فواد خراباتی
یک- دربی بازی مدیریت و تجربه است و در این میان تیمی موفق خواهد شد که آگاهانه فوتبال بازی کرده و بداند از این بازی چه میخواهد. آنچه مشخص است، فوتبال هدفمند که ارتباط مستقیمی با شرایط روحی بازیکنان دارد، کلید موفقیت در دربی بوده و این مبحث مهم نقش اصلی را در این نمایش بزرگ بازی میکند. اما دربی مربیان خارجی در شرایطی به سود سرمربی کروات قرمزپوشان پایتخت رقم خورد که تیم پیرمرد آلمانی حداقل یک نیمه تیم برتر میدان بود، اما عدممدیریت و البته خلاقیت باعث شد که شاگردان این مربی نتوانند گل خورده نیمه اول را جبران کنند. حال آنکه اگر عملکرد خوب مدافعان پرسپولیس نبود، احتمالا یک مساوی دیگر در آمار دربی سرخابیها ثبت میشد. نتیجهای که پیشبینی آن با توجه به شرایط دو تیم و حضور همزمان دو هافبک دفاعی در ترکیب آنها چندان هم غیرقابل پیشبینی نبود. در این بازی پاسهای در عرض و ارسالهای بدون هدف جای پاسهای هدفمند و رو به جلو را گرفته بودند. نکته حائز اهمیتی که عامل اصلی عدم جذابیت این دربی است. به جرئت میتوان گفت در این بازی تعداد پاسهای متوالی و حضور موثر و هدفمند در یکسوم دفاع حریف به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید.
دو- اینکه چرا بعد از چند دربی جذاب شاهد یک فوتبال سرد و خنثی بودیم، بیشتر به تفکرات سرمربی قرمزپوشان پایتخت بازمیگردد. درواقع تیم برانکو ترک عادت کرده و فلسفه بازی تهاجمی براساس مالکیت توپ در دربیهای گذشته را تغییر داده و به دنبال فوتبال نتیجهگرا براساس مدیریت حریف و بستن فضاها رفته بود. پرسپولیس در غیاب مهدی طارمی و فرشاد احمدزاده و البته عدم آمادگی محسن مسلمان کاملا فلسفه بازی خود را تغییر داد. حال آنکه آنها دیگر آن تیم تهاجمی دو فصل اخیر نبوده و دیگر نمیخواستند اتفاقات تلخ دربی برگشت فصل گذشته برایشان تکرار شود. آنچه مشخص است، پرسپولیس مدل برانکو با همان تفکر نیم گل زده و کسب سه امتیاز به زمین آمده بود. که البته به هدف خود هم رسید. تیم برانکو در بازی مقابل رقیب سنتی دیگر اصراری به فوتبال سرعتی براساس مالکیت توپ نداشت و بیشتر به دنبال مدیریت و اداره کردن بازی بود. انگاری در این دربی شاهد یک علیرضا منصوریان یا مربی نزدیک به تفکرات او روی نیمکت قرمزپوشان پایتخت بودیم. برخلاف پرسپولیسیها شاگردان وینفرد شفر با تفکر شکست حریف و جبران ناکامیهای فصل جاری پای به میدان مسابقه گذاشتند. بازی احساسی و البته به دور از منطق بازیکنان استقلال روند بازی را بهشدت فیزیکی کرده و از ریتم انداخته بود و این مهم درست همان بازی مورد علاقه برانکو ایوانکوویچ بود. آن هم در شرایطی که آنها میتوانستند بعد از حضور جابر انصاری تیم حریف را مانند دربی برگشت فصل گذشته به جلو آورده و به آنها ضد حمله بزنند؛ تاکتیکی که با وجود مدافعی چون شجاع خلیلزاده کاملا منطقی به نظر میرسد.
