تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۲۸ - ۰۷:۲۳ | کد خبر : 1976

ناسور

به بهانه ترجمه دو اثر از ادوگاوا رانپو جلال امانت ۱ رسم است که در تسهیم اسم و عنوان و ژانر در کتاب‌های تاریخ ادبیات جنگ‌ها را هم لحاظ می‌کنند. رسم است که یک قفسه را کنار می‌گذارند به اسم ادبیات جنگ (اگر اسم جنگشان چیز دیگری باشد، اسم همان را می‌گذارند رویش؛ مثلا ادبیات […]

به بهانه ترجمه دو اثر از ادوگاوا رانپو

جلال امانت

۱

رسم است که در تسهیم اسم و عنوان و ژانر در کتاب‌های تاریخ ادبیات جنگ‌ها را هم لحاظ می‌کنند. رسم است که یک قفسه را کنار می‌گذارند به اسم ادبیات جنگ (اگر اسم جنگشان چیز دیگری باشد، اسم همان را می‌گذارند رویش؛ مثلا ادبیات دفاع مقدس خودمان) و یک یا چند قفسه را هم به اسم ادبیات پس از جنگ نام‌گذاری می‌کنند. در اهمیت اولی کمتر تردیدی هست، اما عموما این دومی است که تاریخ ادبیات را از جنگ متاثر می‌کند. ادبیات جنگ معمولا آن‌قدرها اثرگذار نمی‌شود که چیزی را تغییر دهد. بر حسب ذوق نویسندگانش، سبکشان یا اندیشه‌شان بخشی از پازل سیمای جنگ را می‌سازند و در جای خود می‌مانند. ادبیات جنگ آن‌قدر راوی جنگ است که از خود جنگ رها نمی‌شود، آن‌قدر تنیده در اضطراب است و، بسته به این‌که از کدام سوی جنگ نگاهش کنی، آن‌قدر درگیر شکوه یا افسوس که کمتر می‌تواند به کار ساختن نوعی تازه از ادبیات بیاید. اما جامعه پس از جنگ درست بر‌عکس مستعد ساختن ادبیات منحصر به خود است. ادبیاتی که در بستر جامعه پس از جنگ، جامعه‌ای که هنوز زخم جنگ را بر تن دارد، ساخته می‌شود، عموما مستعد بنا کردن ادبیاتی تازه است. ادبیاتی که عموما در آغاز بیش از حد به چرک و خون آغشته است، اما سرانجام آن‌قدر صیقل می‌خورد که ردی روشن از خود در تاریخ ادبیات به جا می‌گذارد.
جنگ جهانی دوم احتمالا کلید نزدیک شدن به داستان‌های رانپو است. جنگی که اگر برای اروپایی‌ها نبرد میان فاشیست‌ها و انسان‌ها بود، برای ژاپنی‌ها تلاشی بود برای اعاده حیثیت به دورافتاده‌ترین گوشه جهان. تلاشی برای گرفتن سهم از معادلات جهانی و تبدیل شدن از حاشیه‌ای قابل صرف‌نظر به متن. تلاشی که همان اندازه که عجیب بود، از همان آغاز ناامیدکننده هم بود و سرانجام هم با یکی از تلخ‌ترین اتفاقات قرن، بمباران شیمیایی دو شهر به شکست محتومش رسید. زخم جنگ شاید محتوای عمده رانپو نباشد، اما فرم آثار او هست.

۲
رانپو را در ایران احتمالا پیش از ترجمه مجموعه داستان «اتاق قرمز»، علاقه‌مندان سینما با داستان «کرم ابریشم» می‌شناختند. داستانی که هیسائو کوروساوا (فرزند کوروساوای بزرگ) از روی آن فیلمنامه‌ای اقتباس کرده بود که کوجی واکاماتسو آن را ساخته بود و اگرچه در میان مخاطبان سینما به توفیق چندانی دست نیافت، اما توجه منتقدان فیلم را به خود جلب کرد. داستان بازمانده‌ای از جنگ که دو دست و دو پا و توانایی تکلم و شنیدنش را از دست داده است و تنها به واسطه چشم‌هایش با همسرش (تنها چیزی که از جهان برایش باقی مانده است) ارتباط برقرار می‌کند.
همان زیبایی‌شناسی سنگ‌دلانه و هولناکی که احتمالا عامل اصلی عدم استقبال مخاطب انبوه از فیلم است، در داستان نیز در قالب کلمات حضور دارد. تصویر داستان از زخم‌ها و چشم‌های قربانی گاه چنان دردناک است که خواندن آن دشوار می‌شود. صحنه ناگهانی حمله زن به چشم‌های شوهرش و درنهایت سکانس پایانی خزیدن کرم‌گونه شوهر به سمت مرگ همه با واژگانی سرد و خون‌سرد و دقیق توصیف شده‌اند.
این خون‌سردی سنگ‌دلانه وجه مشترک غالب داستان‌های رانپو است و احتمالا می‌توان آن را وجه ممیزه داستان‌های او دانست. گونه‌ای از میل حیوانی به خشونت و شهوانیت که شاید نزدیک‌ترین خویشاوند آن را باید در سینمای معاصر ژاپن و در آثار کسانی نظیر ناگیسا اشیما سراغ گرفت. خشونت و شهوانیتی که تنها در یک جامعه زنده از دل جنگ بیرون‌آمده قابل تصور است.

