ناصر اردلان
درباره هیرونیموس بوش
معمولا اگر قرار باشد شایعات عجیب و غریبی درباره هنرمندان ساخته شود، سوژه یک هنرمند معاصر با زندگی شخصی عجیب و زندگی خانوادگی هیجانانگیز است، اما یکی از عجیبترین شایعات تاریخ هنر درست درباره کسی بود که هیچکدام از این ویژگیها را نداشت، یا به عبارتی هیچکدام از اینها در موردش قابل بررسی نبود. هیرونیموس بوش نقاش هلندی دوران رنسانس. در سالهایی که رویای ماشین زمان و ملاقات با بیگانگان ذهن مردم را پر کرده بود، بسیاری معتقد بودند بوش مسافری از آینده بوده است که مدتی را در قرون وسطا زندگی کرده است. اطلاعات ناچیز از زندگی او، دوران نسبتا کوتاه فعالیتش (فقط ۱۶ تا از نقاشیهای منسوب به او امضا دارند) و سبک کاملا متفاوت با نقاشان همدورهاش باعث این شایعه شده بود.
بوش را احتمالا میشود اولین نقاش سورئالیست تاریخ تلقی کرد، نزدیک ۳۰۰ سال پیش از آنکه سورئالیسم به شکل یک مکتب هنری رادیکال در اروپا رواج پیدا کند. مفاهیم و ژانر کاری بوش عملا تفاوتی با باقی نقاشان رنسانس نداشت. مفاهیم باستانی موضوع عمده آثارش بود که البته با کمی آزادی لوتری شمال اروپا هم آغشته شده بود و او همچنان نقاش درهای کلیسا و اناجیل بود. بااینحال کارهای او رنگوبویی پاک متفاوت داشت. شیاطین و اهریمنهای بوش همه با شکلهای عجیب و اغراقشده تصویر میشدند. در نقاشی معروف نجار، اشخاص شکلهایی عجیب و هولناک پیدا کردهاند.
اگر تئوری سفر در زمان را نادیده بگیریم، میشود چیزی واقعگرایانهتر نیز در تاریخ برای توضیح سبک کاری بوش پیدا کرد. بوش دقیقا همانجایی زندگی میکرد که اراسموس، فیلسوف هلندی نویسنده کتاب «در ستایش دیوانگی» زندگی میکرد. مطمئنا ردپای پررنگ اراسموس را میشود در نقاشیهای طنزآمیز و سبک کار اغراقشده هیرونیموس بوش دید. بوش هم مانند اراسموس جنون را به چشم یکی از امکانات ذهن آدمی میدید و آن را راهی برای گذر از باورهای قرون وسطا میدید. شاید تعبیر «تجسم تصویری ایدههای اراسموس» به اندازه «مسافر زمان» هیجانانگیز نباشد، اما برای توجیه آثار درخشانی مانند «کنسرت در تخممرغ» یا «کشتی دیوانگان» کارآتر است.