سه- اما در دربی پنجشنبه هفته گذشته درست برعکس آن اتفاق افتاد. قرمزپوشان پایتخت با حضور علی علیپور و گادوین منشا در خط حمله برای گلزنی به دنبال ضدحمله زدن و استفاده از توپهای بلند پشت مدافعان استقلال بودند. تفکری که پایهگذار تنها گل بازی است و بعد زدن گل چند بار دیگر هم از سوی شاگردان برانکو تکرار شد که با وجود خستگی علی علیپور و عدم وجود جانشین مناسب برای این بازیکن راه به جایی نبرد. در آنسوی میدان سازمان بازی و نظم تیمی استقلالیها بهخصوص در میانه میدان کاملا خط هافبک پرسپولیس را تحت تاثیر قرار داده بود؛ هافبکهایی که به هیچ عنوان علاقهای به حفظ توپ نداشته و برای آن برنامهای هم نداشتند. اما اصرار آبیپوشان در استفاده از کانالهای کناری و سانترهای بیهدف نتیجهای برای آنها بههمراه نداشت. اینکه شما بخواهید با حضور مدافعانی چون سیدجلال حسینی و شجاع خلیلزاده و البته مهاجمان ناآمادهای مثل سجاد شهباززاده از کنارهها دروازه علیرضا بیرانوند را باز کنید، عملیاتی غیرممکن است؛ عملیاتی که حداقل در دربی پایتخت به ممکن تبدیل نشد. حال آنکه تعویضهای پیرمرد آلمانی نتوانست در شرایط بازی تغییری ایجاد کند. در این میان با وجود میدانداری استقلالیها، هافبکهای این تیم در محوطه جریمه حضور پیدا نکرده و با پاسهای عرضی خود را از دروازه حریف دور میکردند. نتیجه چنین عملکردی از سوی هافبکهای هر دو تیم تراکم بیش از حد در میانه میدان بود. جالبتر آنکه هیچکدام از دو تیم برای تغییر شرایط بازی تلاشی نکرده و آگاهانه این موقعیت خنثی را حفظ میکردند.
چهار- دربی مربیان خارجی برخلاف چند دربی گذشته از آن هیجان لازم برخوردار نبود، چون هر دو تیم با هدف کسب حداقل امتیاز وارد مسابقه شدند و با انتخاب سیستم مشترک ۲_۴_۴ خطی عملا فوتبال نتیجهگرا را در دستور کار خود قرار دادند؛ فوتبالی که تفاوت آن را یک ضربه پنالتی مشخصکرد. در این میان باید گفت در این دربی دیگر شاهد پاسهای بینظیر محسن مسلمان، شوتهای غیرقابل پیشبینی امید ابراهیمی، دریبلهای ظریف سروش رفیعی، جنگندگی فرشید اسماعیلی و از همه مهمتر فرارهای استثنایی مهدی طارمی و کاوه رضایی نبودیم. آنچه مشخص است، در این دربی به دلیل محدود کردن بازیکنان که کاملا آگاهانه و با دستور سرمربیان دو تیم صورت گرفته بود، غیبت عنصر خلاقیت بیش از هرچیز به چشم میآمد؛ عنصری که با تعویض بشار رسن عراقی دیگر وجود خارجی نداشت. جالبتر آنکه شرایط بازی بازیکنانی مثل داریوش شجاعیان و وحید امیری را هم به بازیکنانی فیزیکی با وظایف دفاعی تبدیل کرده بود. در این میان یک نکته حائز اهمیت وجود دارد و آن اینکه سرمربیان دو تیم به جای آنکه فوتبال خود را به حریف دیکته کنند، به دنبال ضدتاکتیک و تخریب بازی حریف بودند؛ تفکری که حداقل با تفکرات پرسپولیس مدل برانکو فاصله زیادی داشت و شاگردان این مربی تحت هر شرایطی و مقابل هر حریفی بازی خود را انجام میدانند و هیچچیز نمیتوانست آنها را از فلسفه فوتبالی خود جدا کند. آنچه مشخص است، تغییرات ناخواسته در مجموعه فنی و عدم هماهنگی بازیکنان در کیفیت این دربی تاثیرگذار بود. در این دربی بیشتر از زیباییهای فوتبال شاهد بالا رفتن کارت زردهای داور و البته اعتراض عجیب بازیکنان دو تیم بودیم. آنچه مشخص است، بحرانهای بهوجودآمده در هر دو تیم تاثیر مخرب خود را روی عملکرد فنی بازیکنان کلیدی این دو تیم گذاشته است؛ بازیکنانی که هرکدام در دربیهای گذشته ستاره تیمهای خود بودند. آنچه مشخص است، این بازی بهشدت اهالی فوتبال را یاد مساویهای سریالی دو تیم در دهه ۸۰ انداخته و هیچ دستاوردی برای فوتبال ایران نداشت. اکنون بیش از هر زمان دیگری وقت تغییرات فرارسیده است. گرچه با توجه به شرایط هر دو تیم، فاکتور زمان نقش ویژهای را در بالا بردن کیفیت فنی آنها بازی خواهد کرد. اما مشکلات فنی موجود در بازی سرخابیهای غیرقابل انکار است. در پایان باید گفت دربی مربیان خارجی نمره قبولی نگرفت و اهالی فوتبال از زمان سوت پایان بازی منتظر دربی برگشت مربیان خارجی میمانند، به امید آنکه آن بازی زیبا و جذاب از کار درآید.
شماره ۷۲۱