نقش موسیقی در نقلهای مذهبی و مداحیها
محمد علی مومنی
هرچه در طول تاریخ آیین و موسیقی با هم گفتوگو کردهاند، این سالها گویا این گفتوگو خاموش یا دچار فترت و رکود
شده است.
آیینهای ملی و مذهبی بستری مناسب برای حضور و رشد موسیقی بود. موسیقی هم روح آیین بوده و به آن قوت و قدرت داده. اما حالا صحبت از خاموشی یا ضعف موسیقی در متن آیین عزاداری یا حتی آیین شادمانیهای مذهبی نیست. بلکه سخن از فترت هر دوست؛ هم موسیقی و هم آیین. چراکه قوت هر کدام به شکوه و قدرت دیگری وابسته است. حضور نوعی از بیان در برنامههای مذهبی، ابتدا موسیقی ایرانی را به حاشیه راند و در پیاش آیین هم بیجان شد. اما گویا دوره تازهای از حیات موسیقی ایرانی در آیین عزاداری آغاز شده که نمونههای جذاب و درخشانش راه به تلفنهای همراه هم پیدا میکند. گویا باز هم خود مردماند که حافظ رسمها و آییناند، نه رسانهها.
مردم اینبار با ابزارهای خرد و متکثرشان، تلفنهای همراه. با چند مداح، خواننده، تعزیهخوان و نقال درباره نقش موسیقی در آیینهای مذهبی و بهویژه عزاداریهای محرم گفتوگو کردهایم.
از سیداکبر موسوی که برای گفتوگو بهسراغ مداحان بوشهری رفت، سپاسگزارم.
در شادی هم عزا میخوانند
حسین فلاحتی مداح قدیمی یزد است که در هیاهوی شعار نوآوری در عزاداری، همچنان طرفداران زیادی
دارد. در سالهای قبل از انقلاب خواننده بود. از اوایل انقلاب مداحی را آغاز کرد. چند بار به حکم سن و سال
او را «حاجی » خطاب کردم و او خود چند بار یادآوری کرد که «حاجی » نیست. عنوانی که مداحان دوست
دارند داشته باشند!
او پدر بامداد فلاحتی، خواننده معروفی است که او هم با پدرش در حسینیه «شیخداد » یزد حضور دارند.
پس با سابقهای که در موسیقی داشتهاید،موسیقی را آموختهاید.
من از حضور استاد احمد ابراهیمی و استاد حسین عمومی بهره بردم. حسها و تجربههای خودم هم بوده است.
نوحههایی را که میخوانید، از کجا میآورید؟
به شاعری میگویم شعری بگوید. دست شاعر را باز میگذارم. برای او موضوعی تعیین نمیکنم. شعری
که بر اساس حال او باشد. من هم بر اساس حالم و تجربههای ۵۰ ساله آهنگی برایش میسازم. ماکت را
میسازم و بعد پرداخت میکنم.
عدهای معتقدند که نوحهخوانی به شکل سنتی امروز پاسخگو نیست. عدهای هم نظری جز این دارند. شما با تجربهای که دارید، فکر میکنید این نوع از مداحی و نوحهخوانی برای نسل جوان جذابیت دارد؟
من معتقدم همانطور که جهان نو میشود، نوحهها باید هم علمی و هم حسی پیش بروند. مداح حتما
باید موسیقی بداند. اگر نداند، چگونه میشود وقتی «مخالف « » مویه » یا «درآمد سهگاه » میخواند، آن را
مدیریت کند؟متاسفانه بسیاری از کسانی که امروزه مداحی میکنند، نه سواد موسیقایی و نه سواد شعری دارند. حتی شعر را از رو هم نمیتوانند بخوانند. عدهای هم میخواهند هرروز این نوع از نوحهخوانها بیشتر بشوند!
یکی از علتهای موفقیت هیئت «شیخداد » این است که ما هم شعر را میشناسیم و هم موسیقی. اینجا
حسن سلیقه حاکم است. یکی دیگر از دلایل، باور داشتن عاشوراست. اینکه یک دستگاه اکو خیلی خوب
داشته باشیم، کفایت نمیکند. باور بسیار مهم است برای مداح.
دستگاهها و گوشههای موسیقی حالوهوای گوناگون دارند. تعدادی از آنها محزون و تعدادی فرحبخش و شادیآورند. شیوه استفاده از این مجموعه آوازی، مثلا برایروایت عاشورا، به چه شکل است؟
الان گاهی تفاوت بین مداحی در برنامههای شادمانی یا سوگ مذهبی را نمیشود تشخیص داد. روی
یکی صدای دست زدن میشنوید، روی آن یکی صدای سینه زدن. موسیقیشان گویا تفاوتی ندارد.