۳
داستان بلند «شکار و تاریکی» و چند داستان مجموعه «اتاق قرمز» همه نمونه‌هایی کم‌تنوع از گونه‌های مختلف ادبیات پلیسی-جنایی‌اند. گونه‌ای از ادبیات که لااقل ژاپنی‌ها هرگز به‌خاطر آن معروف نبوده‌اند. با این همه اگر این‌گونه ادبی را نه صرفا منحصر به حیطه داستان، که در پیوند با سینما، مانگا (کمیک‌استریپ) و انیمه هم در نظر بگیریم، هرگز دور از تصور نیست. داستان‌های کارآگاهی رانپو عموما از منطقی ساده پیروی می‌کنند. داستان‌ها احتمالا تحت تاثیر نویسندگان فرانسوی، زبانی که رانپو به آن مسلط بود، نه به شکل کارآگاهی کلاسیک که در قالب درگیری ماجراجویانه شخصیت‌های اصلی در داستان‌ها نوشته شده‌اند. در عمده داستان‌ها پیچشی کلی در پایان روایت مسیر را به تمامی تغییر می‌دهد و خوانندگان را به‌کلی غافل‌گیر می‌کند.
اما حقیقت این است که حتی در لابه‌لای همین داستان‌های ساده کارآگاهی نیز زیبایی‌شناسی سنگ‌دلانه رانپو، مانند همان کرم داستان «کرم ابریشم» خودنمایی می‌کند. علاقه رانپو به شیوه‌های دردناک مرگ و جنایت، تلاش برای بازنمایی درون هولناک شخصیت‌ها، انگیزه‌های کودکانه‌ای مانند ملال و سرگرمی برای هراس‌آورترین جنایت‌ها (چیزی که به‌راحتی ورود معصومانه و احساساتی ژاپن در جنگ فاجعه‌بار بین‌الملل دوم را به ذهن متبادر می‌کند) و تم‌های تکرارشونده‌ای مانند مرد بیش از حد چاقی که عملا به حیوانی شامل امیال و غرایز تبدیل شده است، همه و همه نشانه‌ای از همان نخ تسبیح زیبایی‌شناسی خاص رانپو است.

۴
زمانی ناگیسا اوشیما درباره سینمایش گفته بود: «دلم می‌خواهد کسی باشم که روی نقاشی‌های روشن و احساساتی ژاپن قدیم قیر می‌پاشد.» احتمالا رانپو کسی بود که با همان سطل قیر به سراغ هایکوها، ادبیات عرفانی یا آرامش بودایی حاکم بر فضای ادبیات ژاپنی آمده بود.

شماره ۶۹۳

نوشته هایی دیگر از همین نویسنده: 40cheragh

نظرات شما

  1. رضا یوسف دوست
    28, دی, 1395 09:51

    اول که خب من با توجه به خوندن متن بالا فکر میکنم فرقی وجود داره بین دوتا بمب شیمیایی وبمب اتمی ! دوم ژاپن هیچ وقت برای اعاده ی چیزی بلند نشده بود جنگ بین چین وکره وژاپن بسیار جنگ قدیمی ایه! فقط تو این آخرین سری ژاپن بسیار قوی تر ظاهر شد وچون تو جنگ اول جهانی طرف انگلیس بود هرچی که به دست آورده بود رو بهش اجازه داده بودن نگه داره (چهره ی دوگانه ی دنیا) وخب شکست خورده هیچ حقی نداره تا این حد که الان جزایر شمالیش تحت کنترل روسیه اس! جامعه ی پس از جنگ ژاپن هم یه حس دوگانه داره! یه گروهی مثل میشیما دوباره برای به دست آوردن اونچه که ارزش های فراموش شده میدونن مینویسن وتلاش میکنن وحتی جون میدن ویه گروهی مثل کاوباتا وآبه دنیای خودشون وبازنمای خودشون از واقعیت پس از جنگ رو میسازن. البته یه شاهکاری مثل باران سیاه هم هست که جنگ در چشم آدم ژاپنی ای که باید بعد از شکست چه کنه! برعکس همه به دلیل علاقه ی خودم به ژاپن دوست دارم نگاهمو از نویسنده ی معروف که این چند وقت همه حرفشونو میزنن به یه سمت دیگه ببرم ! به سمت مردانی که تجربه ی خودشون وزندگی نامه هاشون شامل این دورانه بعد از جنگه! اینا هستن که اتفاقا واقعیت ژاپن وتمام چالش های واقعی یه جامعه ی بعد از جنگ رو به خوبی نشون میدن ! اگر موضوع این مقاله ژاپن بعد از جنگ بود که نتونسته بود حرف به در بخوری بزنه اگرم که معرفی نویسنده ویانویسندگان یا معرفی کتاب بود جای بدی رو برای شروع انتخاب کرده بود

نظر شما

دیگه چی داری اینجا؟