش میکند بعد از اینکه میبیند اسمش در لیست جام جهانی نیست، کاری میکند که به جام جهانی راه پیدا کند، لحظه بسیار مهم و حساسی است. در زندگی شخصی هم زمانی که دیپلم گرفتم، خیلی خوشحال بودم و این خبر را با هیجان به مادرم گفتم. من اصلا امیدی نداشتم که دیپلم بگیرم و با نمراتی که داشتم، خیلی شانس آوردم و یاد آن خوشحالی هنوز هم مرا به وجد میآورد.
همانطور که در حوزه تئاتر از کارگردان اثر پیروی میکنید و مطابق نظرات او گام برمیدارید، در حوزه سیاست از چه کسی پیروی میکنید؟ به چه افرادی این اطمینان را دارید که اگر سخنی میگویند، مطابق تفکرات آنها برنامههایتان را تنظیم کنید؟
من در سیاست از هرچه رئیس دولت اصلاحات بگوید، پیروی میکنم. او هیچوقت حرفهای پوپولیستی نزد و خودش و خانوادهاش هیچگاه اختلاس مالی نکردند که اگر کرده بودند، قطعا تابهحال بالای چوبه دار میرفتند. او به دنبال حرفهای عوامفریبانه نبود و میخواست هویت ایرانی را شکل دهد و زنده کند و واقعا در دوره خودش این کار را کرد. همانطور که آقای جهانگیری هم در مناظرات گفت، او کسی بود که گفتوگوی تمدنها را به راه انداخت. واقعا لذتبخش بود که میدیدم جهان به ما چگونه نگاه میکند. من ازجمله افرادی هستم که با انقلاب کردن به هر نوعی مخالف هستم. رئیس جمهور دوره اصلاحات تنها کسی بود که میگفت اصلاحات باید انجام شود. او درک میکرد انسانها تغییر میکنند و لازم است با توجه به زمانه، خیلی چیزها تغییر کند. او اتحادی بین ما ایجاد کرد و حالا دودستگی عجیبی ایجاد شده است.
فکر میکنید در این دوره هم هنرمندان از جریانات مربوط به اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری حمایت سیاسی میکنند؟
امیر جعفری: بههرحال هر دولتی یک مسئله را در رأس امور خود قرار میدهد و دولت روحانی مسئله برجام را مدنظر داشت. خیلی نامردی است که فکر کنیم که چرا روحانی برای فرهنگ کاری نکرد؟ به نظرم آنهایی که نماینده مجلس هستند، حداقل برای امور فرهنگی رسیدگی کنند. نزدیک به شش سال پیش بود علی مطهری و نوباوه برای تماشای تئاتر «ترن» آمدند و من فهمیدم آنها تا به حال تئاتر ندیدهاند! کشوری که فرهنگ نداشته باشد و رشد فرهنگی نکند، توسعه نمییابد. باید در مدرسه معلمان با حساسیت انتخاب شوند و رفتارهای اجتماعی و فردی را به بچهها آموزش دهند. آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و قوه قضایی از معضلات کشور ما هستند و فکر میکنم اگر این سه ارگان اصلاح شوند، مملکت اصلاح میشود.
شماره ۷۰۶