گفتوگو با علیرضا شجاع نوری، درباره ماندگارترین نقش کارنامهاش
فرنوش ارسخانی
با گذشت دو دهه از ساخت فیلم «روز واقعه»، هنوز هم از این فیلم بهعنوان یکی از مهمترین و ماندگارترین اثر درباره واقعه عاشورا در سینمای ایران یاد میشود. فیلمی که حتی بازیگرانش هم سرنوشتی مشابه آن را پیدا کردند و ایفای نقش در «روز واقعه» بهعنوان یکی از ماندگارترین آثار کارنامهشان ثبت شد. این اتفاق اما برای علیرضا شجاع نوری مصداق بیشتری پیدا کرد. و او با همین یک فیلم در سینما و میان مردم ماندگار شد. با علیرضا شجاع نوری درباره دلیل اصلی ماندگاری «روز واقعه» در سینمای ایران، خاطراتش از این فیلم و همچنین مقایسه این فیلم با فیلمهایی که سالها بعد در زمینه سینمای دینی و مذهبی ساخته شدند، صحبت کردیم.
شما ازجمله بازیگرانی هستید که مخاطب چهرهتان را بیشتر با فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران و از معدود آثار مذهبی ساختهشده مثل «روز واقعه» و «محمد رسولالله(ص)» به یاد دارد. اتفاقی که شاید برای یک بازیگر بهندرت رخ دهد. چقدر بازی در فیلم «روز واقعه» را حاصل شانس و تقدیر میدانید؟
به نظرم بازی در این نوع نقشها بیشتر با قسمت و تقدیر ارتباط دارد. هرچند خودم تیپهای دیگر را هم دوست دارم بازی کنم، اما ضمن اعتقادات و ارادتم به انبیا، فکر میکنم نقشهای دیگر را هم میتوانم بازی کنم.
«روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی، یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که در زمره آثار مذهبی نیز قرار دارد. اثری که باگذشت زمان، مخاطبان و منتقدان بیشتر متوجه ارزشهای این فیلم شدند. فکر میکنید دلیل اصلی ماندگاری این اثر چه بود؟
با حفظ احترام به تمام کسانی که تاکنون در زمینه ساخت فیلمهای مذهبی فعالیت کردهاند، باید بگویم بزرگترین علت این اتفاق، خلوص نیت عواملش بود. همه عوامل «روز واقعه»، با اخلاص در این فیلم کار کردند و از جان و دل مایه گذاشتند. فکر میکنم به همین خاطر هم این فیلم ماندگار شد.
فکر میکنید اگر این فیلم با شرایط امروز سینمای ایران ساخته میشد، به همان میزان خوب و تاثیرگذار بود؟
شاید اگر امروز ساخته میشد، به لحاظ تکنیکی شرایط دیگری پیدا میکرد و به یک فیلم پرهزینه تبدیل میشد، چون امروز بضاعت سینمای ایران نسبت به زمان ساخت «روز واقعه»، خیلی بیشتر شده است. اما اینکه مثل «روز واقعه» میتوانست به دل بنشیند و خوب و تاثیرگذار باشد، واقعا نمیدانم!
با توجه به اینکه شما پیش از این فیلم در چند فیلم دیگر هم به ایفای نقش پرداخته بودید، اما گویا سیدمحمد بهشتی زیاد موافق حضور شما در این فیلم نبود. دلیل اصلی مخالفت ایشان نسبت به حضور شما در این فیلم چه بود؟
من آن موقع مسئول بینالملل سینمای ایران بودم و در بحبوحه معرفی سینمای ایران به جهان قرار داشتیم؛ که معرفی عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد، کیانوش عیاری و از همه مهمتر معرفی سینمای ایران از مسئولیتهای مهمم بود. ضمن اینکه من مسئول بینالملل جشنواره فجر هم بودم و آقای بهشتی نمیخواستند که من از این ماموریتهایم غافل شوم و لطمهای به کارم بخورد.
پیش از بازی در «روز واقعه»، چقدر نسبت به جزئیات زندگینامه امام حسین(ع) و واقعه عاشورا شناخت و آگاهی داشتید؟
شناخت و آگاهی من کمی از اطلاعات عمومی درباره امام حسین(ع) بیشتر بود و طبیعتا چون این فیلم یک کار دلی بود و یک کار پژوهشی – تحقیقاتی نبود، صرفا با دلم در کار حاضر شدم. اما در مورد باقی چیزها، همین که به سناریو اکتفا میکردم، کافی بود.
و این شناخت و مطالعه چقدر به شما کمک کرد؟
به دلم خیلی کمک کرد و طبیعتا روی حسم هم تاثیر گذاشت.
خاطره ماندگاری از «روز واقعه» دارید که در ذهنتان ثبت شده باشد؟
خاطرات زیادی هست که قبلا هم تعریف کردهام، ولی یکی از مهمترین خاطراتی که از این فیلم یادم مانده است، سکانس توفان در صحراست؛ زمانی که هیچ نوع اسپشیال افکتی و حتی هلیکوپتر هم قدرت ایجاد توفان شن را که در فیلم میبینیم نداشت، درست لحظه فیلمبرداری، این توفان به شکل کاملا واقعی اتفاق افتاد. یادم است در آن صحنه من قرار بود اسب را بخوابانم و به جسمش پناه ببرم، آن توفان هم درست ناغافل به وجود آمد.
