مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی در گفتوگو با «چلچراغ» از پولیسازی آموزش میگوید
شیما طاهری
باز بوی ماه مهر و ماه مدرسه میآید؛ بوی خرجهای هنگفت برای تحصیل، بوی سودهای کلان مدارس خصوصی و بوی ترک تحصیل کودکانی که باید برای چرخاندن امورات خانه در خیابان روزگار بگذرانند. مهدی بهلولی، آموزگار و کنشگر صنفی در ادامه برایمان میگوید که کالاییسازی آموزش چه بلایی بر سر آموزش و پرورشمان آورده است.
چرا آموزش و پرورش از شکل دولتی خود به خصوصیسازی امروز رسید؟
متاسفانه در سالهای پس از جنگ، خصوصیسازی یا به عبارتی پولیسازی آموزش و پرورش آغاز شد، که البته ریشه این خصوصیسازی از افسانهای است که آموزش خصوصی را بهتر از تحصیل دولتی میداند که البته دروغی بیش نیست.
یعنی ریشه علمی ندارد؟
اصل و اساس این ماجرا در ایران، یک دروغ بوده است که در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ و در برنامه دوم توسعه گفتند که پیشبینی ما این است که در سال ۹۰ کشور ۳۲ میلیون دانشآموز دارد. درحالیکه واقعیت چیز دیگری است و به اندازه ۲۰ میلیون نفر دچار پیشگویی غلط شدهایم.
آیا نتیجه این پیشگویی اشتباه، خصوصیسازی امروزی است؟
با استناد بر این پیشگویی، گفتند که ما نمیتوانیم به این جمعیت خدمترسانی کنیم. در صورتی که نسبت رشد جمعیت دانشآموز ما مانند بقیه کشورهاست.
استدلال حامیان خصوصیسازی چیست؟
استدلالی در میان نیست، فقط بحث عدم بودجه کافی و ناتوانی در خدمترسانی است. درحالیکه ما کشور ثروتمندی هستیم. از سوی دیگر آمار میگوید ۱۱ درصد دانشآموزان در مدارس خصوصی تحصیل میکنند؛ تازه بماند که مدارس دولتی هم پول دریافت میکنند. از سوی دیگر میگویند خانوادههایی که توانایی بیشتری دارند، فرزندانشان را در مدارس خصوصی نامنویسی کنند که این هم یک دروغ است.
در چنین شرایطی چه میتوان کرد؟
باید تولید ناخالص داخلی را مبنا قرار دهند، و درصدی از آن را به آموزش و پرورش اختصاص داد. در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، استاندارد این عدد پنج درصد است؛ در کشورهای منطقه مثل ترکیه یا عربستان، این عدد بین سه تا چهار درصد است. این عدد در ایران یک درصد است.
دکتر فانی تلاشی برای تغییر اوضاع کرده است؟
دکتر فانی روزی که برای گرفتن رای اعتماد به مجلس رفت، گفت که میخواهم سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی را به سطح منطقه برسانم، درحالیکه اینگونه نشد.
گسترش خصوصیسازی تا کجا پیش میرود؟
وزیر میگوید هیچکس حق ندارد پول بگیرد، ولی واقعیت چیز دیگری است. البته تفکرات لیبرال در پس ذهن مسئولان است، اما نمیتوانند آن را علنی کنند. خصوصیسازی سبب ایجاد فاصله طبقاتی و صد البته تفاوت کیفیت آموزشی میشود، که همین میشود که ما یک مدرسه خصوصی در میدان شوش نداریم و آموزش میشود کالا و پول. چنین آموزشی بنیادهای دموکراتیک یک جامعه را از بین میبرد.
قبول دارید که حساسیت بر عملکرد آموزش و پروش کم است؟
مشکل از آنجاست که اندیشمندان و روشنفکران جامعه ما نسبت به آموزش و پرورش حساسیت ندارند.
یعنی عدم حساسیت و تمرکز روشنفکران و رسانهها در شکلگیری معضلات خصوصیسازی نقش داشته است؟
تمرکز رسانهها و اندیشمندان باعث میشود که پیامدهای تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و اشتغالزایی، بیشتر مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
چرا پولیسازی نباید در آموزش و پرورش وارد شود؟
منتقدان آموزش و پرورش دنیا عقیده دارند که با پولی شدن آموزش و پرورش و رابطه پولی که بین دانشآموز و مدرسه شکل میگیرد، باعث فرسایش منش میشود. مثلا کودکی که در دوران تحصیل متوجه میشود برای آموزش بهتر باید پول بیشتری به مدرسه و معلم بپردازد، در آینده اگر پزشک هم شود، توقع دارد در قبال خدمات عالی پزشکی پول بیشتری هم دریافت کند.
