گفتگو با میلاد عمرانلو رهبر گروه آوازی تهران
۴۰ سالگی هر کس گویی باید جوری به خاطره تبدیل شود. مخصوصا اگر اهل هنر و مکث کردن باشی. شاید کنسرت گروه آوازی تهران با رهبری میلاد عمرانلو نوعی نشانهگذاری برای ۴۰ سالگیاش باشد.
با او در زمان تنفس تمرین در کافه سالن سرنا گفتوگو کردم. سفارش کرده بود اگر دیر آمد، قطعههای کنسرت را تمرین کنند. وقتی برگشتیم از سر دل آهنگ «گلنار» استاد مجید وفادار را تمرین میکردند.
میلاد صمیمی و خوشروست. درست شبیه آثار گروهش «وکاپلا»
با کنسرت شروع کنیم که علت حضور ما در اینجاست. قرار است کارهای تازهای اجرا کنید یا اینکه بازاجرای کاری قبل است؟
بیش از ۱۵ قطعه تازه داریم که تا کنون در ایران اجرا نشده. فقط دو قطعه بازاجرا از «وکاپلای ۲» داریم.
تغییراتی هم نسبت به کنسرتها و آلبومهای قبلی داشتهاید؟
بعد از سالها در این کنسرت از نوازندههای مهمان استفاده میکنیم. یعنی ما در این کنسرت ساز داریم. بهنام ابوالقاسم نوازنده خوب پیانو، بابک صفرنژاد نوازنده توانایهارمونیکا، نیوشا بریمانی از نوازندگان جوان کمانچه. یک نفر هم (خواننده که نمیشود گفت) یک Beatboxer هم اضافه کردیم که در چند قطعه با ما همراه خواهد بود. کیا رکنی یکی از استعدادهایی که خیلی خوشحالیم که او را کشف کردیم. ۱۷ سالش است و بسیار آیندهدار.
همیشه سعی ما بر این بوده که یک سری استعداد هم کشف کنیم و به جوانها هم میدان بدهیم.
پس گروه آوازی تهران گروهی بسته نیست؟
نه هیچوقت هم نبوده. ما نسبت به کنسرت پارسال بعضی از اعضایمان نیستند. یا از ایران رفتهاند یا اینکه شغلهای دیگر داشتهاند و ما اشخاص تازهای اضافه کردهایم. داریم میانگین سنی گروه را پایینتر میآوریم. بچهها با انگیزهتر و باانرژیتر میشوند.
البته به این معنی نیست که کسانی که چند سال است در گروه هستند خوب نباشند. آنها هم تجربههایشان خیلی جاها به کمک ما میآید.
در واقع ورودیها را عرض کردم که جوانتر باشند که بتوانند وقت بگذارند. چون وقتی سن بالاتر میرود دغدغههای شغلی هم بیشتر میشود. چون ما واقعا شرایطی نداریم که بتوانیم به بچهها حقوق ثابتی بدهیم. نمیتوانیم توقع داشته باشیم که هیچ کاری نکنند.
پس الان گروه شما درآمدزایی ندارد؟
فقط وقتهایی که کنسرت یا برنامههای ارگانی داشته باشیم. وگرنه خیر. بچهها با دلشان همراه هستند.
با این اوصاف در طول سال بهطور مداوم فعال هستید؟
هیچ هفتهای نیست که ما تمرین نداشته باشیم. مگر در تعطیلاتی مثل نوروز. یا بعد از کنسرتها که معمولا یک دوره استراحت اعلام میکنیم. چون مخصوصا نزدیک به کنسرتها تقریبا هر شب تمرین داریم. این فشار زیادی به تارهای صوتی و بدن خوانندهها میآورد. حفظ کردن این همه نت واقعا کار دشواری است.
ما در این کنسرت تعدادی از آثار فرانسوی را اجرا میکنیم. حفظ کردن تکست فرانسه عملا کار بسیار سختی است. فرقی با چینی ندارد. چون عملا تلفظها با چیزی که نوشته میشود فرق دارد.