متاسفانه مداحان در شادی هم عزا میخوانند. هر چند که در همه روایتهای عاشورایی هم نیاز به محزون
خواندن نیست. اصلا گاهی نیاز به ایجاد غم نیست. باید درد روز جامعه را در مداحی بازتاب داد.
مداح پاپخوان دنبال مخاطب است
کاظم خموش تعزیهخوان و مداح خراسانی است. تا حدودی با ردیفهای آوازی آشنایی دارد.
از کجا با موسیقی آشنا شدهای؟
بهواسطه تعزیهخوانی که کردهام. موسیقی ایرانی بر بستر تعزیهخوانی پیش آمده. کسانی مثل ادیب و بنان
میگفتند ما پای مجالس تعزیهخوانی مینشستیم و گوشهها را میگرفتیم. دستکم میتوانیم بگوییم تعزیه به حفظ موسیقی ایرانی کمک شایانی کرده است. عموما از اساتید تعزیه یا کسانی که در کار موسیقی تعزیه هستند، پرسوجو کردهام و کم وبیش به ردیفهای آوازی آشنا هستم. مثلا میپرسم «این که من خواندم، اسمش چیست؟! » درتعزیه موسیقی دانستن اهمیت دارد.
نغمهها را چگونه انتخاب میکنی؟
ما انتخاب نمیکنیم. نسخهها موسیقی مشخصی دارند. میرعزای کاشانی در دوره قاجار این نسخهها را نوشت
و چون با موسیقی آشنا بود، روی نسخهها موسیقی هم معین کرد.
پس شما امکان انتخاب نداری؟ همان را که از گذشته انتخاب شده، باید اجرا کنی؟!
گاهی امکان نوآوری هست. مثلا در گفتوگوی حضرت عباس(ع)با شمر. ولی بهطور کلی تکلیف مشخص
است. مثلا وقتی حضرت علیاکبر(ع) به میدان میرود،باید رجزگونه و حماسی بخواند. معمولا گوشه «نهیب »
را میخوانند. اما هنگام وداع موضوع فرق میکند.
این مشخص بودن تکلیف از پیش باعث تکرارنمیشود؟
باید به مجموعه اثر نگاه کنید. چون مجموعهای از دستگاهها و گوشههای موسیقایی است، کسالتبار
نیست.
یعنی برای مخاطب جذاب است؟
این برای خود من هم دغدغه است. شاید به همین دلیل باشد که سبکهای جدید به نوحهخوانی و حتی
به تعزیهخوانی وارد شده. در پی این دغدغه به سمت تقلید از آهنگهای خوانندههای مشهور رفتهاند. مثلا یکی از نوحههایمشهور تقلید یکی از آهنگهای معروف ابراهیم تاتلیس است. یا تقلید از آهنگهای مرتضی پاشایی!
چگونه عرضه کردن موسیقی آوازی در نوحهخوانی و تعزیهخوانی مهم است. چون بعضا بد عرضه شده، کسانی
فکر میکنند که این شیوه دیگر پاسخگو نیست. بعضی از مداحها به سمت موسیقی پاپ رفتهاند. چون موسیقی پاپ بدون تعارف تعداد بیشتری مخاطب به خود جذب کرده. پس مداحیها هم با تقلید از سبکهای پاپ دنبال مخاطب بیشتر هستند.
«ماهور » به بهار میآید
محسن میرزاعلی نقالی مشهوری است که صدایی چپکوک دارد و خوب و سالم میخواند.
آواز سالم میخوانی، یعنی آموزش دیدهای؟
کلاس نرفتهام. چون پدرم نوازنده و برادرم اهل موسیقی بود، بهطور عمومی دستگاههای موسیقی را میشناسم
و بهگفته دوستان ردیفها را درست و سالم میخوانم. پدرم نوازنده ترومپت بود و البته ایرانی مینواخت.پدرانم از زمان تکیه دولت تعزیهگردان و نوازنده موسیقی تعزیه بودند، تا پدر خودم.