خصوصیسازی آموزش و پرورش چه پیامدهایی دارد؟
در سال ۲۰۰۷ استفن جی بال و دبره یودل که استادان دانشگاه لندن بودند، پیامدهای خصوصیسازی مدارس را بررسی کردند و آن را خصوصیسازی پنهان مدارس دولتی نامیدند و پیامدهایش را اینچنین بیان کردند:
۱- دو دسته شدن مدارس (مدارس خوب-مدارس پسمانده)
۲- آسیب سپهر اخلاقی آموزش
۳- جایگزینی اخلاق رقابت به جای اخلاق خدمت
۴- تبدیل معلمها به تکنسین
۵- گسترش بازارهای محلی بر اساس ارزش مادی دانشآموزان
مدارس پسمانده چه مدارسی هستند؟
مدارس پسمانده مدارسی هستند که ورشکست نمیشوند. دانشآموزان ضعیف و اخراجی مدارس دیگر را ثبتنام میکنند و در قبال پولی که از خانوادهها میگیرند، به دانشآموز نمره میدهند.
در مورد سپهر اخلاقی آموزش برای ما توضیح دهید.
مبنای اصلی آموزش از قدیمالایام اخلاق بوده و مبنای خصوصیسازی پول! در قدیم هم آموزشگران بزرگی مثل سقراط هیچگاه رابطه پولی با افراد برقرار نمیکردند. اما خصوصیسازی یکسری مفاهیم را وارد فضای آموزش میکند که مناسب این فضا نیست. دانشآموز و خانواده مشتری میشوند. هر دانشآموز ۱۰ میلیون پول به حساب میآید و شأن معلم زیر سوال میرود. اگر معلمی در یکی از این مدارس غیردولتی با دانشآموز به مشکل بخورد، در اکثر موارد حق با دانشآموز است، چون معلم را میشود عوض کرد. این معلم نه یک معلم دیگر! اما دانشآموز ۱۰ میلیون تومان پول است. دانشآموز در نقش مشتری است و مشتری را باید راضی نگه داشت.
اخلاق رقابتی در آموزش چه بلایی بر سرآموزش و پرورش آورده؟
ریچارد سن میگوید این جایگزینی باعث فرسایش منش میشود. در مدارس خصوصی دیگر تنها سود و پول مهم است و اخلاق و خدمت که آرمانهای آموزش هستند، در این مدارس کمرنگ میشود.
شما این موضوع را میپذیرید که در مدارس خصوصی دانشآموز دقیقا یک کالا به حساب میآید؟
بله! من خودم شاهد بودم که مدیران مدارس راهنمایی در ازای هر دانشآموزی که به یک دبیرستان خاص معرفی میکردند، رقمی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان میگرفتند و این یعنی شکلگیری بازاری که کالایش دانشآموز است.
تا امروز پژوهشهای زیادی در این خصوص انجام شده، که با توجه به همه این پژوهشها خصوصیسازی آموزش و پرورش از نظر من مردود است. در بهترین حالت میتوان گفت که یک بیراهه است و اگر به بدتر شدن روند آموزش نینجامد، باعث پیشرفتش هم نخواهد شد. همانطور که در فنلاند که آموزش و پرورشش زبانزد است، تحصیل تا مقطع دکترا رایگان است، مگر در قسمتهای آموزش به بزرگسالان، پس خصوصیسازی باعث پیشرفت روند آموزش نبوده و نیست.
تحصیل دانشآموزان افغانستانی در ایران به کجا رسید؟
اینطور نیست که تحصیل برای افغانستانیها در ایران بهطور کامل رایگان باشد، آنها هم یک شهریه ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومانی را پرداخت میکنند. البته حتی اگر این شهریه را هم نپردازند، بار سنگینی برای آموزش و پرورش ما نیستند. ما باید با توجه به وضعیت معیشتی این دانشآموزان که اکثرا هم ناچار به ترک تحصیل و کار میشوند، مهماننوازی بیشتری نشان دهیم. سختگیریهایی مثل همین شهریههای ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومانی یا لزوم داشتن برگههای هویت برای تحصیل تنها منجر به بدنامی ما خواهد شد. که البته از سال گذشته مقام رهبری دستور ثبتنام دانشآموزان افغانستانی بدون برگههای هویتی را نیز دادند.
آموزش و پرورش بزرگترین سهامدار بانک سرمایه است. در چند سال گذشته این بانک ۲۲۰۰ میلیارد تومان وام به پنج نفر داده و پس نگرفته. پس شهریه دانشآموزان افغانستانی بار سنگینی برای آموزش و پرورش ما نخواهد بود.
شماره۶۷۹
تهیه نسخه الکترونیک