مباره با خشونت علیه زنان
شمیم شرافت
«خورشید از ابرها بیرون آمد و ستونهای نور چون هدیهای آسمانی دره را روشن کرد. نشانه وعده الهی، فکر کردم. من امید مردممان را نابود نخواهم کرد.»
خواهران میرابال مبارزانی بودند که با دیکتاتوری تروخیو در دومینیکن مبارزه کردند و در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به دست عوامل او کشته شدند. از سال ۱۹۹۱ این روز در سراسر جهان با عنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان شناخته شده است. اما خشونت علیه زنان میتواند مصادیق بسیاری داشته باشد. زنان از خانه تا خیابان در معرض انواع خشونتها هستند. خشونتهایی را که زنان در خانواده و توسط اعضای خانواده خود با آن مواجه میشوند، خشونت خانوادگی مینامند. خشونت خانوادگی انواع مختلفی دارد. شاید بتوان گفت کمتر زنی است که در طول دوران زندگیاش، در هر جای جهان در معرض این خشونتها نبوده باشد. برخی از عمدهترین خشونتها مطابق با طبقهبندیهای انجامشده شامل موارد زیر است:
خشونت اقتصادی: زمانی که همسر یا پدر زن از کمک مالی به او سر باز زند و او را در مضیقه مالی قرار دهد، زن با خشونت اقتصادی مواجه است. خشونت اقتصادی مصداقی است برای وابستگی زن به مرد. در بسیاری از موارد زنان ناچار به زندگی در خانهای ناامن هستند، چراکه از استقلال مالی بهرهمند نیستند. در بسیاری از موارد مردان از ترفندهای حقوقی برای عدم اجازه به اشتغال زنان استفاده میکنند تا بدینوسیله امکان کنترل کردن آنان را برعهده بگیرند. این تصور که مرد نانآور خانه است که در قانون مدنی نیز طرح شده است، در بسیاری موارد دستمایهای برای مردان میشود تا مانع اشتغال زنان شوند. چنین خلأهای قانونی البته تنها زنان را متضرر نمیکند، چراکه اتخاذ صفت نانآوری برای مرد از هنجار تا قانون موجب ایجاد فشار مالی مضاعف بر وی شده که زنان را نیز گرفتار میکند.
خشونت کلامی/ روانی: «زنان رانندگی بلد نیستند. آشپزی کاری زنانه است. زن باید ظریف باشد. این کاری مردانه است.» اینها همه میتوانند تاثیرات روانی منفی بر زنان بگذارند. کلیشههایی که زنان را ظریف، احساساتی، ضعیف و ناتوان میشمارند تنها موجب وابستگی هرچه بیشتر زنان به مردان و تفوق یک جنس بر دیگری میشوند. زمانی که پدر یا شوهر، زن را با این الفاظ تحقیرآمیز هرچند به شوخی میخوانند، از عزتنفس زن کاسته و موجب انفعال وی میشوند. این امر که بیشتر جنبهای هنجاری دارد، میتواند توسط زنان به مقابله فراخوانده شود، بهطوریکه زمانی که زن با این الفاظ برخورد کرد به دفاع از خود و همجنسان خود برآید.
خشونت جسمی: زنان بسیاری در سال زیر کتکها و شکنجههای همسران، پسران، برادران یا پدران خود به قتل میرسند. خشونت جسمی از هل دادن و سیلی زدن تا قتل میتواند گسترده باشد؛ اما باید در مقابل آن مقاومت کرد. اختصاص قوانین صریح و واضح و اقدام در راستای قوانین از جمله راهکارهای حقوقی مقابله با این عمل است. زنان نیازمند خانههای امن با سازماندهی اصولی هستند که در مواقع لزوم به این مراکز رجوع کنند، قوانینی که (Restrict Order) مردان خاطی را وادار میکند تا از فاصلهای بیشتر به زن نزدیک نشوند، باید اجرایی شوند. همچنین اطرافیان، از همسایه گرفته تا عابر پیاده هنگام مواجه با موارد خشونت باید وارد عمل شده و جلوی فرد خشونتگر را بگیرند.
خشونت جنسی: از دیگر انواع خشونت علیه زنان اقدام به رابطه با زن در صورت عدم خواست وی است. متاسفانه در این زمینه محدودیتهای حقوقی و هنجاری فراوان است. کودکان ما از همان ابتدای کودکی نیاز دارند تا با حقوق خود بر بدن آشنایی داشته باشند. بهتر است به کودکانمان یاد دهیم که کسی اجازه ندارد بدون درخواست اجازه او را نوازش کند. او میتواند هر زمان که احساس خطر کرد به ما اطلاع دهد و ما او را میپذیریم. بسیاری از کودکانی که با انواع خشونتهای جنسی مواجه شدهاند از ترس مواخذه سکوت میکنند که این به نفع هیچکس مگر فرد آزاردهنده نیست. این آموزش تا دوران بزرگسالی باید همراه فرد باشد تا از اختیار خود بر بدن آگاه باشد.
خشونت امری روزمره نیست. نباید باشد. خشونت نباید بهراحتی پذیرفته شود. زن و مرد با یکدیگر برابرند و هر دو باید به حقوق انسانی خویش آگاه باشند، حتی اگر در جامعهای زندگی میکنند که در آن خلأهای قانونی وجود دارد. زنان و مردان میتوانند با آگاهی از حقوق خود، به اینکه نیاز به احترام به یکدیگر دارند، به اینکه کسی از دیگری برتری ندارد در کنار هم ادامه بقا یابند. بسیاری از زنان در رابطههای نابرابر زندگی میکنند، چراکه بهصورت نابرابری جامعهپذیر شدهاند. نحوه تربیت و پرورش دختر و پسر در خانواده برابر نبوده است، پسران از امکانات و احترام بیشتری در خانواده بهرهمند بودهاند و دختران بیش از پسران به سکوت و پذیرش سوق دادهشدهاند. زنان به امنیت نیاز دارند. این امنیت از دو طریق هنجاری و قانونی برای آنان فراهم میشود. خانه برای زن باید امن باشد و این امنیت زمانی محقق میشود که زن، مرد و قانونگذار آن را بپذیرند و برای اجرای آن تلاش کنند.
پینوشت:
۱. برگرفته از کتاب در زمانه پروانهها اثر خولیا آلوارز، ترجمه حسن مرتضوی.
شماره ۶۸۷