شنیدم که این بار یک رهبر مهمان هم دارید.
آقای «آنری پومپیدو» که استاد کنسرواتوار پاریس است در رشته رهبری کر و خوانندگی.
سال قبل در روسیه با ایشان آشنا شدم. دعوت ما را پذیرفت که به ایران بیاید. ما برای ایشان مستر کلاس رهبری کر برگزار کردیم، با حضور رهبران کر و گروه کر تنال. جالبه است که این کنسرت با تولد آقای پومپیدو روز ملی فرانسه همزمان شده. همینجا از سفیر فرانسه و مسئول فرهنگی سفارت تشکر میکنم که همراه با انجمن موسیقی و بنیاد رودکی از حامیان ما هستند.
پس قطعاتی که در این کنسرت اجرا میشود همه از موسیقی فرانسه است؟
خیر. فقط شش قطعه. دو قطعه ایرانی هم اجرا میکنیم که یکی از آثار لوریس چکناواریان و یکی هم از ساختههای خودم است. آثار دیگر از آهنگسازان غیرایرانی است. از موتزارت، تا موسیقی معاصر اروپایی، آمریکایی و فرانسوی
در کنار نوازنده و رهبر مهمان، خواننده مهمان هم دارید. در کنسرت قبلی وحید تاج در گروه خواند.
خیر. نوازنده مهمان داریم. ولی تعدادی از آثار باکلام هستند. از جمله قطعه امیلی
قرار است بعد از کنسرت آلبوم هم منتشر کنید؟
هنوز ایدهای برای این کار ندارم. باید به استقبال مردم نگاه کرد.
روال انتشار آلبوم این است که کنسرت برگزار میکنید و بعد هم آلبومش منتشر میشود؟
برعکس. اول آلبوم را آماده میکنیم، منتشر که شد وارد رپرتوار میکنیم.
پس انتشار قطعههای جدید در دستور کار نیست!
در ذهنمان است که برای قطعات محلی ایرانی یا موسیقی پاپ دهه ۷۰ اگر بتوانیم آماده کنیم، آلبومی منتشر کنیم.
وکاپلای ۳؟
نمیدانم. هنوز تصمیمی برای اسمش نداریم.
قطعههایی که انتخاب میکنید تا به اجرا برسد، چه روالی را طی میکند؟ برای خود من سوال بود که مقابل شما نت بود، ولی خواننده بدون نت بودند. در موسیقی دستگاهی ایران گوش خیلی نقش دارد و پای بداههخوانی هم که معمولا باز است.
اول نتهایشان را میگیرند. معمولا یکی دو جلسه در ابتدا نتخوانی میکنیم.
بعد کمکم شروع میکنیم به گذاشتن وکالها. دیترها، نوانسها، شعر، تکست؛ در نزدیکی کنسرت بچهها اینها را حفظند. کار سختی است.
من چون ذهنیت نتی ندارم، برای خودم سوال است که وقتی این قطعهها را با صدا اجرا میکنند، توی ذهنشان نت میچرخد؟
میتوانید از خودشان بپرسید. اما بله به این نتها فکر میکنند.
وقتی شما موسیقی را با دهان اجرا میکنید، به تعبیر اهل ادبیات نوعی نقیضهسازی است. نوعی اجرای شوخطبعانه.
در جاهایی اینجور است. اما کلیت ماجرا این نیست که اجرای وکال یعنی شوخی با قطعهها.
این نیست که عموما طنز باشد. جاهایی بسیار جدی است. ولی جاهایی خودمان مخصوصا بازیهایی وارد میکنیم به موسیقی. معتقدم امروز مخاطب باید تصویر را ببیند و جذب تصویر خوانندهها بشود. جاهایی حتی ما بازی و Act داریم که بخشی از تمرین ماست.