خاطره دیگرم هم به دو حادثه مهم فیلم یعنی روز جشن (سکانس ابتدایی) و روز عزا (سکانس پایانی) برمیگردد که این دو سکانس در دو روز پشت سر هم گرفته شد. یادم است هوای روز جشن بسیار آفتابی بود و روز بعدش هم که باید روز عزا را میگرفتیم، هوا خودبهخود ابری شد…
چطور توانستید این دو موقعیت متضاد را دو روز پشت سر هم بگیرید؟
خب اینقدر فضاسازی فیلم درست بود و عوامل سازنده ازجمله صحنهآرا، طراح لباس، بازیگران و… کارشان را بهخوبی و با دقت انجام داده بودند، که همه چیز دستبهدست هم داد و احساساتمان هم با کل محیط هارمونیزه شد.
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «روز واقعه»، عدم شعارزدگی و سطحینگری در محتوا و پرداخت است؛ چیزی که ما امروز کمتر در فیلمهای دینی و مذهبیمان شاهد هستیم و آثار ساختهشده در این زمینه اصرار بر مطرح کردن ظاهری نمادها و نشانههای دینی دارند. فکر میکنید دلیل اصلی شعارزدگی این نوع فیلمها و به کار بردن نمادهای تکراری چیست؟
یکی از شاخصههای عمده فیلم «روز واقعه»، سناریوی آن است. بهگونهای که هیچ نوع شعاری درونش نیست. آقای بیضایی فیلمنامه «روز واقعه» را همانگونه که از دلش برآمده بود، به شکل کاملا خالصانه نوشت. و همه عوامل فیلم هم آن چیزی را که از دلشان برمیآمد، اجرا میکردند و هیچکس نیازی به اثبات خودش نداشت. درست مثل مجلسهای روضهخوانی بود؛ مجلسهای روضهخوانی درگذشته به شکلی نبود که کسی خودبهخود دادوفریاد بکشد و صدای بلندگویش را بلند کند که به همه بفهماند من عزادار امام حسین(ع) هستم. آهسته با سرافکنده و در یک گوشهای و با قطره اشکی که شاید از چشمانش میآمد، در خلوت خودش برای امام حسین(ع) عزاداری میکرد. اما الان طوری شده که همه باید اثبات کنند که دارند عزاداری میکنند. شاید به همین خاطر است که فیلمهای دینی مذهبیمان هم شعارزده هستند.
در ابتدای صحبتهایتان به این موضوع اشاره کردید که اگر «روز واقعه» امروز در سینمای ایران ساخته میشد، به لحاظ تکنیکی شرایط دیگری برای آن رقم میخورد. اما بااینحال با گذشت ۲۳ سال از زمان سخت این فیلم، باوجود دسترسی به امکانات فنی، آثار محدود و انگشتشماری در زمینه سینمای دینی و مذهبی ساخته شدهاند. فکر میکنید دلیل اصلی این اتفاق چیست و چرا زمانی که فیلمی مثل «رستاخیز» در این نوع سینما ساخته میشود، جلوی نمایش آن گرفته میشود؟
من خیلی متاسفم که جلوی نمایش فیلم آقای درویش گرفته شد، ولی باز هم دلیل اصلی کمبود ساخت این نوع فیلمها را، نداشتن متن و فیلمنامه قوی میدانم. متن «روز واقعه» یک متن استثنایی است. ممکن است برخی دوست نداشته باشند و برخی ادعا کنند که ای کاش متن این کار را شخص دیگری غیر از بیضایی نوشته بود. اما این متن یکی از شاخصهای اصلی این فیلم است که ماندگار شده است و شاید اگر دوباره متنی مثل آن نوشته شود، باز هم ماندگار شود. ما هیچ متنی نداریم که در آن قامت و اندازه نوشته شده باشد و بخواهد با آن عرضاندام کند، لذا فیلمهایی هم که الان دارند ساخته میشوند، هیچکدام نمیتوانند در آن اندازه ابراز وجود کنند.
به نظر میرسد بعد از اتفاقات و حواشی فیلم «رستاخیز»، یک ترس و واهمه و موجی از دلواپسیها در میان فیلمسازان به وجود آمده است. چون برخی دچار این تصور شدهاند که اگر فیلمی در زمینه فیلمهای مذهبی دینی خصوصا درباره امام حسین(ع) بسازند (و تصویر کوتاهی از انبیا نشان دهند)، ممکن است سرنوشتی مشابه «رستاخیز» را پیدا کنند.
هیچکس نمیخواهد خدایناکرده به بزرگان دینی توهین کند. این خواسته هیچکس نیست، اما بعضی افراد صرفا دچار یکجور افراطگری میشوند و اصلا اجازه نمیدهند پیامی در زمینه آثار دینی شکل بگیرد. من مخالف توهین هستم، اما بعضی وقتها نشان دادن تصویر، اصلا توهین نیست، البته بعضی وقتها هم نشاندهنده توهین است. به نظرم وقتی اتفاقات حالت سیاسی به خود میگیرند، حکمهایمان هم متری میشود. لیلی و مجنون را هم اگر به دادگاه ببرند، قاضی به شکل متری به آنها نگاه میکند. هیچکس نمیآید راجع به عشق آنها صحبت کند!
از آنطرف هم وقتی شعارزدگی در یک فیلم اتفاق میافتد، دیگر فرصت هیچگونه نزدیک شدن به سوژه را به دیگران نمیدهند، چون فکر میکنیم امام حسین فقط مال ماست و دیگران به واسطه ما باید امام را بشناسند، درصورتیکه اصلا اینطور نیست.
شماره ۷۲۱