موسیقی ایرانی در تعزیه نمود مشخص و روشنی دارد. در این نوع از موسیقی بنا به حالتهای مختلف، ازبیشتر دستگاهها و گوشهها استفاده میشود. هر تعزیهای با یک دستگاه موسیقایی درآمد میکند. مثلا تعزیه حضرت علیاکبر(ع) با چهارگاه و تعزیه حضرت عباس(ع) با بیاتترک آغاز میشود. تعزیه نگهدارنده موسیقی ایرانی بوده و هست. حتی در دیگر هنرهای آیینی و سنتی مثل نقالی، بسماللهخوانی،مناجاتخوانی، منقبتخوانی، نعتخوانی، ستایشخوانی و حمدخوانی، موسیقی ایرانی جریان داشته و دارد. موسیقی درمتن این هنرها نهفته است.
جان انسان با موسیقی آمیخته است. جهان دارای موسیقی است. فصلها موسیقی دارند. «ماهور » به بهار میآید. هر شهر و دیار موسیقی دارد. آب و خاکش دارای موسیقی است.برای شکوه و هجران، شکایت، طنز، حکمت هر کدام باید موسیقی مشخصی استفاده کنید که لازمهاش شناخت موسیقی است.مثلا در قصهگویی وقتی این موسیقی را میشناسی، میتوانی ارتباط بهتری با مخاطب بگیری. ما دهم و یازدهم مهر نمایش مشترکی با گروهی از کره جنوبی اجرا کردیم. این موسیقی بود که رنگ ایرانی به بخشهایی میداد یا مشخص میکرد که اینجا رنگ فرهنگ کره بیشتر است.
واکنش مخاطبها به نقلهای شما چگونه است؟ شما در نقلها آوازهای ایرانی میخوانی. مستقیم واکنشها را میبینی.
ما به تعداد مخاطب سلیقه داریم که نمیشود گفت همه میپسندند یا هیچ کس نپسندید. اینکه بگوییم همه موسیقی ایرانی را دوست دارند، کامل نیست. بگوییم نمیپسندند هم کامل نیست. مداحی یک آهنگی را میپسندد که مثلا روی آهنگ «وطنم، سالار عقیلی » یک شعر بساز. ولی خود من در نقلم گاهی حتی از موسیقی پاپ هم استفاده میکنم. بستگی به مخاطب دارد.
تا کجا باید دنبال مخاطب رفت؟ مثلا در همین نقلهای مذهبی و ملی، رفتن به دنبال سلیقه مخاطب، نقل را از اصل خودش دور نمیکند؟
رابطه مخاطب و صاحب اثر یک رابطه متقابل است. اگر گوش به فرمان مخاطب باشی، از نقالی چیزی نمیماند. مثلا شاید سلیقه عمومی از شجریان ایراد هم گرفته باشد که چرا شجریان به این شکل میخواند. اما اگر قرار بود او طبق سلیقه عمومی بخواند، ما گنجینه آثار او را اکنون در اختیار نداشتیم. البته که باید به خواست او توجه کرد. چون قرار است به او عرضه شود. جایگاه موسیقی ایرانی در همه هنرها ازجمله در مداحی بستگی به سیاستگذاریها هم دارد. با مدیریت میتوان جایگاه موسیقی ایرانی را ارتقا داد. مثلا وقتی به نقالی اهمیت
داده میشود، مخاطب نهتنها با اشتیاق پای نقل مینشیند،بلکه حتی میخواهد خودش هم نقالی کند. چند بار از من
پرسیدهاند که من میخواهم نقال بشوم، باید چهکار کنم؟!
نوحهخوان باید آهنگساز داشته باشد
سروش رحمانی، مداح و خواننده یزدی است که با انتشار نوحه «الله الله » در نقاط دیگر کشور هم مشهور شد.
برای میداندار شدن در یک آیین مذهبی مثل عزاداریهای محرم، چقدر نیاز به موسیقی و شناختن آن داریم؟ موسیقی کجای این آیین است؟
ما اگر بخواهیم موسیقی ایرانی را از موسیقی آیینی جدا کنیم، امکانناپذیر است. امکان ندارد که موسیقی در یک برنامه آیینیحضور نداشته باشد و آن برنامه بهخوبی برگزار شود. در شاخههای مختلف هنرهای آیینی شامل تعزیهخوانی،مقتلخوانی، مناجاتخوانی، دعاخوانی، همه با موسیقی عجیبن هستند و موسیقی قابل انکار نیست. در وهله دوم در نوحهخوانی و مرثیهخوانی توامان شعر و موسیقی پیش میآیند. باید با توجه به واقعه، مثلا عاشورا، و وضعیت کنونی، بهگونهای دست به تلفیق این دو زد که مخاطب بپسندد و لذت ببرد.