قبلا از رسانهها و مسئولان گلایه کرده بودی چندان که حق گروه آوازی تهران است به آن توجه نشده و صحبت از حضور در جشنوارههای خارجی کرده بودی. این بیمهری برطرف شد یا هنوز هم منتقدید؟!
نه! پارسال ما با هزینه شخصی به جشنواره روسیه رفتیم و سه مدال نقره گرفتیم. نتیجه ایدهالی نبود که من دوست داشته باشم. ولی همین که گروهی جوان از ایران شرکت میکنند و اسم ایران را در حوزه فرهنگ و هنر مطرح میکنند، توقع داریم که مسئولان بهخصوص از لحاظ مالی و حتی با یک تبریک توجه نشان بدهند. من میفهمم که وزارتخانه مشکلات بودجهای دارد. اما سالهای قبل میدانم که هزینه برای چنین کارهایی وجود داشت. شاید آن بخش کلا حذف شده. یادم است سال ۸۸ به مسابقات آسیایی کره که میرفتیم بخشی بود در وزارت ارشاد با عنوان «اعزام».
میدانم الان آقای مرادخانی با سختی از جایی بودجهای را کنده و مثلا اختصاص داده به ما.ولی مشخصا هیچ بودجهای برای این بخش وجود ندارد.سال آینده دعوت شدهایم به مسابقات جهانی در آفریقای جنوبی. ولی واقعا با چنین شرایطی بچهها نمیتوانند هزینه کنند. خیلی سنگینتر از سفر از به روسیه است که همین بغل بود و با پروزا مستقیم رفتیم.اگر نتوانیم سال آینده برویم در رنکینگ ما تاثیر منفی دارد. ما تنها گروهی از ایران هستیم که در رنکینگ هزارتایی که در دنیا اعلام میشود حضور داریم و رتبهمان ۳۶۰ – ۳۷۰ است. به نسبت اینکه هر دو سال یک بار شاید شرکت میکنیم، خیلی خوب است. اگر میتوانستیم هر سال دو دفعه در مسابقات شرکت کنیم، هم سطح گروه رشد میکرد، چون میرویم مسابقه بدهند، و هم توی رنگیک بالا میآمدیم.
این رنکینگ که گفتید چیست؟
رتبهبندی سازمان interkultur در آلمان از گروههایی که در مسابقات شرکت میکنند. ۵۰ تای اول هر رشته را هم بهطور جداگانه اعلام میکند. ما سال ۹۰ در موسیقی فولک به ۵۰ تای اول رسیدیم. آنقدر در مسابقات شرکت کردیم که به اینجا رسدیم. کار راحتی نبود. بهتر از این هم بودیم. اما وقتی نمیتوانی شرکت کنی در رنکینگ پایین میآیی. اتفاقا سعی میکنم گروههای دیگر را تشویق کنم که این کار را انجام بدهند و ما تنها نباشیم. پارسال در مسابقات روسیه یک گروه دیگر هم از شیراز آمد و ما دو گروه ایرانی بودیم. ولی از چین ۶۰ گروه شرکت کرده بود. سال ۹۳ که به مسابقات لتونی رفتیم، در شهر ریگا ۶۵ گروه از چین و یک گروه از ایران حاضر بود.
صداهایی که توی ایران نیاز دارید را چطور انتخاب میکنید؟
بر اساس آزمون سلفژ سطح خوانندگیشان را میسنجیم که اول خواننده باشند و بتوانند با نت ارتباط بگیرند و اگر تواناییهای صوتی خاصی داشته باشند دعوتشان میکنیم به همکاری.
با این نوع موسیقی که شاید در ایران تجربه زیادی نشده بود، استقبال از آلبومهایتان چقدر بود؟
از آلبوم اول خیلی استقبال زیاد بود. آلبوم دوم کمی افت کرد؛ با اینکه مثلا همایون شجریان خواننده مهمان ما بود. سعی میکنیم آلبوم سوم را خیلی جذاب ببندیم که این افت را جبران کنیم.
شماره ۷۱۲