محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات علامه در گفتوگو با «چلچراغ»:
هنوز مدت زیادی از آن زمان که سریالهای تلویزیونی و اخبار صدا و سیما طیف گستردهای از مردم را پای تلویزیون مینشاند، نگذشته است؛ اما در چند سال اخیر با ورود فضای مجازی به زندگی مردم و همینطور عملکرد سلیقهای صداوسیما، این سازمان با بحران جدی مخاطب روبهرو شده است. برای بررسی این موضوع در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه حاضر شدیم و با دکتر محمدمهدی فرقانی، رئیس این دانشکده همراه. فرقانی در این گفتوگو از چون و چرای پیشیگرفتنِ شبکههای اجتماعی از صدا و سیما میگوید.
با توجه به رشد فضای مجازی، چطور میشود که صدا و سیما همچنان به عملکرد تکسویه خود ادامه داده و مخاطبانش را از دست میدهد؟
به نظر میرسد نه تنها صدا و سیما بلکه همه انسانها از فضای مجازی عقب افتاده اند؛ علت آن هم سرعت تحولات تکنولوژیک و تولید محتوا در ابعاد گسترده است. درست است که آنچه در فضای مجازی اتفاق میافتد توسط خود انسانها صورت گرفته، اما این فضا دارای یک هویت و شخصیت مستقل است و انسانها و تمام رسانهها را تحت تاثیر قرار داده است.
ریزش مخاطب چه در رسانهای مثل صدا و سیما و چه در مطبوعات یک پدیده جهانی و گریزناپذیر است، علاوه بر این شکل، بافتار و ساختار مخاطب هم در دنیا عوض شده است و باید توجه کنیم که دیگر با مخاطبان سنتی رو به رو نیستیم. البته باید به این نکته دقت کرد که محتوای فضای مجازی تا چه حد قابل اعتماد است، تا چه حد صحیح و دارای دقت است و از چه منابعی تغذیه شده است. من فکر میکنم با اینکه فضای مجازی به ویژه نرم افزارهای تلفن همراه تحول گستردهای در زمینه ارسال و دریافت اطلاعات ایجاد کردهاند، با این حال وارد عصری شدهایم که دیگر هیچ رسانهای قادر نیست به تنهایی تمام اطلاعات و مطالب مورد نیاز را در اختیار مخاطبان قرار دهد و دیگر نمیشود به تنهایی و شاید به عبارتی عملکرد یکسویه اعتماد مخاطب را جلب کرد. ما امروز با یک مخاطب فعال رو به رو هستیم که با یک رسانه اقناع نمیشود و هرگز تصور اینکه حقیقتی دریافت کرده باشد را به خود راه نمیدهد. همچنین دانش و سواد مخاطبان به گونهای ارتقا پیدا کرده که حقیقت را از طریق مواجهه میان رسانهای کسب میکند. مثلا خبرهای مرتبط با یک پدیده واحد را از چند رسانه دریافت میکند و از میان پیامهای متضاد اطلاعات را تحلیل کرده و به یک جمع بندی برای کشف واقعیت میرسد. به معنای واقعی دیگر دوران تک رسانهای بودن به پایان رسیده و خیال آنکه مخاطب تنها به ما اعتماد کند، گذشته است و در اصل نمیتوان واقعیات را به طور گستردهای مخفی نگه داشت. باید پذیرفت که تمام رسانهها به اغراضی آلوده اند و در نتیجه هیچ رسانهای از جمله صدا و سیما نمیتواند خود را نماینده تام برای بیان حقیقت بداند.
به مخاطبان فعال اشاره کردید؛ مخاطب فعال چه عکسالعملی در مواجهه با پدیده سانسور از خود نشان میدهد؟
پدیده سانسور، شدت و ضعف دارد و دارای دامنه است. امروزه مخاطب به کمک دسترسی به منابع و ارتباطات جهانی، امکان مقایسه و استنتاج برایش فراهم شده؛ در حالی که در گذشته مخاطب تنها به کانالهای محدودی از اطلاعات دسترسی داشت. امروز شناخت مردم جهانی است و در نتیجه به خوبی درک میکنند که چه چیزی در چه زمانی رخ داده است و چگونه سانسور شده است. تاسف بار تر این است که وقتی مردم اعتقاد پیدا کردند که رسانه رسمیِ آنها سانسور میکند و جهت میدهد و به اخبار و رویدادها چارچوب میدهد، آن وقت روایت رسانههای خارجی و بعضا غیر قابل اعتماد را ملاک تشخیص و دریافت حقیقت قرار میدهند و خطر این است که نهتنها از رسانه داخلی سلب اعتماد شود، بلکه اعتماد میرود جایی لانه میکند که هیچ تضمین و اعتمادی آنجا وجود ندارد. بد عمل کردن در این زمینه نتیجهای جز اقبال عمومی به سوی رسانههای خارجی و فضای مجازی ندارد. و اینجا نمیتوانیم مردم و مخاطبان را سرزنش کنیم؛ چراکه این گناه ماست که وقتی چیزی را از شهروندانمان کتمان میکنیم آنها هم ما را انکار کرده و به دامن رسانههای دیگری پناه میبرند.