برای شعرها و نوحهها بر چه اساسی تعیین دستگاه و آواز میکنید؟
آواز ایرانی وقتی به موسیقی آیینی می آید، ما آن را به پنج یا شش مقام تقسیم میکنیم. مقام حزن که خودش دارای چند حس مختلف است. حزن از سر تضرع، حزن از سر شادی و حزن از سر شکایت. برای حماسه دستگاههایی مثل «چهارگاه » را انتخاب میکنیم. «دشتی » با یک تمپو و ریتم پایین را برای یک غم عاشقانه یا یک حالت فراغ تعریف میکنیم. برای «نوا » یک مقام نصیحتکننده و عرفانی تعریف میکنیم.
چقدر این نوع از مداحی مبتنی بر آواز اصیلمیتواند جذاب باشد؟
نوآوری باید با حفظ ساختار باشد که بتواند سبک بسازد. ایراد بزرگ موسیقی آیینی و مرثیه ما فقدان یک آهنگ و
شعر خوب و نبود آهنگساز آشناست. آهنگساز داریم. اما آهنگساز مسلط به این حوزه کم داریم. ملودیهای ناروا زیاد
میشنویم. این مقوله خیلی جدی گرفته نشده.
یعنی آهنگسازی برای نوحه و مرثیه جدا از آهنگسازی مرسوم موسیقی است؟ نیاز به آهنگساز جداگانه دارد؟!
بله. حتما!
پس در گذشته بدون آهنگساز چه میکردند؟!
نوحه چون حالت محاوره دارد، با فرم یک ارکستر ویولن، مضرابی یا کوبهای یا سمفونی تفاوت دارد. این فرمت باید
حالت آیینی خودش را حفظ کند. با انتخاب ریتم خوب و سرعت خوب. روانی ملودی که بتواند به گوش مخاطب بنشیند. اگر به کارهای گذشته و نوستالژیک دقت کنید، شاید بهصورت حفظی ساخته شدهاند. ولی امروز باید بیشتر کارشناسی کرد و با تخصص دست به این کار زد. وگرنه نوحه به دام تقلید از آهنگهای موسیقایی خودمان یا غربی درمیغلتد.
پس با توجه به محاوره بودن نوحهها، مثل تصنیف، اول باید آهنگ ساخته شود و بعد روی آن کلام آورده شود یا اینکه برعکس. بر اساس شعر باید آهنگ ساخت؟
برای سبکی که ما در یزد داریم، اول آهنگ ساخته شود و بعدروی آن کلام بیاید، به مراتب بهتر است. دست آهنگساز برای ایجاد یک فضای خوب بازتر است.
خودتان از آثار نوحهسرا یا ترانهسرای خاصی میخوانید؟
بله. آهنگها را بیشتر خودم میسازم، ولی در یزد کسانی را داریم که با ترانه و نوحه بهخوبی آشنا هستند و روی این آهنگها مینویسند. در این چند سال نمونهاش را دیدهاید.
نوحهخوانی که مشاور داشت
حاج مصطفی گراشی مداح ۹ ساله مشهور در بوشهر است. در ۵ تکاپوی آیین سیاهکنان مسجد به سراغش رفتم.
برای مداحی کردن در بوشهر و در فرهنگی که متفاوت
از فرهنگ عزاداری در بقیه کشور است، باید چهکارکرد؟ خود شما چگونه مداح شدید؟
من به مرحوم بخشو خیلی علاقهمند بودم و صدای او من را به مسجد کشاند. زمان ما امکانش فراهم نبود که علمی یاد بگیریم. تجربی و سینه به سینه بود. نیاز اول مداح شناختن ریتم و دستگاههای موسیقی است. باید در کلاسهای آموزش موسیقی شرکت کنند. مداحی شهرهای دیگر هم نیاز دارند به دستگاهها. اما شاید خطای اجرایی در مداحی آنقدر موثر نباشد که در عزاداری بوشهر کار را خراب میکند. اینجا ذرهای خارج شدن از ریتم و حرکات منظم دست، پاها و بدن کار را خراب میکند. با همه تسلطی که ریتم در عزاداری بوشهر دارد، کسی مثل مرحوم حسین خرمایی دستگاههای موسیقی را میشناخت. حتی مشاور هم داشتند. او اگر مشورت میخواست، از آقای هنرور مشورت میگرفت.
نوحهای به خود شما منتسب است که مردم عاشق آنند. نوحه «لبالب » چگونه شکل گرفته؟
نوحه مشهور لبالب را با بهره گرفتن از شنیدههای من از بنکول، موجی و درخشانیان و میررحیم در «محله شنبدی » است. آنها هم لبالب را از ناخدا عباس شنیده بودند. دستوپاشکسته منتقل کردند.با آقای سیاوشی روی این اثر مشورت کردیم درباره اوج نوحه و به این شکل درآمد. نوحهای که حتی سینه زدن با آن هم نیاز به آشنایی و تسلط به ریتم دارد و حتی یک دست زدن اضافه و اشتباه هم ممکن است نظم سینه زدن را به هم بزند. خود بوشهریها چون از کودکیدایرهوار سینه میزنند و با این نوحه و ریتمش آشنایی دارند، میتوانند با آن ریتم سنگین و آوازی سینه بزنند. اما عموما در مناطق دیگر بهموقع و هماهنگ و سرریتم سینه نمیزنند و بهاصطلاح سینه میشکند.
پس هنوز عزاداری اصیل بوشهری جذابیت دارد؟
امروز برای جذابیت در بسیاری از نقاط کشور خیلیها تابلو میزنند مراسم عزاداری بوشهری. بخشی از مداحان تهرانی از ریتمهای ما استفاده میکنند. از واحدهایی که ما استفاده میکنیم.
صفر تا صد مداحی هنر است
علیرضا پولاد، زاده، از ۱۰ سالگی مداحی میکند. به گفته خودش اصول موسیقی و ردیفهای آوازی را میشناسد.
آشنایی شما با موسیقی از کجاست؟ دوره دیدهاییا گوشی است؟
سه ماه در تهران سلفژ کار کردهام. اصول آهنگسازی را نزد آقای فرهی و ردیفهای آوازی را پیش آقای روشنروان آموزش دیدهام. یکی از مهمترین اصول مداحی اصول آوازی است. یک بخش از مداحی معنویت است. بخش دوم بخش هنری کار است. مداحی هنر به معنای تمام است. صفر تا صدش هنر است. شعر، موسیقی، شیوههای اجرا و حتی میمیک اجرا که یک بازیگر رعایت میکند، مداح هم باید رعایت کند. مداح باید حداقلهای موسیقی را بشناسد. اصول اولیه شعر. شناختن قالبهای مختلف شعر که بداند چگونه این اشعار را با دستگاههای موسیقی هماهنگ کند.
با این آموختهها میشود تغییر هم ایجاد کرد؟بخشی از مداحیهای جدید با شعار همین تغییر به میدان آمدند.
تاریخ عزاداری بوشهر فاصلهای میان ناخدا عباسها تا بخشو است. آقای گراشی و دیگران نسل نو مداحی بودند. قالب سنتی را حفظ کردند، اما نوآوری هم کردند. همین حالا هم تغییراتی کرده. مداحی فقط این نیست که یک
شعر دست بگیری و بخوانی. مردم بهترین داورها هستند. این تغییر را مردم اجرا کردند و این مردم هستند که خوبها را میخواهند.
در بوشهر همه خوانندهاند!
سید اکبر موسوی
در بوشهر وقتی صحبت از اصالت آیینی میشود، بیش از ردیفهای آوازی، پای ریتم به میان میآید. بوشهر و سرزمین
جنوب، ریتم در زندگی مردم جاری است. از اولین کسانی که بهطور موثر در شکلگیری عزاداریهای بوشهری نقش داشتند، میتوان به ناخدا عباس دریانورد اشاره کرد. او نوازنده بود و ردیفهای آوازی را میشناخت. شیوههای عزاداری نسل به نسل تا امروز پیش آمده. شیوه عزاداری بوشهریها امروز به سبک پنجاه سال پیش است. بنابراین ردیفهای آوازی هم سینه به سینه منتقل شده و نوحهخوانها بدون تسلط به ردیفهای آوازی هم میتوانند آواز سالمی بخوانند. همه به نوعی خواننده هستند .
جالبتر اینکه مردم بوشهر همه به ریتم مسلط اند. آنها دمامزنی میکنند. چاوشخوانی و شرمهخوانی میکنند.
به همینخاطر معمولا کرخوانی در بوشهر بهتر جواب میدهد تا تکخوانی. آنها همه با هم میخوانند و سینه
میزنند.
شماره ۶۸۱
تهیه نسخه الکترونیک