عملکرد گزینشی صدا و سیما که نمونه آن را در پوشش رویدادهای مختلف میبینیم، تا چه حد میتواند بر روی مخاطبان تاثیر منفی بگذارد؟
اینکه اقشاری از جامعه در برههای میشوند خودی و در برههای ناخودی، باعث میشود که مردم اعتماد خودشان را از دست بدهند. یعنی آنجایی که از شهروندان استفاده ابزاری میشود، صدا و سیما تمام تابوهای خودش را زیر پا میگذارد و ملاکها دائما در حال تغییرند و این رفتارهای دوگانه، بیثبات و غیر متداوم، اعتماد عمومی را خدشه دار میکند.
یعنی هیچ کارشناسی از حوزه ارتباطات در چنین سازمانی وجود ندارد که به مدیران ارشد مشورت داده تا از چنین ریزش مخاطبی جلوگیری کنند؟
وقتی یک رسانهای رسالت خودش را در «حکومتی بودن» تعریف میکند که البته هست؛ خواهی نخواهی انتخابها و تصمیمگیریهای آن در چارچوب نگرش حکومت است. گرچه بنده معتقدم که رسانه حکومتی هم اگر بخواهد تاثیرگذار باشد باید به معیارهای حرفه نزدیک شود تا پیامش دیده و شنیده شود، وگرنه مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. اما این بینش در سالیان گذشته در چنین رسانهای نبوده است تا بتواند ماموریتهای رسمی خود را هم به بهترین شکل به انجام برساند. از طرفی نیروهای حاضر در بدنه صدا و سیما تنوع لازم را ندارند و مرزبندیهایی وجود دارد که میگوید چه کسانی باشند و چه کسانی نباشند. رسانهای که خودش را «ملی» معرفی میکند، چنین مرزبندیهایی در آن جا ندارد و اگر چنین چارچوبهایی در آن باشد، آن رسانه یک «رسانه ملی» نیست. ملی بودن یعنی در تولید محتوا سلایق مختلف میتوانند حضور داشته باشند و چنین محدودیتهایی نباید اعمال شود.
درباره روی گردانی از رسانههای رسمی برایمان بگویید و اینکه چطور میشود که در رویدادهای بزرگ تابعیت از فضای مجازی افزایش یافته است.
در رسانههای مجازی تولید از سوی مردم و برای خود مردم صورت میگیرد و مطالب آن بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرد؛ چراکه فکر میکنند ملاحظات سیاسی و فرهنگی کمتری بر آنان اعمال میشود و حس میشود که صداقت و حقیقت بیشتری در این رسانهها به چشم میخورد. مسئله دیگر این است که این شبکهها قدرت بسیج گری مناسبتهای مردمی را برعهده دارند تا مناسبات دیگر؛ علت آن هم این است که این شبکهها از جنس مردماند. مردم به قول یکدیگر اعتماد بیشتری میکنند تا به رسانهای که خود را نماینده مردم میداند. چنین قدرتی توسط رسانههای مجازی به این معناست که تیغ حکومت و دولت در بسیج کردن آحاد ملت کندتر شده است؛ چرا که وقتی ابزار رسانه از دولت گرفته شود، هیچ رابطهای بین مردم و دولت نمیماند. شما در جریان انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس شورای اسلامی در دوره اخیر، شاهد تاثیرگذاری فضای مجازی بر روند نتایج انتخابات بودید. با تمام این اوصاف هنوز هم مخاطبان در مواجهه با اخبار در فضای مجازی، برای تایید آن به رسانههای سنتی و رسمی مراجعه میکنند.
به عبارتی رفع محدودیتها به پیشی گرفتن فضای مجازی از رسانههای رسمی به ویژه صدا و سیما منجر شده است؟
بله، علاوه بر این باید ساختارهایشان را افقی کنند تا اینکه به صورت عمودی عمل کنند؛ نه اینکه از بالا به پایین باشند و تصمیمات و سیاستها را به صورت باید و نبایدهایی به جامعه پمپاژ کنند. دیگر ادامه چنین روندی امکانپذیر نیست. حتی در آمریکا با چنین رسانههای قدرتمندی، میبینیم که تمام رسانهها به چالش کشیده شدهاند و میبینیم که چطور در عرصه انتخابات تاثیرگذارند.
شماره ۶۸۴
سلام ممنونم
نقد بر صدا و سیما وارد هست
ممنونم از مقالتون